روسیه در سال ۲۰۱۷ بیشترین نفع رااز بیثباتیهای خارجی خواهد برد
کرملین بر لبه نفع و ضرر
سال ۲۰۱۷ سال فرصت برای روسیه خواهد بود. اگر این کشور بر روی این فرصتها سرمایهگذاری کند، برخی تحریمها علیه این کشور تا پایان سال برداشته خواهد شد. روسیه نقش مهمی در واگرایی اروپا دارد. این کشور در کشورهای پیرامونی خود یعنی در آسیای مرکزی و قفقاز، اروپای شرقی و خاورمیانه صاحب نفوذ خواهد بود و از این نفوذ هم به شکل «مخرب» و هم «مسالمتآمیز» استفاده خواهد کرد.
ترساندن غرب و کاهش نفوذ این قاره
اروپا و سیاستهای اروپایی در قبال روسیه همچون همیشه دچار تفرقه است؛ بنابراین رهایی از تحریمها در چنگ مسکو است.
سال ۲۰۱۷ سال فرصت برای روسیه خواهد بود. اگر این کشور بر روی این فرصتها سرمایهگذاری کند، برخی تحریمها علیه این کشور تا پایان سال برداشته خواهد شد. روسیه نقش مهمی در واگرایی اروپا دارد. این کشور در کشورهای پیرامونی خود یعنی در آسیای مرکزی و قفقاز، اروپای شرقی و خاورمیانه صاحب نفوذ خواهد بود و از این نفوذ هم به شکل «مخرب» و هم «مسالمتآمیز» استفاده خواهد کرد.
ترساندن غرب و کاهش نفوذ این قاره
اروپا و سیاستهای اروپایی در قبال روسیه همچون همیشه دچار تفرقه است؛ بنابراین رهایی از تحریمها در چنگ مسکو است. روسیه با درک اهمیت انتخابات اروپا در سالجاری - انتخاباتی که میتواند زمینهساز اضمحلال منطقه یورو باشد- از نیروهای ضد دولتی و بدبین به اروپا حمایت کرده و از شکافهای این قاره از طریق حملات سایبری و کمپینهای تبلیغاتی بهرهبرداری میکند. فرانسه، ایتالیا، اتریش و یونان بهدنبال روابطی متوازنتر با روسیه برخواهند آمد، در حالی که کشورهایی که نسبت به دستاندازیهای مسکو آسیبپذیرتر هستند - لهستان، رومانی، کشورهای بالتیک و سوئد- دست همکاری به یکدیگر خواهند داد تا در برابر آنچه که تجاوز بالقوه روسیه نامیده میشوند مقاومت کنند. آلمان تلاش دارد تا هر دو سو را داشته باشد؛ چیزی که انجامش با توجه به تلاش این کشور برای منسجم نگه داشتن منطقه یورو دشوار است. در مقابل، بیتوجهی آلمان، لهستان را قادر خواهد کرد تا بهعنوان رهبری قدرتمند در اروپای شرقی رخ نماید که حمایت سیاسی، اقتصادی و نظامی خود را به کسانی بدهد که به خاطر راهحلهای ضعیف غرب به خطر افتادهاند.
این بدین معنا نیست که روسیه کاملا نامحدود است. اگرچه واشنگتن متمایلبه مذاکره با مسکو در مورد برخی مسائل است، اما آمریکا هنوز دلایلی برای مهار توسعهطلبی روسیه دارد؛ بنابراین این کشور از طریق ناتو حضور نظامی قدرتمند در مرزهای اروپایی روسیه را حفظ خواهد کرد. این رویکرد هرگونه مذاکره را محدود خواهد کرد. با این حال، روسیه، از هر ابزاری که در دسترس داشته باشد استفاده میکند - تقویت نظامی در مرزهای غربی، بهرهبرداری از شکافهای اروپا و غیره- تا هم به تحقیر و تمسخر غرب و هم در نهایت به چانه زنی با غرب بپردازد. در انجام این کار، روسیه همسایگانش را خواهد ترساند و تلاش میکند تا نفوذ در مرزهای خارج نزدیک خود را به حداقل کاهش دهد. حتی نشانههایی از آشتی و مصالحه میان مسکو و واشنگتن در تمام سرزمینهای مرزیِ روسیه بازتاب خواهد یافت. روسیه قطعا حضور نظامی خود در شرق اوکراین را حفظ خواهد کرد، اما آمریکا و برخی کشورهای اروپایی تفسیری انعطافپذیرتر از پروتکلهای مینسک خواهند داشت تا کاهش تحریمها را توجیه کنند. از آنجا که این مساله دولت «کییف» را نسبت به فشار روسیه آسیبپذیرتر خواهد کرد، میتوان انتظار داشت که اوکراین پیوندهای نظامی، سیاسی و اقتصادی خود با لهستان و کشورهای بالتیک را بیشتر کند.
در واقع، چشمانداز مصالحه روسیه- آمریکا تقریبا تلاشهای کشورهای طرفدار غرب- اوکراین، مولداوی و گرجستان- برای ادغام در نهادهای اروپایی را متوقف خواهد ساخت. این کشورها نهتنها با روسیه اتحادی کامل خواهند یافت؛ بلکه مجبور به همکاری تاکتیکی با این کشور در مسائل اقتصادی و نرمتر کردن مواضعشان در مورد مناطق جداییطلبِ طرفدار روسیه خواهند شد. درست همانطور که اوکراین تلاشهای امنیتی خود با لهستان و بالتیک را تقویت خواهد کرد، گرجستان تلاشهای امنیتی خود با آذربایجان و ترکیه را تقویت خواهد کرد. ترکیه ردپای خود در قفقاز و دریای سیاه را حفظ خواهد کرد، اما بهدنبال اطمینان از حفظ پیوندهای انرژی و تجاری با مسکو است. چه این ممکن است ماموریت ترکیه در سوریه را با خطر مواجه سازد. روسیه همچنین حَکَمی اصلی در مناقشه ناگورنو- قره باغ میان ارمنستان و آذربایجان باقی خواهد ماند و این دو کشور را در راستای منافع خود به جان هم خواهد انداخت. آنجا که شراکت اروپای شرقیها و سایر برنامههای تحت رهبری اروپا ممکن است با شکاف و از هم گسستن اتحادیه دچار مشکل شود، روسیه فرصت خواهد داشت تا نفوذ خود در منطقه را با پیشبرد طرحهای ادغام خود مانند اتحادیه اقتصادی اوراسیا و سازمان پیمان امنیت جمعی تعمیق بخشد.
فعالیت در جبهه شرقی
با این چشمانداز که اوضاع در جبهه غربی روسیه در حال آرامش است، مسکو سعی خواهد کرد تا موضع استراتژیک خود را در جبهه شرقی هم بهبود بخشد. مسکو و توکیو به آرامی تلاش خواهند کرد تا مناقشه سرزمینی چند دههای میان خود را پایان دهند و وقتی چنین کنند، روابطشان از طریق سرمایهگذاریهای زیاد و تعاملات در زمینه انرژی افزایش خواهد یافت. (آنها در نظر دارند تا کشورهایشان را از طریق خط لوله به یکدیگر وصل کنند). توکیو ممکن است مسیر غرب را در کاهش تحریمهای روسیه دنبال کند. چین هم معاملاتی مشابه با روسیه را دنبال خواهد کرد، هر چند به دلایل مختلف انگیزه چین برای این کار،تا حدی دوستی تازه بنیانِ روسیه با ژاپن و تا حدی شکاف جدید در روابط آمریکا با چین است. انتظار میرود که پکن همکاری خود با مسکو را در سالجاری در زمینه پروژههای انرژی، هماهنگیهای نظامی (بهویژه در اقیانوس اطلس) و تکنولوژی سایبری افزایش دهد. روسیه از تنش چین و ژاپن به نفع خود بهرهبرداری و مواضع خود در منطقه را تقویت خواهد کرد، در حالی که اتحاد تمام عیاری با هیچ کدام ندارد. روسیه همچنین مراودات تجاری با کرهجنوبی را افزایش خواهد داد و همزمان روابط با کره شمالی را بهعنوان تهدیدی هستهای حفظ خواهد کرد.
مشکلات داخلی
با وجود تمام فرصتهایی که روسیه در خارج از کشور در سال ۲۰۱۷ خواهد داشت اما چالشهای بیشتری در داخل خواهد داشت. حتی اگر خود را از بحران و کسادی اقتصادی بیرون بکشد، اما با دورانی طولانی از رکود مواجه خواهد شد و دولت به بودجه محافظهکارانه روی خواهد آورد تا زمانی که قیمتهای نفت بار دیگر افزایش چشمگیری یابد. کرملین همچنان به ذخایر ارزیاش متوسل خواهد شد و بر استقراض بینالمللی برای حفظ اولویتهای مخارج دولت فدرال اتکا خواهد یافت. دولتهای منطقهای روسیه به لحاظ مالی آسیبپذیرتر خواهند بود؛ آنها یا بر کرملین یا به وامدهندگان بینالمللی روی خواهند آورد. اتکا به آنها فقط بر تنشهای موجود میان دولتهای مرکزی و منطقهای خواهد افزود؛ تنشهایی که کرملین را وادار به سختتر کردن و متمرکزتر کردن کنترلش خواهد کرد. آن وامی هم که به دست دولت فدرال میرسد به نفع مردم هزینه نمیشود؛ مردمی که بار رکود را به دوش خواهند کشید.
تظاهرات به صورت دورهای در تمام سال رخ خواهد داد و کرملین با سرکوب ناآرامیها از طریق دستگاههای امنیتی و از طریق قوانین سختتر پاسخ خواهد داد. با این حال، کرملین با توجه به پیش رو بودن انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۸ ، برخی برنامههای اجتماعی را افزایش خواهد داد و هزینههایی را صرف آن خواهد کرد. با اقتدارگراتر شدن دولت، کشمکش قدرت در میان نیروهای امنیتی، حلقههای لیبرال، شرکتهای انرژی و دولتهای منطقهای به وجود خواهد آمد. پرزیدنت پوتین قدرت رقبای بالقوهای مانند ایگور سچین، رئیس شرکت روسنفت، و وفاداران به خود در سرویس امنیتی فدرال را از طریق سازماندهی دوباره و نهادین محدود خواهد کرد. این ساختاربندیِ دوباره شامل تسویههای گاهبهگاه و انتصاب وفاداران خواهد شد که هدف غایی همهشان تحکیم قدرت زیر لوای پوتین است. چنگاندازی پوتین بر قدرت، او را منزوی خواهد کرد و در انزوا متحدان کمتر و کمتری خواهد داشت.
مساله آسیای مرکزی
بیثباتی- که همواره مساله است- در سال ۲۰۱۷ آسیای مرکزی را در خود فرو خواهد برد. این ویژگی منطقهای است که مشخصهاش اقتصادهای ضعیف، تهدید تقریبا دائمی حملات شبهنظامیان و گذارهای سیاسی مبهم است. نمونه آن کنار رفتن رهبر مادامالعمر ازبک اسلام کریماف است که پایان حکومت او با مرگش همراه بود. جانشینی در قزاقستان و انتخابات ریاستجمهوری در قرقیزستان هم از مسائل دیگر این منطقه است. دولتهای آسیای مرکزی بیثباتی را با تمرکز قدرت و سرکوب تهدیدات امنیتی تا حد زیادی (بیش از گذشته) مدیریت میکنند. این به معنای مشارکت امنیتی بیشترِ روسیه و چین خواهد بود که به همکاری و رقابت با یکدیگر مشغولند. در قزاقستان، نگرانیهای مربوط به جانشینی و رکود اقتصادی نخبگان را واخواهد داشت تا در سال ۲۰۱۷ به بازی قدرت روی آورند، بهویژه در بخشهای انرژی و مالی. این اقدامات و حرکات برنامه دولت برای جانشینی منسجم را به محک آزمون خواهد گذاشت. در ازبکستان با وجود تلاشهای زیادش برای بیطرف ماندنِ استراتژیک اما دولت با روسیه در زمینه مسائل انرژی، نظامی و سیاسی همکاری خواهد کرد. محتمل است که قرقیزستان و تاجیکستان هم شاهد تشدید همکاری امنیتی با چین باشند.
ارسال نظر