چرا کاربران اینترنت با سلبریتیها وارد جنگ روانی و فحاشی میشوند؟
زد و خوردهای مجازی با کلمات رکیک
اواخر دهه ۷۰ بود که محمد مایلی کهن در گفتوگوهایی با یکی از مجلات ورزشی آن زمان گفت: «تعارف را کنار بگذاریم و به کسانی که فحاشی میکنند نگوییم تماشاگرنما! تماشاگرنما یعنی یک عده کوچک. وقتی از ۱۰۰ هزار تماشاگر حاضر، ۸۰ هزار نفر فحاشی میکنند اینها تماشاگرند، نه تماشاگرنما!» حالا فحاشیها از روی سکوها به شبکههای اجتماعی تغییر مکان داده است تا نشان دهد ما گرفتار یک چالش اخلاقی هستیم و این بی اخلاقی ربط چندانی به فضا و مکان ندارد. لذت فحاشی کردن زیر دندان جوانترها آنقدر مزه کرده است که برای نشان دادن محبت و رفاقت هم به همدیگر ناسزا میگویند!
افزایش موج رکیک نویسی در برخی شبکههای اجتماعی در قالب «کامنت» و «پست» در دو، سه سال اخیر به گفته بسیاری از اندیشمندان اجتماعی بحرانزا و نگرانکننده بوده است.
اواخر دهه ۷۰ بود که محمد مایلی کهن در گفتوگوهایی با یکی از مجلات ورزشی آن زمان گفت: «تعارف را کنار بگذاریم و به کسانی که فحاشی میکنند نگوییم تماشاگرنما! تماشاگرنما یعنی یک عده کوچک. وقتی از ۱۰۰ هزار تماشاگر حاضر، ۸۰ هزار نفر فحاشی میکنند اینها تماشاگرند، نه تماشاگرنما!» حالا فحاشیها از روی سکوها به شبکههای اجتماعی تغییر مکان داده است تا نشان دهد ما گرفتار یک چالش اخلاقی هستیم و این بی اخلاقی ربط چندانی به فضا و مکان ندارد. لذت فحاشی کردن زیر دندان جوانترها آنقدر مزه کرده است که برای نشان دادن محبت و رفاقت هم به همدیگر ناسزا میگویند!
افزایش موج رکیک نویسی در برخی شبکههای اجتماعی در قالب «کامنت» و «پست» در دو، سه سال اخیر به گفته بسیاری از اندیشمندان اجتماعی بحرانزا و نگرانکننده بوده است. صاحبنظران میگویند که بیاخلاقی در فضای مجازی رشد قابل توجهی داشته و امنیت اخلاقی کاربران این شبکهها را تهدید میکند. گسترش دامنه این بیاخلاقیها، شمار قابل توجهی از والدین را هم مجاب کرده تا امکان دسترسی فرزندانشان به شبکههای اجتماعی را محدود کنند. به هر حال مطالعهای که در سال ۲۰۱۳ روی کاربران فیسبوک انجام شده نشان میدهد ۸۸ درصد از اعضای این شبکه معتقدند افراد در فضای آنلاین بیادبتر و گستاختر از ارتباطات رودررو هستند و از هر چهار نفر، سه نفر گزارش کردهاند که بارها شاهد توهین، دعوا یا فحاشی در حساب کاربری خود بودهاند. ۷۵ درصد از پاسخگویان این مطالعه هم اعلام کردهاند که فحاشی و بیادبی در شبکههای اجتماعی در سالهای اخیر افزایش پیدا کرده است. این آمارها نشان میدهد که شبکههای اجتماعی احتمالا نه تنها باعث کاهش فحاشیها نشدهاند بلکه شدت و حدت فحشها و ناسزاگوییها با کمک این رسانههای مجازی، بیشتر هم شده است.
ریشه یابی توهینهای مجازی
زمانی فیسبوک، پایتخت کاربران اینترنت بود. حالا دوران این شبکه اجتماعی گذشته و عصر تلگرام و اینستاگرام آغاز شده است. ابزارهایی ارتباطی که مهمترین وجه آنها امکان تعامل و مواجهه مستقیم است. تکنولوژیهای جدید ارتباطی به تایید بسیاری از کارشناسان و اساتید حوزه ارتباطات و جامعه شناسان، توانستهاند جهان را به قبل و بعد از خود تقسیم کنند. زندگی خصوصی سلبریتیها که تا پیش از این عمدتا در یک بستر رسانهای غیرتعاملی همچون مجلات و برخی روزنامهها دنبال میشد و مخاطبان پروپاقرصی داشت، در عصر رسانههای تعاملی تغییر شکل بنیادینی در شیوه بازنمایی دارد. برای مثال بازیگرانی که پیش از این تنها از طریق بیلبوردهای بزرگ سطح شهر یا پرده عریض و طویل سینما دیده میشدند و امکان ارتباط با آنها از سوی هوادارانشان فراهم نبود، حالا دیگر مثل همه شهروندان و کاربران دیگر اینترنت، یک صفحه معمولی در شبکههای اجتماعی دارند و به سادگی میشود آنها را مخاطب قرار داد. حال دیگر بخشی از زندگی خصوصی آنها با نوشتهها و عکسهای خودشان روایت میشود.روابط فامیلی، سفرها، موضعگیریها در برابر اتفاقهای بزرگ و کوچک اجتماعی و سیاسی و... پیش از این تصور هواداران سلبریتیها از آنها مبتنی بر تصویری بود که سینما یا تلویزیون از آنها ساخته بود اما در این دوره انگار به شیوه مستقیمتری و از سوی خودشان این تصورها ساخته میشود. شکاف میان این دو گونه تصور و تصویرسازی، طبیعتا احتمال کنشهای متفاوت هواداران سلبریتیها را هم به دنبال دارد. کسی شگفتزده میشود و دیگری پرشورتر و...قس علی هذا.
حال همه این هواداران میتوانند در قالبهای مختلفی مثل تگ کردن عکس، کامنت نوشتن یا پیغام خصوصی فرستادن با سلبریتیها در ارتباط باشند و واکنشهای خود را به آنان برسانند. در حالی که پیش از این تنها مجرای ارتباطی با هنرمندان به تلاشی برای گرفتن امضا یا انداختن عکسی یادگاری خلاصه میشد. هنرمندان در دوره حاضر به واسطه پیوسته بودن و روزمره بودن استفاده از شبکههای اجتماعی، حس و حالهای متنوع و متعددتری از خود به مخاطبانشان ارائه میکنند. روزی شاد، روزی غمگین، روزی عصبانی و... این خصیصه باعث شده است تا شیوه ارتباطگیری هواداران آنها تا حدودی صمیمانهتر و روزمرهتر شود. به همین دلیل است که بیشتر مخاطبانشان بی پرواتر و صریحتر با آنها حرف میزنند. آنها را «تو» خطاب میکنند و درباره شیوههای پوشش و آرایش صورت و... آنها هم نظر میدهند. از مجموع صدها و هزاران کامنتی که معمولا زیر پست یک سلبریتی نوشته میشود، تعداد قابل توجهی به شوخی و بذلهگویی و نقد دوستانه و.... مربوط است. دور از ذهن نیست که هواداران برای بیشتر دیده شدن در میان خیل عظیم کامنتها سعی کنند با نوشتن جملات و تعابیر عجیب و غریب و حتی گاهی توهینهای آنچنانی بیشتر جلب توجه کنند. برخی نیز زندگی خصوصی هنرمندان را دستمایه قرار می دهند تا شکاف طبقاتی را به یاد بیاورند و انتقامهای تاریخی از آنها بگیرند. گاهی جهت گیری کاربران شبکههای اجتماعی از توهینها چنان زیاد میشود که پست اصلی هنرمندان نسبت به یاد میرود. توهینها گویا برای کاربران شبکههای اجتماعی از این جهت که بیواسطه و مستقیما، خود سلبریتیها را به واکنش وا میدارد، جذابیت بسیاری پیدا کرده است. گاهی مرز توهین و شوخی از بین میرود و... خلاصه آنکه خنداندن یا عصبانی کردن سلبریتیها به یک تفریح مجازی تبدیل شده است.
پاسخ به یک سوال مهم
مطالعات نشان میدهد در اغلب موارد جوانان، عاملان این دعواها و بی اخلاقیهای مجازی هستند، افراد زیر ۳۰ سال چهار برابر بیش از دیگران احتمال دارد که درگیر مکالمات یا پیامهای هیجانی، عصبی یا پرخاشگرانه شوند. آنچه در اکثر این مطالعات مغفول واقع میشود پاسخ به این سوال است که چرا افراد در فضای آنلاین ادب و نزاکت را کنار میگذارند و گستاختر از زندگی واقعی رفتار میکنند؟ از منظر جامعهشناسی میتوان گفت علت این پدیده تا حد زیادی به نبود هنجارهای اجتماعی یا کمرنگ شدن آن در فضای مجازی بازمیگردد. در دنیای واقعی، در شرایط و موقعیتهای مختلف، رفتارهای مختلفی بهعنوان هنجار پذیرفته شدهاند. این به آن معناست که محیط و افرادی که در آن هستند نوع و شیوه ارتباطات ما را تعیین میکنند. هر دو این عوامل در فضای مجازی رنگ میبازند چرا که افراد تنها خود را در برابر صفحه کامپیوتر یا گوشی موبایل میبینند؛ نه محیط حس میشود و نه فرد یا افراد درون آن قابل رویتاند. اما هنجارهایی که به ما بگوید در فضای مجازی چگونه باید رفتار کنیم وجود ندارد. از سوی دیگر نمیتوان انکار کرد آنچه در دنیای واقعی رخ میدهد در فضای مجازی هم نمود پیدا میکند و حتی با سرعت بیشتری گسترده میشود. در جامعهای که عصبانیت و پرخاشگری بهوضوح در مراودات روزمره افراد دیده میشود، نمیتوان انتظار داشت فضای مجازی از این رفتارهای نابه هنجار در امان بماند.
از منظر روانشناسی، ناشناس بودن در فضای مجازی نیروی قدرتمندی است که سبب میشود اشخاص احساس کنند نامرئی هستند. پنهان شدن پشت یک هویت قلابی یا نام جعلی به کاربران اجازه میدهد بیهراس از طرد یا تنبیه اجتماعی، هر چه دلشان میخواهد بر زبان برانند. اینگونه افراد بدون احساس ترس و مسوولیت، اتیکتهای اجتماعی را نادیده میگیرند و حتی به این هنجارشکنیهای گستاخانه افتخار میکنند. آنها تصور میکنند فضای سایبر به آنان آزادی نامحدودی اعطا کرده است. در مورد نوجوانان و جوانان هم تکنولوژی ماهیت دست انداختن، تحقیر و توهین به همسالان را تغییر داده است. به جای نامه و ایمیل و دیوار نوشته، نوجوانان حالا برای همدیگر کامنتهای استهزاآمیز میگذارند و به یکدیگر اهانت میکنند. بچهها در فضای مجازیای بزرگ میشوند که قوانین و اتیکتهای آن نامشخص و سردرگم است و نظارتی هم بر هنجارشکنان وجود ندارد. «پیتر کو وایت» یکی از پژوهشگران دانشگاه «سایمون فریزر» میگوید: این شبکههای اجتماعی نیستند که ما را گستاخ کردهاند بلکه تنها فضایی ایجاد کردهاند که در آن، مردم چهره واقعی خود را نشان میدهند. صرفنظر از رفتارهایی که هر شخص در زندگی واقعی خود دارد، رفتارهای آنلاین تنها نگرشهایی را منعکس میکند که در زندگی واقعی پنهان ماندهاند. به بیان سادهتر گرچه بیشتر افراد نمیتوانند در محافل عمومی گستاخ و بیادب باشند اما، نگرشهای منفی آنان از بین نمیرود و مانند آتش زیر خاکستر باقی میماند و هر جا فرصت پیدا شود این آتش پنهان دوباره برافروخته خواهد شد.
قربانیان بزرگ یک اشتباه کوچک
همانطور که گفته شد یکی از نمودهای این شکل از بی اخلاقی، رواج استفاده از عبارات توهین آمیز و رکیک در قالب کامنت هاست که به ویژه درخصوص برخی شخصیتهای شناخته شده یا همان سلبریتیها بیشتر دیده میشود. فحاشی در شبکههای اجتماعی، یکی پس از دیگری قربانی گرفته است، از هنرمندانی مثل مصطفی زمانی، فرزاد حسنی، هانیه توسلی و بهاره رهنما بگیرید تا بازیکنانی مثل علی کریمی، هاشم بیکزاده، علیرضا حقیقی، علیرضا منصوریان و در این اواخر یحیی گلمحمدی. اما شاید جالب باشد که این مساله در بین ورزشکاران بسیار بیشتر به چشم میآید؛ قبلا شاید حضور در ورزشگاهها و سر دادن شعارهای مختلف میتوانست تنها راهکار نشان دادن اعتراض هواداران به مربیان و بازیکنان باشد، اما امروز این رویکرد به شبکه مجازی هم منتقل شده است. هواداران در صفحات اجتماعی خیلی راحتتر و بدون پرداخت هزینه میتوانند اعتراضشان را نسبت به هر موضوعی نشان دهند. البته به نظر میرسد اخیرا این ماجرا از حد اعتراض فراتر رفته و به سمت توهین کشیده شده است، تا جایی که بسیاری از ورزشکاران فرار از شبکههای اجتماعی را بر قرار ترجیح می دهند.به هر روی، فضای ورزش به خاطر عریانی اظهارنظر و تعدد رسانه و آزادی بیان فرصت خوبی برای مطالعه جامعه تودار ایرانی است. میتوان از آن بهعنوان میزان الحراره جامعه و بخصوص رفتارهای هنجارشکنانه جوانان یادکرد چراکه بهسرعت این ادبیات و نگاه و نگرش تندخویانه به عرصههای دیگر سرایت میکند، چیزی که در هواداری از نامزدهای انتخابات و حتی در استندآپ کمدیهای برنامه خندوانه شاهد آن بودیم. خوب است جامعهشناسان با دقتی بیشتر به این پدیده نگاه کند؛ به رواج فحاشی و ناسزا در جامعهای که همواره مدعی است در طول تاریخ طلایهدار «گفتار خوب، پندار خوب و کردار خوب» بوده است.
ارسال نظر