نگاهی به زیر و بم فورد موستانگ GT
جادوی بیپایان اسب رامنشدنی
نزدیک به ۵۰ سال است که یک دنیا را دارد دنبال خودش میکشد. کششی از جنس آهن و فولاد با طعم اسببخار و گشتاور. عجب جذابیتی و عجب ابهتی. پادشاه دنیای ماسلها و سلطان سوپراسپرتها. آخر چطور میشود تا این حد محبوب بود و محبوب ماند؟ هنری فورد با تمام نبوغش هم هرگز فکر نمیکرد روزی برسد که یکی از تولیداتش تا این اندازه تاثیرگذار باشد. او موستانگ است. نه مدل معمولیاش، موستانگ جیتی. ترکیبی از لامبورگینی و آستونمارتین و هامر. به زیبایی پورشه و آلفارومئو و جگوار. یک تانک چهارچرخ. موشک زمین به زمین؛ خودرویی که حیف است در خیابان باشد، باید آن را در موزهها نگهداری کنند.
نزدیک به ۵۰ سال است که یک دنیا را دارد دنبال خودش میکشد. کششی از جنس آهن و فولاد با طعم اسببخار و گشتاور. عجب جذابیتی و عجب ابهتی. پادشاه دنیای ماسلها و سلطان سوپراسپرتها. آخر چطور میشود تا این حد محبوب بود و محبوب ماند؟ هنری فورد با تمام نبوغش هم هرگز فکر نمیکرد روزی برسد که یکی از تولیداتش تا این اندازه تاثیرگذار باشد. او موستانگ است. نه مدل معمولیاش، موستانگ جیتی. ترکیبی از لامبورگینی و آستونمارتین و هامر. به زیبایی پورشه و آلفارومئو و جگوار. یک تانک چهارچرخ. موشک زمین به زمین؛ خودرویی که حیف است در خیابان باشد، باید آن را در موزهها نگهداری کنند. با ارزش و تاریخی. ادای خشنها را درنمیآورد. خودش ذاتا خشمگین آفریده شده است. تنها کسی که یارای مقابله با دوج چلنجر و شورولت کامارو را دارد. پیر و جوان و دختر و پسر نمیشناسد. همه را گرفتار خودش میکند. مثل رولزرویس است؛ خریدش یکنوع سرمایهگذاری محسوب میشود. ۵۰ سال است که آرام نمیگیرد. گویا فکر پیر شدن ندارد.
نیم قرن با اسب رامنشدنی
اواسط دهه ۶۰ میلادی هستیم. فورد با فروش «کنسول»، «کورتینا» و «تانوس» خوب بازاری برای خود به هم زده است. خودروهایی که شرکت تولید میکند بهشدت باب میل سرمایهداران، مدیران معادن، بانکداران و گنگسترها است. اما یک چیزی به طرز دردناکی آزارش میدهد؛ آن هم شورولت کوروت است. جنجالیترین محصول از شرکت رقیب، جنرالموتورز. فورد هرچه میزند، به درِ بسته است. شاید خیلی معروف و مشهور باشد ولی فقط برای آمریکاییها اینطور است. خارج از مرزهای ایالات متحده هرگز نمیتواند در کنار فراری ۳۳۰، آلفارومئو تیپو ۳۳ یا اسطورهای همچون جگوار Eتایپ امیدی به حتی نیمنگاهی داشته باشد. این همان چیزی است که فورد در بین تولیداتش کم داشت؛ کوپههای اسپرت. مدیران فورد بودجه سنگینی را برای پروژهای منحصر به فرد کنار گذاشتند. آنها از سرمهندس شرکت «لی ایاکوکا» درخواست کردند تا تمرکزش را تنها روی این پروژه بگذارد. شرکت ۱۸ ماه را در خفای کامل اطلاعاتی روی ایده انقلابیاش کار کرد. مدلهای اولیه با نام Mustang بهصورت یک خودرو نهچندان جذاب برای آزمایش فنی آمد و رفت. تا اینکه سرانجام در سال ۱۹۶۴ نسخه نهایی آن طی یک رونمایی باشکوه، پردهبرداری شد. نفسی راحت برای فورد. موستانگ پایهگذار سبک جدیدی از عضلانیهای آمریکایی بود. علاوه بر زیبایی که در ظاهرش موج میزد، از نظر فنی هم کاملا سرآمد و جوانپسند بود. موستانگ ابعاد خاصی داشت. نه آنقدر بزرگ بود که در کلاس سدانهای کلاسیکی قرار بگیرد و نه آنقدر کوچک که بشود آن را در حد و اندازههای دو در ژاپنی قرار داد. خلاصه که موستانگ در همان ماههای اول حضور در بازار، تاثیر عمیقش را گذاشت. کاری که این خودرو با رقبا کرد، بینظیر و تکرارنشدنی است. درست بعد از موستانگ بود که شورولت رفت سراغ کامارو، دوج رویای چلنجر را عملی کرد، ای.ام.سی شاهزاده جاولین را آورد، پونتیاک فایربرد خلق شد و پلایموث هم هیولایی به اسم باراکودا را وارد بازی کرد. همه اینها آمده بودند تا به دنیا ثابت کنند میشود چیز بهتری هم از موستانگ ساخت. جدالی چندجانبه که هنوز هم با خداحافظی برخی از این مدلها ادامه دارد. تقریبا یک سالی که از انفجار فورد گذشت، این شرکت دوباره به طمع افتاد. موستانگ استاندارد نه مدیران و نه مشتریان فورد را راضی نمیکرد. هرچقدر هم که پیشرانهها را قویتر و حجیمتر میکردند باز هم نمیشد که جوانهای سختگیر را متقاعد کنند. همین احساس نیاز بود که ایده ساخت نسخه GT را شکل داد. موستانگ جیتی ویرایشی تهاجمی و تمام اسپرت بود. پیشرانهاش برخلاف عرف آن موقع، به لطف یک کاربراتور چهاردهنه، تقویت شده بود. بدنه آن کمی تیزتر و زاویهدارتر بود. نصب چراغ مهشکن، ترمزهای دیسکی، سرعتسنج مخصوص، نمایشگر روغن، دمای آب المانهایی بود که روی نسخههای استاندارد دیده نمیشد. فورد با همین جیتی، ۵۰ سال را طی ۶ نسل پشت سر گذاشت. با رونمایی رسمی از نسل جدید موستانگها در سال گذشته میلادی، همه منتظر بودند تا ببینند، فورد چه برنامهای برای عرضه ویرایش جیتی آن دارد.
طراحی
این روزها انتقادهای شدیدی به خودروسازان آلمانی وارد میشود. خیلیها میگویند که شرکتهای نامدار این کشور، نسل جدید محصولاتشان را با ظاهری فانتزی و فضاییگونه تولید میکنند. ایدهای که به یکباره تمام خاطرات خوبی که با مدلهای قدیم به وجود آمده را به فنا دادهاند. این را به خوبی میشود درباره نسل جدید مرسدسبنزهای Eکلاس، Cکلاس و حتی CLS مشاهده کرد. یا در بین محصولات بیامو نسل جدید سری۳، سری۵ و تازهواردهای خانواده X که بهکلی با یک زبان دیگر صحبت میکنند. روزگاری آئودی استاد بازی با LED بود ولی حالا در مدلهای جدید آنقدر اغراق کرده که دیگر باید اعتراف کرد شورش را درآورده است. اما این وصلهها به موستانگ نمیچسبد. نسل جدید این خودرو به ویژه ویرایش جیتی آن با حفظ همان اصالت پرابهت ۵۰ ساله، مدرنیته را به خوبی به تصویر کشیده است. بیایید همهچیز را از ابتدا با دقت نگاه کنیم. فورد دو نسل قبلی موستانگ را با چراغهایی گرد تولید میکرد. شگردی که با ساختار عضلانی این خودرو هماهنگی بسیاری داشت. پیش از رونمایی نسل ششم، جاسوسان صنعتی فاش کردند که روی این خودرو دیگر خبری از آن چراغها نخواهد بود. اینکه چطور فورد با این ریسک بزرگ کنار آمد، بماند برای بعد. اما وقتی چهره موستانگ جدید رو شد، همه دیدند که تجربه تلخ آلمانیها را این آمریکایی تکرار نکرده است. از روبهرو نمایی کاملا اخمو را میبینیم. این فقط به خاطر فرم چراغها و آن ۳ LED خلاقانهاش نیست. حالت برآمده کاپوت، جلوپنجره ساده توریدار و سپرهای شمشیری و لبهدارش هم به این حس ترسناک کمک میکنند. هنوز هم او یک ماسل است با تمام ویژگیهایی که باید داشته باشد. یعنی یک عضلانی با زوایایی ساده. خوب که به کناره خودرو نگاه کنیم، میبینیم خبری از آن دمپرهای بزرگ و هواکشهای توریشکل و رکابهای کرومرنگ لوکس و پر زرق و برق دهان پُرکن نیست. یک در ساده که به گلگیری چاق وصل شده است. شکلی که ۵۰ سال است داریم روی موستانگها میبینیم. خیلی ساده و بیشیله پیله ولی بسیار تاثیرگذار. این طراحی پخته در پشت خودرو به اوج خودش میرسد. جایی که نبوغ ذاتی موستانگ خودش را نشان میدهد. چراغهای عقب تمام قرمز هستند که روی بدنه صاف و مسطح مانند الماس میدرخشند. این را به حساب کمکاری طراح نگذارید. دقت کنید که همین فضای خالی چطور نماد نقرهای GT را به رخ میکشد. شاید بیرون این خودرو آنقدرها هم که تصور میکردیم، اسپرت و جوانکُش نباشد، ولی کابینش چیز دیگری است. فورد در این زمینه به معنی واقعی کلمه غوغا کرده است. تا به حال یک موستانگ را با چنین حس غلیظ اسپرتگرایی ندیده بودیم. این همان القای روح جیتی است که روی نسخههای استاندارد نمیبینیم. یک فرمان سه تکه فرورفته، یک دستهدنده استیل و سه پدال آلومینیومی براق، تمام چیزی است که یک ماسلباز قهار نیاز دارد. حالا در این بین، دکمهها و شستیهای الکترونیکی هم چاشنی خوبی برای افزایش حس مسابقهای بودن، شدهاند. صندلیهای Ricaro آن داد میزنند که از این خودرو نباید انتظار عملکرد معمولی داشت. ترمزدستی طوری کنار دست راننده قرار گرفته که حتی اگر نخواهد هم نمیتواند بدون دریفت کشیدن، دور بزند.
مشخصات فنی
موستانگ مصرانه و متعصبانه نسبت به حجم و آرایش پیشرانهاش عمل میکند. یعنی هنوز هم روی این جیتی همان بلوک 5 لیتری هشت سیلندر V شکل را میبینیم. با این تفاوت که به لطف پیشرفت فناوری حالا میتواند 426 اسببخار نیرو را در 6500 دور در دقیقه و 529 نیوتنمتر گشتاور را در 4250 دور در دقیقه تولید کند. همین پیشرانه در ظاهر کلیشهای میتواند حداکثر دور موتور 7000 دور در دقیقهای را نیز تجربه کند. یکی از دلایل این خروجی چشمگیر، نسبت تراکم فوقالعاده 11 بر یک است که سیلندرهای 92 میلیمتریاش ثبت کردهاند. این سوپراسپرت 8/ 4 متری با عرض 2 متر و ارتفاع 4/ 1 متر، پهنپیکر و کوسهوار به نظر میآید. این مدل از موستانگ رکورد فضای قسمت بار را در صندوق عقب شکسته و توانسته 382 لیتر حجم برای اسباب و اثاثیه راننده یا سرنشین فراهم کند. البته عجیب است کسی بخواهد با این خودرو به مسافرتهای طولانیمدت برود. هنوز هم پردرخواستترین مدل موستانگ جیتی، همان مدل 6 سرعته دنده دستیاش است. با همین جعبهدنده است که نیروی پیشرانه در همان دور موتورهای پایین با خلوص تمام بهصورت RWD به چرخهای عقب منتقل میشود. پدیدهای که میتواند این هیولای
1700 کیلویی را در دنده یک به سرعت 80 کیلومتر در ساعت برساند.
فورد هیچگاه از نظر فرمانپذیری زبانزد خاص و عام نبوده است اما همیشه این نقص را با تعبیه کردن ترمزهای بزرگ رفع و رجوع کرده است. دیسکهای جلویی موستانگ جیتی ۳۵۲ و دیسکهای عقبیاش ۳۳۰ میلیمتر هستند. دیسکهای دوتایی سوراخدار خنکشونده که حتی با بیشترین میزان استفاده در بالاترین سرعتها نیز هرگز به دمای سرخ نمیرسند. وقتی ترمزها بزرگ باشند و تایرها ۲۳۵/ ۵۰ میلیمتری ۱۸ اینچی باشند، فرمان دادن کمتر پیش میآید و ترمزگیری موثرتر میشود؛ این یعنی همان برطرف کردن نقص عملکرد هندلینگ. تمام مشخصات فنی و مهندسی موستانگ جیتی جمع شدهاند تا شتاب و سرعت بینظیری برای آن تدارک ببینند. سرعت نهایی این خودرو روی مرز ۳۰۰ کیلومتر در ساعت محدود شده است. شتاب صفر تا صد آن فقط ۴/ ۴ ثانیه است. رقمی فوقالعاده برای یک عضلانی سنگینوزن که حتی پیشرانهاش توربو نیست. صفر تا ۱۶۰ با این آمریکایی حتی ۱۰ ثانیه هم نمیشود. صفر تا ۲۰۰ عدد ۵/ ۱۵ ثانیه و صفر تا ۲۷۰ کیلومتر در ساعت رقم ۷/ ۴۷ ثانیه را نشان میدهد. موستانگ جیتی انگار برای حضور در رقابتهای شتاب یکچهارم مایل (۴۰۲ متر) ساخته شده است. چراکه این مسیر را طی ۵/ ۱۲ ثانیه با سرعت ۱۸۱ کیلومتر در ساعت میپیماید. رکوردگیریها نشان میدهد که پیمایش یک کیلومتر با این خودرو ۸/ ۲۲ ثانیه طول میکشد. باک ۷۰ لیتری این فورد خبر از بهتر شدن وضعیت مصرف سوختش دارد. چیزی که شرکت سازنده مدعی است بهصورت ترکیبی ۱۴ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر است. البته همین عدد شاید در مقایسه با رقبا بالا باشد، ولی در مقایسه با خود موستانگ جیتی عالی است.
نظر دیگران چیست؟
مجله «کاراند درایور» مدل ۲۰۱۶ موستانگ جیتی را ویرایشی بهتر، بزرگتر و دوستداشتنیتر تلقی میکند. آزمایشکنندههای این نشریه معتبر بر این باورند که این خودرو میتواند در ۲۰۱۶ میلادی کاندیدای یکی از بهترین خودروهای سال شود. به عقیده آنها، این فورد نشان داده حتی بدون حضور شلبی هم میتوان روح ناب اسپرتگرایی را درون کالبد موستانگ دمید. کاراند درایور موستانگ جیتی را از نظر فنی یک سر و گردن بالاتر از شورولت کامارو SS میداند ولی این را هم میگوید که فرزند شِوی سرگرمکننده و کاربردیتر است.
سایت «ادموندز» که اغلب به خاطر سختگیریها و انتقادات تند و تیزش شناخته میشود، موستانگ جیتی جدید را تکرار یک شعر خوب آمریکاییپسند معرفی میکند. لطیف، هیجانانگیز و بدون هیچگونه ریزهکاری. اما این را هم تاکید میکند که شور و نشاطی که روی جیتیها قبلی میدیدیم، روی این مدل بهشدت کمتر شده است. دلیلش تسلیم شدن فورد در برابر تکنولوژیهای مدرن و کامپیوترهای بهاصطلاح هوشمند است. سایت «کِلیبلوبوک» هم که برای بسیاری از خریداران و مشتریان بهعنوان یک مرجع خوب و منصف تلقی میشود، بعد از تست این فورد میگوید: این خودرو تمام اسپرت به طرز مشکوکی ارزان است. با این پول که به ۵۰ هزار دلار هم نمیرسد حتی نمیشود یک مدل ۱۶۰۰ سیسی بامو را خریداری کرد. موستانگ جیتی در ویرایش ۲۰۱۶ خود به نسبت ویرایش ۲۰۱۵ غیر از رنگبندی جدید، حرف دیگری نزده است، ولی عجیب اینجاست که اگر این اتفاق ۱۰ سال دیگر هم اتفاق بیفتد و بازهم شاهد تغییری نباشیم، بازهم به طرزی غیرارادی دوستش داریم. به عقیده این سایت، سواری با موستانگ جیتی، بیاهمیت نشان دادن تمام جنجالهای پوچی است نسبت به خودروهای مدرن و کممصرف و فانتزی و در واقع اسباببازی امروزی. مجله معتبر و پرطرفدار «موتور ترند» هم بعد از یک تست مفصل طولانیمدت، در اولین جملات، فورد فوق را اینطور معرفی میکند: چیزی بیش از یک اسپرت عضلانی آمریکایی. این خودرو توقع شما را یکتنه بالا میبرد. اگر بتمن روزی بخواهد از خودروی مخصوصش (بتموبیل) صرفنظر کند، حتما موستانگ جیتی را به جایش انتخاب میکند. استفاده از یک جعبهدنده ۶ سرعته آن هم دستی، در این ایام که فانتزیها، دنیا را گرفتهاند، نشان میدهد که اصالت عضلانیها هنوز زنده است. موتور ترند بهعنوان آخرین توصیهاش خطاب به مشتریان میگوید: اگر بلد نیستید از اسبهای وحشی سواری بگیرید موستانگ را از لیست خرید خود حذف کنید!
ارسال نظر