برندها روی ریل صادرات
«برند» چیست و در اقتصاد کنونی جهان چه جایگاهی دارد ؟ آیا صادرات بدون توجه به مقوله ای به نام برند امکان پذیر است ؟ در خصوص تعریف این واژه مسعود دانشمند عضو هیات رئیسه اتاق بازرگانی ایران بر این نکته تاکید دارد ‌: برند برای یک محصول چیزی است که در طول سال ها اتفاق می افتد ، با آرمی مشخص تولید می شود و در طول سال ها کیفیت خود را داشته و اعتماد خریدار را جذب می کند. اما مهمتر از همه این است که خود برند برای یک محصول چگونه پیش خواهد آمد و این محصول چه ویژگی هایی باید داشته باشد تا بتواند نام برند را با خود یدک بکشد ؟
وی بر این باور است که یک برند ، باید کالایی را به وجود آورد. اما برای رسیدن به مرحله تولید، ابتدا باید به استانداردهای بین المللی دست یافت و سپس شروع به ارائه در بازار کرد . در مراحل بعدی نیز برای حضور در بازار، باید محصول را همراه با تبلیغات و بازاریابی های کافی و لازم شناساند. بی شک ، محصولاتی که به مرحله تولید بین المللی رسیده اند ، با در نظر داشتن استانداردهای بین المللی و حفظ و حراست آنها برند شده اند. و برعکس ،بسیاری از کالاها به بازارجهانی راه می یابند ، اما اعتماد عمومی را جلب نمی کنند؛ چرا که کیفیت لازم واستاندارد های مورد نیاز را رعایت نکرده‌اند . به عنوان مثال ،برخی کمپانی ها برای آن که محصول ارزان تری به بازار ارائه دهند ، تولید محصولات خود را از طریق کشورها یا شرکت هایی که ارزان تر کار دلخواه شان را انجام می دادند تمام کردند . اما در نهایت به دلیل نبود نظارت کافی بر تولید محصول ، مردم به مرور زمان اعتماد خویش را نسبت به آن محصول از دست دادند.
دانشمند بر این باور است ، اگرچه تولید با استاندارد بسیار با اهمیت است ، اما ماندگاری یک برند به مراتب وظیفه‌ای سنگین‌تراست ؛ چرا که حضور در بازار به مدت طولانی و هدایت آن به مراتب سخت تر از تولید خواهد بود. نکته دیگر آن که ، پس از تولید محصولی با کیفیت واستاندارد بین المللی ،حفظ این حسن شهرت به همراه اعتماد بازار و هدایت درست آن بسیار مهم است .معنی این گفته این است که هر گز نمی توان یک کالای خوب را در مرزهای کشور تولید کننده محصور کرد و اگر کالایی با استانداردهای بین المللی تولید شد ، در بازار‌های داخل و خارج ، خود تبلیغ کننده خویش خواهد بود .
این رویکردهای تحلیلی در داستان های روایت شده از تک تک شرکت هایی است که اکنون در دنیا نام برندی را با خود یدک می کشند ؛ داستانی همچون داستان کارخانه کفش ملی و روزگاری که در تهران هنوز فرودگاه مهر آبادی شکل نگرفته بود . روزهایی که در محلی کوچک در سرآسیاب تهران ، جمع ۶ نفره کارگرانی مشغول به کاربودند که صاحب شان، حتی تصور برند شدن را نیز در سر نداشت . او نمی دانست که روزی خواهد رسید که از یک کارگاه کوچک تا ۳۰۰ فروشگاه معتبر را پوشش خواهد داد و بزرگترین صادر کننده کفش های نوبوک ، کی کرز و کارلوس از ایران به همه دنیا خواهد شد .
این داستان ، از جمله روایات واقعی چگونگی شکل گیری کارخانجات بزرگی است که دکتر ًابراهیم شجاعیً عضو مرکز آموزش و پژوهش مدیریت دولتی و استاد دانشگاه آن راتعریف می کند. برندهایی با نام کفش ملی با 34 کارخانه ، 430 فروشگاه و 52 شرکت زیر مجموعه . و برند هایی دیگر همچون شرکت نساجی مازندران که توانست از روستای قائم شهر، شهری با این نام را در زمینی به مساحت 30 هکتار احیا کند . و گروه های صنعتی ارج ، پارس الکتریک ، مینو ، بهشهر ، بنز خاور و ....که جملگی توانایی صادرات قوی دارند و برند را در خاورمیانه یدک می کشند.
واکنون باید پرسید ، چگونه می توان از تولید یک برند شروع کرد و تا صادرات آن پیش رفت ؟
در جواب این پرسش ، دکتر شجاعی اقتصاد دان بر 5 اصل بنیادین در امر تولید اشاره کرده و می گوید : مدیریت اولین نقش را دارد .پس از آن سرمایه و مواد اولیه اهمیت دارند وسپس ماشین آلات و دانش فنی مطرح می شود. در آخرین مرحله ، باز هم عامل مدیریت است که بر این همه نظارت می کند و مهم ترین نقش را دارد.
این اقتصاد دان یادآور می شود که شاید مالکیت ها عوض شوند ، اما مدیریت ها عوض نشده است . وی دولت را آماده انجام این بخش از دستور العمل های کاری می‌داند تا بتواند با تقویت این بخش و استفاده بهینه از توانایی نیروی انسانی ، تغییرات محسوسی در بخش خصوصی ایجاد کرده وبدین ترتیب بر مدیریتی قوی در حوزه صادرات و تولیدات تکیه زند .
شجاعی بر اصل اول تکنولوژی و سپس حضور انسان‌های دانشمند و پس از آن مدیریت قوی در تولیدات موفق وصادرات موفق تر سخن به میان می آورد وهمچنین از خلاء هایی نام می برد.
او می گوید :زمانی مشکل اول ما تکنولوژی و ضعف پولی بود. اکنون با برطرف شدن این مهم ،آیا توانسته ایم به کشورهایی صنعتی بپیوندیم ؟ ما توانایی آن را داشتیم که از جمله بزرگترین صادرکنندگان به کشورهای هم‌جوار باشیم ودر این صورت ، سرزمین های عراق و آذربایجان و پاکستان و کشورهای هم جوار از جمله منابع و سرزمین های صادراتی قوی ما به شمار می آمدند. شجاعی در بحث اهمیت برند و نام کالا در حوزه صادرات، بر نقش مدیریت و ایجاد ثروت از آن طریق تاکید کرده و می گوید: زمانی رهبر سرزمین ژاپن در سال ۱۹۷۵و در مقام رقابت با سایر کشورهای توسعه یافته ، فردی گمنام بیش نبود. اما اکنون رهبر این سرزمین در کنار رئیس جمهور آمریکا ، تنها فرد برجسته میدان است که این امر اهمیت و نقش مدیریت را در خلق قدرت نشان می دهد.
این کارشناس اقتصادی در ادامه بر بازاریابی قوی در جوامع بین الملل تاکید کرده و می گوید : با بازاریابی بین‌المللی وهرچه قوی ترمی شود به این مهم رسید. اکنون نیاز بازاربرای هر محصولی که داریم ،از چرم و مواد غذایی گرفته تا هزاران تولیدات داخلی دیگربا برندهای مختلف، شناسایی سرزمین های صادراتی است.
چه برندها و کالاهایی بود که می شد با آنها منطقه خلیج فارس را پوشش داد که اگر درست این نقش ایفا می شد ، اکنون عراق ملک صادراتی ایران بود .
فراموش نکرده ایم که ایران، برای نخستین بار توانست تسمه پروانه را در شرکت های کفش ملی تولید کند و با سه گروه شرکتی الوند ، ملی و آذرین گروه چرم سازی‌های معتبری همچون آذرم ، گیلان ، رودبارو لرستان را سربلند سازد.از یادمان نرفته که زمانی صادر کننده برترین برندهای کی کرز ، نوبوک ، پل کرپ ، بهشهر و مینو از ایران تا فرانسه و روسیه بوده ایم و این چنین شد که به شهرتی جهانی رسیدیم .
آن گاه که از توان رقابت در بازار به همراه کلیه ملاک ها و خصوصیات لازم برای یک برند سخن به میان می آوریم، دکتر شجاعی بر توان عرضه کالا در بازار علاوه برکیفیت و قیمت مطلوب اشاره می کند .او در این خصوص معتقد است : نه تنها کیفیت بلکه قیمت نیز از عناصر مهم در شهرت یک برند است. او می گوید : تویوتا زمانی توانست دنیا را فتح کند که علاوه بر کیفیت خاص محصولاتش ، توانست خودرویی تولید کند که ۱۵ سال و بیشتر طول عمر داشته باشد ، آن را با قیمت خوبی به مردم ارائه دهد و علاوه بر آن سرعت توزیع بالاتری را نیز از آن خود کند
سهیلا وکیلی