نگاهی تحلیلی به ریشهها، آثار و کارکردهای شوخی در زندگی ایرانیان در نظر دکتر نعمتالله فاضلی
تحلیل جدی یک موضوع غیرجدی
این گزارش به ارائه دیدگاههای دکتر نعمتالله فاضلی، جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه درباره پدیده شوخی در زندگی ایرانیان میپردازد. در واقع بررسی این موضوع در ایران تازگی دارد و تاکنون آثار قابلتوجهی در این باره منتشر نشده است. به هر روی در این نوشتار، زوایای متفاوتی از علل و کارکردهای گرایش ایرانیان به شوخی و مطایبه با نگاهی تاریخی و جامعهشناختی مورد بررسی قرار میگیرد. سکانس معرفی
باید به «شوخ طبعی» بهعنوان خصلت و رفتار جمعی در بین ایرانیان اشاره کرد؛ خصلتی که حتی سیاحان و گردشگران غربی نیز درگزارشهای خود از جامعه ایران از آن یاد کردهاند.
باید به «شوخ طبعی» بهعنوان خصلت و رفتار جمعی در بین ایرانیان اشاره کرد؛ خصلتی که حتی سیاحان و گردشگران غربی نیز درگزارشهای خود از جامعه ایران از آن یاد کردهاند.
این گزارش به ارائه دیدگاههای دکتر نعمتالله فاضلی، جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه درباره پدیده شوخی در زندگی ایرانیان میپردازد. در واقع بررسی این موضوع در ایران تازگی دارد و تاکنون آثار قابلتوجهی در این باره منتشر نشده است. به هر روی در این نوشتار، زوایای متفاوتی از علل و کارکردهای گرایش ایرانیان به شوخی و مطایبه با نگاهی تاریخی و جامعهشناختی مورد بررسی قرار میگیرد. سکانس معرفی
باید به «شوخ طبعی» بهعنوان خصلت و رفتار جمعی در بین ایرانیان اشاره کرد؛ خصلتی که حتی سیاحان و گردشگران غربی نیز درگزارشهای خود از جامعه ایران از آن یاد کردهاند. در بین نویسندگان وطنی خودمان نیز افرادی مثل جمال زاده یا هدایت هم از صفت شوخ طبعی در بین ایرانیان سخن گفتهاند. مطالعات تجربی که در سالهای اخیر در حوزههای مختلف مانند روانشناسی و جامعهشناسی انجام شده است، ویژگی شوخ طبعی نیرومند در بین ایرانیان را تایید میکند. البته این سخن به معنای این نیست که همه مردم بذلهگو و شوخ طبعاند یا همه افراد شوخ طبع همیشه شاد و شوخاند. چیزی که شوخ طبعی و خنده را امروزه واجد اهمیت میکند، در واقع این نیست که آیا ما بهطور تاریخی شوخ طبع بودهایم یا خیر. همچنین موضوع این نیست که آیا شوخ طبعی و خنده امری فردی است یا جمعی؛ بلکه مساله این است که ما امروزه بیش از هر زمانی با تولید انبوه کالاهایی روبهرو هستیم که ظاهرا هدف آنها شاد کردن و خندان مردم است. ما در سالهای اخیر بهتدریج نوعی آگاهی انتقادی نسبت به اهمیت خنده و شوخی به دست آوردهایم. هر چند «مطالعات شوخی» هنوز در ایران به نحو جدی شکل نگرفته است.
آغاز مساله
مساله این است که باید شوخ طبعی را بهعنوان امر جمعی و فرهنگی در نظر بگیریم. شوخ طبعی البته در نگاه اول، مفهومی روانشناختی است که بیانکننده خصلت منش یا روحیهای طنازانه در انسان است. به همین دلیل روان شناسان بهویژه در دهههای اخیر مطالعات گستردهای در زمینه شوخ طبعی انجام دادهاند. البته در سالهای اخیر شوخی از جمله موضوعات بین رشتهای است که در تمام رشتههای علوم انسانی و اجتماعی در این زمینه تحقیق تجربی و تاملات صورت گرفته است. اگرچه روانشناسان بیش از دیگر محققان در این زمینه فعال هستند. تا جایی که مجله بینالمللی با عنوان «شوخی: مجله بینالمللی تحقیقاتی شوخی» از ۱۹۸۸ تاکنون منتشر میشود. محققان حوزه مطالعات شوخی «انجمن بینالمللی مطالعات شوخی» را نیز تاسیس کردهاند و مجله مذکور را این انجمن منتشر میکند.به هر حال شوخی و شوخ طبعی هم جنبه فردی و روان شناختی دارد و هم بهواسطه ترویج و گستردگی آن در یک جمع انسانی به شکل نوعی خصلت اجتماعی یا فرهنگی نیز صورتبندی میشود. به همین دلیل میتوان از صورتبندی اجتماعی امر روانشناختی درباره شوخ طبعی درایران سخن گفت. این شوخ طبعی تاریخی در «صورتهای نمادین» مانند زبان، اسطوره، نمایش، شعر، داستان و اساسا «صورتهای بیانی جمعی» مختلف متجلی میشود. در ایران شوخ طبعی از یک کنش روانی-فردی به خصلت جمعی و فرهنگی بدل شده و در نهایت بهصورت یکی از ابعاد «شخصیت پایه» و همگانی مردم ما درآمده است. انعکاس این خصلت را هم در صورتهای نمادین ادبی و هنری میتوان دید و هم حتی در کنشمندیهای فیلسوفانه و عالمانه. همچنین ردپای فعال این خصلت را در دورههای مختلف تاریخی در ایران میتوان جستوجو کرد که البته در هر دوره با توجه به ظرفیتهای تاریخی هر دوره در شمایل فردی و اجتماعی خاصی جلوه کرده است. نشانههای این شوخ طبعی یا طنازی عامیانه را میتوان در متنهای ادبی و فرهنگی تمدن ایرانی مورد بازخوانی قرار داد. شوخ طبعی ایرانی را باید از نوع شوخ طبعی فیلسوفانه دانست؛ نه شوخ طبعی خصمانه. ما میتوانیم از توانایی شوخ طبعی برای نیش زدن، از میدان بهدر کردن حریف و کینه جویی یا برای «بیان حکمتهای زندگی جمعی» استفاده کنیم. من این شق دوم را «شوخ طبعی فیلسوفانه» مینامم. چنین شوخ طبعی در بین ایرانیان رواج دارد.
ساختار شوخیهای ایرانی
من در مطالعهای که اخیرا نتایج آن را تحت عنوان«بررسی متون طنز عامیانه ایرانی» (با همکاری امیرهاشمی مقدم ۱۳۹۳) منتشر کردم، به تجزیه و تحلیل ساخت گرایانه «متون طنز عامیانه ایرانی» در دوران پیش از مدرن پرداختم و متوجه شدم مبتنیبر اسناد مکتوب و غیرمکتوبی که در اختیار داریم اشکال بسیار متنوعی از شوخ طبعی و طنازی در فرهنگ بومی ما وجود داشته است. اتفاقا مطالعه ما نشان میدهد که استفاده از طنز، «راهبرد فرهنگی» برای مواجهه جدی با مسائل زندگی بوده و شوخی در بین مردم ما صرفا سویه سرگرمکنندگی نداشته است. بهعبارت دیگر مردم ایران همواره از طنز برای طرح و بیان مسائل انسانی و اجتماعی و حل معضلات و مشکلات زندگی خود بهره بردهاند.به زبان جامعهشناسی باید با «رویکرد کارکردگرایانه» به شوخ طبعی ایرانیها نگریست. در واقع شوخ طبعی بهعنوان نیروی خلاقه، ساخت یافته، نهادی و درونی شده و تاریخی در فرهنگ ما همواره حضور موثر داشته است. حکایات مربوط به بهلول و ملانصرالدین مصادیقی ازهمین معناست. همین طور طنز نهفته در تمام شاهکارهای ادبیات فارسی از شاهنامه و دیوان حافظ گرفته تا آثار ادبی معاصر، بهدلیل جایگاه اجتماعی طنز در فرهنگ ایرانی است. ازهمین رو معتقدم گرایش مخاطب ایرانی به سینمای کمدی را باید در عوامل و عناصری فراتر از صنعت سینما و اساسا هنرهای معاصر جستوجو کرد. آثار هنری ادبی ما در گذشته نیز واجد اشکال مختلفی از طنازی و شوخ طبعی است که حتی در آثار ادبی جدی ما مثل شاهنامه و دیوان حافظ، مثنوی و آثار نظامی و سعدی و بهطور کلی شاهکارهای ادبی ایران میتوان نشانههایی از این طنازی و شوخ طبعی را مشاهده کرد. بر همین اساس شاید بتوان از شوخ طبعی بهعنوان نوعی «ژنتیک فرهنگی» در کشور ما نام برد. البته منظورم از ژنتیک فرهنگی تقلیل شوخ طبعی به امر زیست شناختی نیست؛ بلکه منظورم این است که در نتیجه استمرار و تداوم تاریخی شوخ طبعی در زندگی و شخصیت ایرانی، رمزگان و راهبردهای گوناگون شوخ طبعی به نحوی استقرار یافته که گویی شوخ طبعی بخشی از فیزیولوژی و «طبیعت ثانویه» ما شده است. در گفتوگوی مفصلی که با خانم رویا صدر در زمینه طنز در ایران داشتم، برخی ابعاد فرهنگی طنز و شوخ طبعی ایرانیان را تشریح کردم.قرار است این گفتوگو در قالب کتابی که طنز در ایران را از جنبههای مختلف عرفانی، فلسفی، منطقی، جامعهشناختی و هنری ارزیابی میکند، به زودی منتشر شود. من در آن گفتوگو بیشتر بر جنبههای «طنز کلامی» تاکید داشتم. اما در اینجا سعی میکنم در زمینه «طنز بصری» یا همان کمدی صحبت کنم. به اعتقاد من طنز بصری نسبت و پیوند بیشتری با تجدد ایرانی و وضعیت معاصر ما دارد. این رویکردی است که ممکن است بتواند ما را در فهم سینمای کمدی از منظر فرهنگی کمک کند.
شوخیهای ایرانی در دوره جدید
در دوره معاصر با ظهور تجدد ایرانی که از دوره قاجار شتاب میگیرد طبیعتا انسان ایرانی درمواجهه با جهان جدید از تمام «ظرفیت تاریخی» خود در جهت شکلگیری فرهنگ نوین و ساماندهی زندگی اجتماعی بهره میگیرد که یکی از این منابع خلاقانه همین شوخ طبعی است. ما از تمام اشکال یا صورتهای نمادی زبانی و غیرزبانی برای استفاده از شوخ طبعیمان در تحقق تجدد بهره بردهایم.انسان ایرانی شوخ طبعی را بهعنوان «خصلت فرهنگ ملی» برای سازگاری و شکل دادن به زندگی مدرنش مورد استفاده قرار داده است و توجه مخاطب امروز به فیلمهای کمدی را میتوان از این حیث مورد بررسی قرار داد و آن را هم امتداد همان خصلت شوخ طبعانه در جهت سازگاری بیشتر با زندگی و زیست در جهان خود تعبیر کرد که حالا سویه بصری و تکنولوژیک یافته است. همان طوری که درگذشته شوخ طبعی و طنازیهای عامیانه در سازگاری افراد با دشواریهای زندگی شکل گرفت، در استمرار تاریخی این رفتار فرهنگی جمعی میتوان استقبال از فیلمهای کمدی را نیز نوعی «مواجهه طنازانه» با مصائب زندگی مدرن قلمداد کرد.وقتی ما از شوخ طبعی بهعنوان امر اجتماعی - تاریخی سخن میگوییم به بیان دیگر از «ناخودآگاه ذهن جمعی» ایرانی حرف میزنیم. البته این به این معنی نیست که هیچیک از افراد جامعه، هیچ نوع «مواجهه آگاهانه» به استفاده از طنز و شوخ طبعی نداشتهاند. آفرینندگان متون ادبی- هنری طنز را میتوان از جمله افرادی دانست که نگرش و مواجهه آگاهانه با مقوله طنز و شوخ طبعی داشتهاند. عبید زاکانی یکی از بهترین نمونه های این افراد در جامعه پیشامدرن ایران است. در دوره مدرن طنز نویسان بزرگ معاصر ما از استاد علی اکبر دهخدا و نسیم شمال (سیداشرفالدین گیلانی) گرفته تا مرحوم استاد کیومرث صابری (گل آقا) همه نسبت به آفرینش طنز و کارکردهای اجتماعی آن به مثابه نوعی «آگاهی موثر» اشراف کامل داشتهاند. وجه ناخودآگاه را باید به ضمیر جمعی جامعه و عامه مردم نسبت داد که مخاطبان طنز هستند. البته در جامعه مدرن بهواسطه افزایش آگاهیهای فردی و اجتماعی، گزینش و مواجهه آگاهانه با کمدی و طنز دامنه گستردهتری نسبت به قبل پیدا کرده و حتی انسان امروز موقعیتهای کمیک و طنز، تکنیکهای «خنده درمانی» را هم خلق کرده است. ولی اگر شوخ طبعی را بهعنوان یک خصلت فرهنگی و جمعی در ایران لحاظ کنیم باید آن را بیشتر به ناخودآگاه ضمیر جمعی نسبت دهیم. شاید یک مخاطب بنا بر اراده و آگاهی، تماشای فیلم کمدی را انتخاب کرده باشد؛ اما آن انتخاب را باید در امتداد همان میل ناخودآگاه جمعی به شوخ طبعی معنا کرد.
اشتراک انسان مدرن ایرانی و غیرایرانی
انسان ایرانی مدرن مثل هر شهروند جامعه مدرن دیگری با بحرانها، تنشها و «مسائل وجودی» گستردهای مواجه است. زندگی رسانه ای، جهانی، اطلاعاتی، فراغتی و شبکهای شده امروز انسان ایرانی نوعی مواجهه سرسختانه و ستیز جمعی برای بقا و تداوم حیات را تجربه می کند. در این شرایط، انسان ایرانی با تضادهای تاریخی و ناسازگاریهای اجتماعی گوناگونی دست و پنجه نرم می کند. این شرایط هم «آسیبهای اجتماعی» زیادی مثل فروپاشی خانواده، کاهش اعتماد اجتماعی، مادی گرایی افراطی، رشد خودشیفتگی جمعی و هم «آسیبهای روانی» مثل اضطراب، خشونت، استرس، افسردگی و بهطور کلی بحرانهای روحی را در پی دارد. این شرایط و بحرانهای آن، نیاز جدی به احساس امنیت عاطفی-روانی، اعتماد اجتماعی، آرامش و شاد بودن را دامن زده و برجسته میکند و گرایش و میل به خندیدن و شاد بودن را به ضرورت اجتماعی بدل میکند. جامعه و انسان امروزی با اشکال گوناگون فرسایش اجتماعی-انسانی مواجه است که این شرایط کمدی، طنز و شوخ طبعی را برای او به امری ضروری، حیاتی، کارکردی و اجتناب ناپذیر تبدیل میکند. در این شرایط شوخی برای انسان نیاز جدی است، مانند نیاز ما به اکسیژن یا نان و آب.البته جامعه مدرن فرصتهای جدیدی هم برای انسان به وجود آورده است که این فرصتها نیز از طریق مثبت، ضرورت شادی و شوخ طبعی را ایجاد کرده است. دسترسی به وسایل ارتباط جمعی، گسترش رفاه اجتماعی، دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی بیشتر، گسترش انواع فناوریها و همگانی و انبوه شدن آنها در جامعه، رشد شهرنشینی، افزایش امنیت، بهبود راههای زیستن و تعامل جمعی و جهانی، فراوانی کالاها و تحولات دیگر همه موجب تحولاتی فکری و فرهنگی شده است که نگاه به زندگی را تغییر داده و میل به خودشکوفایی و شاد زیستن را به یک مطالبه جمعی بدل کرده است. امروز هم شادی نوعی حق عمومی است، هم شوخی بهعنوان شکلی از «کنش خلاقه» به ارزش و حق عمومی بدل شده است.وقتی این فرصتها را در کنار آن تهدیدها و بحرانها قرار میدهیم شاهد پیچیدگی و جهان پرتناقضی در جامعه جدید میشویم. از درون این تناقضها و تضادهاست که انسان معاصر از جمله انسان ایرانی برای رهایی از تنشها و دستیابی به زندگی شادتر، نیاز به مصرف «کالاهای مسرت بخش» و شادی بخش مثل کمدی را بیش از گذشته احساس میکند. بهعبارت دیگر گرایش به آثار کمدی نه فقط در مدیوم سینما که درهنرهای دیگر درکشور ما از یک سو ریشه در عقبه فرهنگی-تاریخی شوخ طبعانه دارد و از سوی دیگر به اقتضای شرایط اجتماعی زندگی مدرن نیاز به کمدی و طنز بهعنوان یک راهبرد و راهکار اجتماعی، ضرورت و اصالت پیدا میکند.
از شوخی تا نیاز به فراغت در زندگی مدرن
در واقع ژانر کمدی و طنز امروز بخشی از مولفه ساختاری زندگی انسان مدرن ایرانی است. این نیاز یا میل به کمدی فراتر از بازیگوشی یا سرگرمی و اوقات فراغت قرار گرفته و به راهبرد اجتماعی-فرهنگی برای بهزیستی در جهان پارادوکسیکال مدرن بدل شده است. حتی میتوانیم از نیاز انسان مدرن به مصرف «کالاهای کمیک» سخن بگوییم. فیلم کمدی به شی ء یا کالای فرهنگی بدل شده که بهواسطه همان «بحرانها» و «فرصتها»یی که اشاره کردیم به کالای پرطرفدار برای «مصرف فراغتی» تبدیل شده است. به همین دلیل است که در شرایطی که سینمای ما به قول شما با بحران مخاطب روبهرو است مردم حاضر میشوند برای تماشای فیلم کمدی بهعنوان کالای فرهنگی جذاب و پرطرفدار دست به جیب برده و هزینه کنند.این موقعیت را از منظر دیگری نیز میتوان تحلیل جامعهشناختی کرد و آن کیفیت و چگونگی «زندگی فراغتی» در جامعه مدرن است، یعنی پیوندی که مفهوم فراغت با سرگرمی و خنده و شاد بودن در اذهان ایرانی دارد.اگر سینما رفتن بهعنوان کنش اجتماعی جهت پاسخ به نیاز سرگرمی معنا شود، بدیهی است که ژانر کمدی و فیلمهای طنز، انتخاب مناسبتری برای پاسخ به این نیاز انسانی است.بخشی از گرایش مخاطب ایرانی به مصرف کالاهای کمیک ریشه در پیشینه فرهنگی او دارد که در الگوی جمعی شوخ طبعی بروز کرده و عینیت یافته است و بخشی دیگر از این گرایش بهواسطه ضرورتهای اجتماعی-رسانهای است که زیست جهان مدرن به ارمغان آورده است. یکی از تفاوتهای این دو عامل را میتوان وجوه تودهای یا تودهای شدن کالاهای فرهنگی از جمله کالاهای کمیک دانست و اینکه تجربه لذت طنازانه به تجربه جمعی بدل شده و سینما بهواسطه قابلیت محقق کردن این تجربه جمعی، به ابزاری موثر در تولید و مصرف کالای کمیک بدل شده است. ضمن اینکه در مطالعهای مقایسهای میتوان به ظهور برخی ویژگیها و اتفاقاتی در ساحت کمدی و طنز در جهان مدرن واقف شد که میتواند در بررسی مصرف کالاهای کمیک موثر باشد. بهعنوان مثال در سینمای کمدی امروز، زنان هم به اندازه مردان از فرصت طنز و نمایش آن برخوردارند که در گذشته بهدلیل برخی ملاحظات فرهنگی امکان ظهور و بروز آن وجود نداشت. کمدی و طنز در جامعه ما بیشتر کنش یا ویژگی مردانه بود، اما امروزه هیچ فیلم کمدی وجود ندارد که زنان در خلق موقعیت کمیک آن نقشی نداشته باشند. به نظرم یکی از ویژگیهای آثار مهران مدیری، حضور پررنگ زنانی است که بازیگری کمیک را تجربه میکنند و حتی بخش عمدهای از بار کمیک اثر بر دوش آنهاست.
باید به «شوخ طبعی» بهعنوان خصلت و رفتار جمعی در بین ایرانیان اشاره کرد؛ خصلتی که حتی سیاحان و گردشگران غربی نیز درگزارشهای خود از جامعه ایران از آن یاد کردهاند. در بین نویسندگان وطنی خودمان نیز افرادی مثل جمال زاده یا هدایت هم از صفت شوخ طبعی در بین ایرانیان سخن گفتهاند. مطالعات تجربی که در سالهای اخیر در حوزههای مختلف مانند روانشناسی و جامعهشناسی انجام شده است، ویژگی شوخ طبعی نیرومند در بین ایرانیان را تایید میکند. البته این سخن به معنای این نیست که همه مردم بذلهگو و شوخ طبعاند یا همه افراد شوخ طبع همیشه شاد و شوخاند. چیزی که شوخ طبعی و خنده را امروزه واجد اهمیت میکند، در واقع این نیست که آیا ما بهطور تاریخی شوخ طبع بودهایم یا خیر. همچنین موضوع این نیست که آیا شوخ طبعی و خنده امری فردی است یا جمعی؛ بلکه مساله این است که ما امروزه بیش از هر زمانی با تولید انبوه کالاهایی روبهرو هستیم که ظاهرا هدف آنها شاد کردن و خندان مردم است. ما در سالهای اخیر بهتدریج نوعی آگاهی انتقادی نسبت به اهمیت خنده و شوخی به دست آوردهایم. هر چند «مطالعات شوخی» هنوز در ایران به نحو جدی شکل نگرفته است.
آغاز مساله
مساله این است که باید شوخ طبعی را بهعنوان امر جمعی و فرهنگی در نظر بگیریم. شوخ طبعی البته در نگاه اول، مفهومی روانشناختی است که بیانکننده خصلت منش یا روحیهای طنازانه در انسان است. به همین دلیل روان شناسان بهویژه در دهههای اخیر مطالعات گستردهای در زمینه شوخ طبعی انجام دادهاند. البته در سالهای اخیر شوخی از جمله موضوعات بین رشتهای است که در تمام رشتههای علوم انسانی و اجتماعی در این زمینه تحقیق تجربی و تاملات صورت گرفته است. اگرچه روانشناسان بیش از دیگر محققان در این زمینه فعال هستند. تا جایی که مجله بینالمللی با عنوان «شوخی: مجله بینالمللی تحقیقاتی شوخی» از ۱۹۸۸ تاکنون منتشر میشود. محققان حوزه مطالعات شوخی «انجمن بینالمللی مطالعات شوخی» را نیز تاسیس کردهاند و مجله مذکور را این انجمن منتشر میکند.به هر حال شوخی و شوخ طبعی هم جنبه فردی و روان شناختی دارد و هم بهواسطه ترویج و گستردگی آن در یک جمع انسانی به شکل نوعی خصلت اجتماعی یا فرهنگی نیز صورتبندی میشود. به همین دلیل میتوان از صورتبندی اجتماعی امر روانشناختی درباره شوخ طبعی درایران سخن گفت. این شوخ طبعی تاریخی در «صورتهای نمادین» مانند زبان، اسطوره، نمایش، شعر، داستان و اساسا «صورتهای بیانی جمعی» مختلف متجلی میشود. در ایران شوخ طبعی از یک کنش روانی-فردی به خصلت جمعی و فرهنگی بدل شده و در نهایت بهصورت یکی از ابعاد «شخصیت پایه» و همگانی مردم ما درآمده است. انعکاس این خصلت را هم در صورتهای نمادین ادبی و هنری میتوان دید و هم حتی در کنشمندیهای فیلسوفانه و عالمانه. همچنین ردپای فعال این خصلت را در دورههای مختلف تاریخی در ایران میتوان جستوجو کرد که البته در هر دوره با توجه به ظرفیتهای تاریخی هر دوره در شمایل فردی و اجتماعی خاصی جلوه کرده است. نشانههای این شوخ طبعی یا طنازی عامیانه را میتوان در متنهای ادبی و فرهنگی تمدن ایرانی مورد بازخوانی قرار داد. شوخ طبعی ایرانی را باید از نوع شوخ طبعی فیلسوفانه دانست؛ نه شوخ طبعی خصمانه. ما میتوانیم از توانایی شوخ طبعی برای نیش زدن، از میدان بهدر کردن حریف و کینه جویی یا برای «بیان حکمتهای زندگی جمعی» استفاده کنیم. من این شق دوم را «شوخ طبعی فیلسوفانه» مینامم. چنین شوخ طبعی در بین ایرانیان رواج دارد.
ساختار شوخیهای ایرانی
من در مطالعهای که اخیرا نتایج آن را تحت عنوان«بررسی متون طنز عامیانه ایرانی» (با همکاری امیرهاشمی مقدم ۱۳۹۳) منتشر کردم، به تجزیه و تحلیل ساخت گرایانه «متون طنز عامیانه ایرانی» در دوران پیش از مدرن پرداختم و متوجه شدم مبتنیبر اسناد مکتوب و غیرمکتوبی که در اختیار داریم اشکال بسیار متنوعی از شوخ طبعی و طنازی در فرهنگ بومی ما وجود داشته است. اتفاقا مطالعه ما نشان میدهد که استفاده از طنز، «راهبرد فرهنگی» برای مواجهه جدی با مسائل زندگی بوده و شوخی در بین مردم ما صرفا سویه سرگرمکنندگی نداشته است. بهعبارت دیگر مردم ایران همواره از طنز برای طرح و بیان مسائل انسانی و اجتماعی و حل معضلات و مشکلات زندگی خود بهره بردهاند.به زبان جامعهشناسی باید با «رویکرد کارکردگرایانه» به شوخ طبعی ایرانیها نگریست. در واقع شوخ طبعی بهعنوان نیروی خلاقه، ساخت یافته، نهادی و درونی شده و تاریخی در فرهنگ ما همواره حضور موثر داشته است. حکایات مربوط به بهلول و ملانصرالدین مصادیقی ازهمین معناست. همین طور طنز نهفته در تمام شاهکارهای ادبیات فارسی از شاهنامه و دیوان حافظ گرفته تا آثار ادبی معاصر، بهدلیل جایگاه اجتماعی طنز در فرهنگ ایرانی است. ازهمین رو معتقدم گرایش مخاطب ایرانی به سینمای کمدی را باید در عوامل و عناصری فراتر از صنعت سینما و اساسا هنرهای معاصر جستوجو کرد. آثار هنری ادبی ما در گذشته نیز واجد اشکال مختلفی از طنازی و شوخ طبعی است که حتی در آثار ادبی جدی ما مثل شاهنامه و دیوان حافظ، مثنوی و آثار نظامی و سعدی و بهطور کلی شاهکارهای ادبی ایران میتوان نشانههایی از این طنازی و شوخ طبعی را مشاهده کرد. بر همین اساس شاید بتوان از شوخ طبعی بهعنوان نوعی «ژنتیک فرهنگی» در کشور ما نام برد. البته منظورم از ژنتیک فرهنگی تقلیل شوخ طبعی به امر زیست شناختی نیست؛ بلکه منظورم این است که در نتیجه استمرار و تداوم تاریخی شوخ طبعی در زندگی و شخصیت ایرانی، رمزگان و راهبردهای گوناگون شوخ طبعی به نحوی استقرار یافته که گویی شوخ طبعی بخشی از فیزیولوژی و «طبیعت ثانویه» ما شده است. در گفتوگوی مفصلی که با خانم رویا صدر در زمینه طنز در ایران داشتم، برخی ابعاد فرهنگی طنز و شوخ طبعی ایرانیان را تشریح کردم.قرار است این گفتوگو در قالب کتابی که طنز در ایران را از جنبههای مختلف عرفانی، فلسفی، منطقی، جامعهشناختی و هنری ارزیابی میکند، به زودی منتشر شود. من در آن گفتوگو بیشتر بر جنبههای «طنز کلامی» تاکید داشتم. اما در اینجا سعی میکنم در زمینه «طنز بصری» یا همان کمدی صحبت کنم. به اعتقاد من طنز بصری نسبت و پیوند بیشتری با تجدد ایرانی و وضعیت معاصر ما دارد. این رویکردی است که ممکن است بتواند ما را در فهم سینمای کمدی از منظر فرهنگی کمک کند.
شوخیهای ایرانی در دوره جدید
در دوره معاصر با ظهور تجدد ایرانی که از دوره قاجار شتاب میگیرد طبیعتا انسان ایرانی درمواجهه با جهان جدید از تمام «ظرفیت تاریخی» خود در جهت شکلگیری فرهنگ نوین و ساماندهی زندگی اجتماعی بهره میگیرد که یکی از این منابع خلاقانه همین شوخ طبعی است. ما از تمام اشکال یا صورتهای نمادی زبانی و غیرزبانی برای استفاده از شوخ طبعیمان در تحقق تجدد بهره بردهایم.انسان ایرانی شوخ طبعی را بهعنوان «خصلت فرهنگ ملی» برای سازگاری و شکل دادن به زندگی مدرنش مورد استفاده قرار داده است و توجه مخاطب امروز به فیلمهای کمدی را میتوان از این حیث مورد بررسی قرار داد و آن را هم امتداد همان خصلت شوخ طبعانه در جهت سازگاری بیشتر با زندگی و زیست در جهان خود تعبیر کرد که حالا سویه بصری و تکنولوژیک یافته است. همان طوری که درگذشته شوخ طبعی و طنازیهای عامیانه در سازگاری افراد با دشواریهای زندگی شکل گرفت، در استمرار تاریخی این رفتار فرهنگی جمعی میتوان استقبال از فیلمهای کمدی را نیز نوعی «مواجهه طنازانه» با مصائب زندگی مدرن قلمداد کرد.وقتی ما از شوخ طبعی بهعنوان امر اجتماعی - تاریخی سخن میگوییم به بیان دیگر از «ناخودآگاه ذهن جمعی» ایرانی حرف میزنیم. البته این به این معنی نیست که هیچیک از افراد جامعه، هیچ نوع «مواجهه آگاهانه» به استفاده از طنز و شوخ طبعی نداشتهاند. آفرینندگان متون ادبی- هنری طنز را میتوان از جمله افرادی دانست که نگرش و مواجهه آگاهانه با مقوله طنز و شوخ طبعی داشتهاند. عبید زاکانی یکی از بهترین نمونه های این افراد در جامعه پیشامدرن ایران است. در دوره مدرن طنز نویسان بزرگ معاصر ما از استاد علی اکبر دهخدا و نسیم شمال (سیداشرفالدین گیلانی) گرفته تا مرحوم استاد کیومرث صابری (گل آقا) همه نسبت به آفرینش طنز و کارکردهای اجتماعی آن به مثابه نوعی «آگاهی موثر» اشراف کامل داشتهاند. وجه ناخودآگاه را باید به ضمیر جمعی جامعه و عامه مردم نسبت داد که مخاطبان طنز هستند. البته در جامعه مدرن بهواسطه افزایش آگاهیهای فردی و اجتماعی، گزینش و مواجهه آگاهانه با کمدی و طنز دامنه گستردهتری نسبت به قبل پیدا کرده و حتی انسان امروز موقعیتهای کمیک و طنز، تکنیکهای «خنده درمانی» را هم خلق کرده است. ولی اگر شوخ طبعی را بهعنوان یک خصلت فرهنگی و جمعی در ایران لحاظ کنیم باید آن را بیشتر به ناخودآگاه ضمیر جمعی نسبت دهیم. شاید یک مخاطب بنا بر اراده و آگاهی، تماشای فیلم کمدی را انتخاب کرده باشد؛ اما آن انتخاب را باید در امتداد همان میل ناخودآگاه جمعی به شوخ طبعی معنا کرد.
اشتراک انسان مدرن ایرانی و غیرایرانی
انسان ایرانی مدرن مثل هر شهروند جامعه مدرن دیگری با بحرانها، تنشها و «مسائل وجودی» گستردهای مواجه است. زندگی رسانه ای، جهانی، اطلاعاتی، فراغتی و شبکهای شده امروز انسان ایرانی نوعی مواجهه سرسختانه و ستیز جمعی برای بقا و تداوم حیات را تجربه می کند. در این شرایط، انسان ایرانی با تضادهای تاریخی و ناسازگاریهای اجتماعی گوناگونی دست و پنجه نرم می کند. این شرایط هم «آسیبهای اجتماعی» زیادی مثل فروپاشی خانواده، کاهش اعتماد اجتماعی، مادی گرایی افراطی، رشد خودشیفتگی جمعی و هم «آسیبهای روانی» مثل اضطراب، خشونت، استرس، افسردگی و بهطور کلی بحرانهای روحی را در پی دارد. این شرایط و بحرانهای آن، نیاز جدی به احساس امنیت عاطفی-روانی، اعتماد اجتماعی، آرامش و شاد بودن را دامن زده و برجسته میکند و گرایش و میل به خندیدن و شاد بودن را به ضرورت اجتماعی بدل میکند. جامعه و انسان امروزی با اشکال گوناگون فرسایش اجتماعی-انسانی مواجه است که این شرایط کمدی، طنز و شوخ طبعی را برای او به امری ضروری، حیاتی، کارکردی و اجتناب ناپذیر تبدیل میکند. در این شرایط شوخی برای انسان نیاز جدی است، مانند نیاز ما به اکسیژن یا نان و آب.البته جامعه مدرن فرصتهای جدیدی هم برای انسان به وجود آورده است که این فرصتها نیز از طریق مثبت، ضرورت شادی و شوخ طبعی را ایجاد کرده است. دسترسی به وسایل ارتباط جمعی، گسترش رفاه اجتماعی، دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی بیشتر، گسترش انواع فناوریها و همگانی و انبوه شدن آنها در جامعه، رشد شهرنشینی، افزایش امنیت، بهبود راههای زیستن و تعامل جمعی و جهانی، فراوانی کالاها و تحولات دیگر همه موجب تحولاتی فکری و فرهنگی شده است که نگاه به زندگی را تغییر داده و میل به خودشکوفایی و شاد زیستن را به یک مطالبه جمعی بدل کرده است. امروز هم شادی نوعی حق عمومی است، هم شوخی بهعنوان شکلی از «کنش خلاقه» به ارزش و حق عمومی بدل شده است.وقتی این فرصتها را در کنار آن تهدیدها و بحرانها قرار میدهیم شاهد پیچیدگی و جهان پرتناقضی در جامعه جدید میشویم. از درون این تناقضها و تضادهاست که انسان معاصر از جمله انسان ایرانی برای رهایی از تنشها و دستیابی به زندگی شادتر، نیاز به مصرف «کالاهای مسرت بخش» و شادی بخش مثل کمدی را بیش از گذشته احساس میکند. بهعبارت دیگر گرایش به آثار کمدی نه فقط در مدیوم سینما که درهنرهای دیگر درکشور ما از یک سو ریشه در عقبه فرهنگی-تاریخی شوخ طبعانه دارد و از سوی دیگر به اقتضای شرایط اجتماعی زندگی مدرن نیاز به کمدی و طنز بهعنوان یک راهبرد و راهکار اجتماعی، ضرورت و اصالت پیدا میکند.
از شوخی تا نیاز به فراغت در زندگی مدرن
در واقع ژانر کمدی و طنز امروز بخشی از مولفه ساختاری زندگی انسان مدرن ایرانی است. این نیاز یا میل به کمدی فراتر از بازیگوشی یا سرگرمی و اوقات فراغت قرار گرفته و به راهبرد اجتماعی-فرهنگی برای بهزیستی در جهان پارادوکسیکال مدرن بدل شده است. حتی میتوانیم از نیاز انسان مدرن به مصرف «کالاهای کمیک» سخن بگوییم. فیلم کمدی به شی ء یا کالای فرهنگی بدل شده که بهواسطه همان «بحرانها» و «فرصتها»یی که اشاره کردیم به کالای پرطرفدار برای «مصرف فراغتی» تبدیل شده است. به همین دلیل است که در شرایطی که سینمای ما به قول شما با بحران مخاطب روبهرو است مردم حاضر میشوند برای تماشای فیلم کمدی بهعنوان کالای فرهنگی جذاب و پرطرفدار دست به جیب برده و هزینه کنند.این موقعیت را از منظر دیگری نیز میتوان تحلیل جامعهشناختی کرد و آن کیفیت و چگونگی «زندگی فراغتی» در جامعه مدرن است، یعنی پیوندی که مفهوم فراغت با سرگرمی و خنده و شاد بودن در اذهان ایرانی دارد.اگر سینما رفتن بهعنوان کنش اجتماعی جهت پاسخ به نیاز سرگرمی معنا شود، بدیهی است که ژانر کمدی و فیلمهای طنز، انتخاب مناسبتری برای پاسخ به این نیاز انسانی است.بخشی از گرایش مخاطب ایرانی به مصرف کالاهای کمیک ریشه در پیشینه فرهنگی او دارد که در الگوی جمعی شوخ طبعی بروز کرده و عینیت یافته است و بخشی دیگر از این گرایش بهواسطه ضرورتهای اجتماعی-رسانهای است که زیست جهان مدرن به ارمغان آورده است. یکی از تفاوتهای این دو عامل را میتوان وجوه تودهای یا تودهای شدن کالاهای فرهنگی از جمله کالاهای کمیک دانست و اینکه تجربه لذت طنازانه به تجربه جمعی بدل شده و سینما بهواسطه قابلیت محقق کردن این تجربه جمعی، به ابزاری موثر در تولید و مصرف کالای کمیک بدل شده است. ضمن اینکه در مطالعهای مقایسهای میتوان به ظهور برخی ویژگیها و اتفاقاتی در ساحت کمدی و طنز در جهان مدرن واقف شد که میتواند در بررسی مصرف کالاهای کمیک موثر باشد. بهعنوان مثال در سینمای کمدی امروز، زنان هم به اندازه مردان از فرصت طنز و نمایش آن برخوردارند که در گذشته بهدلیل برخی ملاحظات فرهنگی امکان ظهور و بروز آن وجود نداشت. کمدی و طنز در جامعه ما بیشتر کنش یا ویژگی مردانه بود، اما امروزه هیچ فیلم کمدی وجود ندارد که زنان در خلق موقعیت کمیک آن نقشی نداشته باشند. به نظرم یکی از ویژگیهای آثار مهران مدیری، حضور پررنگ زنانی است که بازیگری کمیک را تجربه میکنند و حتی بخش عمدهای از بار کمیک اثر بر دوش آنهاست.
ارسال نظر