ذکر احوال حاکمان و استانداران خراسان در دوره قاجاریه- بخش16
هادی پژوهش چناچه قبلا ذکر شد پس از جدا افتادن سرزمین افغانستان، راه اصلی مناطق خوارزم و فرارود (ماوراءالنهر)که از هرات می‌گذشت، بر روی حکومت ایران بسته شد. بدین‌سان، ارتباط کالبدی ایران با مناطق بخارا، سمرقند، فرگان(فرغانه) و... قطع شد. دولت روسیه‌ تزاری بر پایه منشور پتر و با استفاده از مسدود شدن راه دسترسی ایران از طریق هرات به آسیای میانه، سرزمین‌های خوارزم و فرارود را مورد تهاجم نظامی قرار داد. دولت مزبور پس از شکست نیروهای ایرانی در ترکستان در بین سال‌های 80 -1860 میلادی مقاومت مردم محلی سرزمین‌های یادشده و ایستادگی امیران محلی وابسته به ایران را درهم شکسته و تمامی سرزمین‌های خوارزم و فرارود را اشغال کرد.
به دنبال این تجاوز نظامی، بر پایه قرار نامه‌ آخال، دولت ایران مجبور شد که از تمام حقوق تاریخی خود بر سرزمین‌های خوارزم و فرارود چشم‌پوشی نماید و تلاش‌های بعدی ناصرالدین شاه قاجار تحت فشار ملیون برای برگرداندن شهرهای از دست‌رفته موثر واقع نشد و روس‌‎ها رسما مناطق اشغالی را از ایران منفک و جزء امپراطوری روسیه تزاری نمودند.
بعد از این فجایع، حشمت‌الدوله، استاندار خراسان عزل شد؛ اما چون شاهزاده بود از مصونیت وابستگی به خاندان سلطنت برخوردار شد و از هرگونه تعرض در نتیجه بی‌مبالاتی و خیانت در خوارزم در امان ماند.
در عوض ناصرالدین شاه دستور داد هنگام ورود قوام‌الدوله به تهران، قبای کرباس زردرنگ مندرسی به همراه کلاه نمدی و گیوه تخت کلفتی بر تن قوام پوشانیده و بر قاطر بدون زین و پالان سوار و به‌همراه برخی از سران قشون که در جنگ مرو بودند با وضع زننده‌ای وارد شهر نموده و در سطح شهر تهران آن روز بگردانند، پس از این وقایع شاه قاجار برای چندمین بار حکم استانداری خراسان را در سال ۱۲۷۷ ه.ق برای سلطان مراد حسام‌السلطنه صادرکرد. حسام‌السلطنه پس از ورود مجدد به مشهد تلاش‌هایی برای سرکوبی ترکمن‌ها به انجام رساند؛ اما موفق به بازپس‌گیری مناطق متصرفه نشد، لیکن توانست از تجاوزات مکرر آن‌ها به مناطق مرزی جلوگیری و نظم و امنیت را در استان برقرار نماید.
سرانجام در سال 1281 ه.ق ناصرالدین شاه پسر پنجم خود سلطان حسین میرزا جلال‌الدوله را که ابتدا در سن 10 سالگی به عنوان حاکم اصفهان منصوب نموده بود، با پیشکاری طهماسب میرزا مویدالدوله به سمت استانداری خراسان و متولی آستان قدس رضوی منصوب نمود. موید‌الدوله تا سال 1283 پیشکار جلال‌الدوله بود تا اینکه در این سال با حکم شاه قاجار، میرزا محمدخان قاجار دولو، پسر امیرخان سردار و پسر دایی عباس میرزا معروف به سپهسالار(1) که مدتی هم صدر اعظم ناصرالدین شاه بود، به عنوان پیشکار استاندار خراسان به مشهد اعزام کرد. البته با توجه به صغر سن استاندار در واقع سپهسالار استاندار خراسان بود.
در این دوره مناطق سمنان، دامغان، شاهرود، بسطام، استرآباد و سیستان ضمیمه حکومت خراسان شد. شاه قاجار در این سال به همراه مادرش، مهدعلیا و خواهرش، عزت‌الدوله، همسر مرحوم میرزاتقی‌خان امیرکبیر و جمعی از درباریان به قصد زیارت حرم رضوی (ع) وارد مشهد شد. شاه قاجار در مراسم عید میلاد پیامبر عظیم‌الشان اسلام که در دارالضیافه حرم مطهر برگزار شد، شرکت نمود و در این مراسم جقه سلطنتی را تقدیم آستان قدس نمود و روز بعد از مراسم جشن میلاد، شاه مشهد را به قصد قوچان ترک کرد(۲).
دو روز پس از عزیمت شاه قاجار، میرزا محمدخان سپهسالار در مشهد فوت نمود و مشهور شد که او را مسموم کرده‌اند و پس از او امور استان به محمد ناصرخان قاجار دولو، معروف به ظهیرالدوله واگذار شد. دست بر قضا استاندار جوان (سلطان حسین میرزا جلال‌الدوله) هم در سن 16 سالگی، پس از چهار سال در سال 1285 در مشهد فوت کرد.
۱- ناصرالدین شاه پس از برکناری آقاخان نوری از صدارت (۱۲۷۵ ه.ق) کابینه‌ای شش نفره تشکیل داد که امور کشور را اداره کنند؛ اما پس از شش سال به دلیل عدم‌کارایی کابینه شش نفره و مجلس مشورتی ۱۰ نفره در شوال ۱۲۸۱ ه.ق میرزا محمدخان سپهسالار را به عنوان صدراعظم انتخاب کرد. صدارت میرزا محمدخان ۱۷ ماه به طول انجامید و چون فردی نظامی بود، عمدتا به کار سپاهیان رسیدگی می‎کرد و از امور کشوری غافل بود. به‌علاوه رجال درباری و وزرای منصوب شاه به دستورات او اعتنایی نداشتند و تنها به شاه پاسخگو بودند. عدم‌توانایی سیاسی صدراعظم و دشمنی درباریان باعث شد شاه او را عزل کند. در ۱۲۷۵ ه.ق به عنوان وزیر جنگ انتخاب شد و لقب سپهسالار گرفت. در ۱۲۸۰ ه.ق در سرکوب ترکمانان در استرآباد از خود رشادت نشان داد. او معلومات چندانی نداشت، از قاجاری‌های درباری بود و پسرانش همگی داماد شاه بودند. گویند وی مردی متدین و با انضباط نظامی بود.
2- شاه قاجار پس از عزیمت از مشهد چند روزی به قصد شکار در رادکان توقف نمود و در 25 ربیع‌الاول 1284 وارد قوچان شد. در مدت اقامت در قوچان همه‌روزه به همراه فراشان و درباریان سوار بر اسب در اطراف شهر به گشت‌وگذار مشغول بود. سپس به شیروان و از آنجا به بجنورد و از طریق شاهرود به تهران مراجعت کرد.