اصلاح فرهنگ آمایش رشتهها در گفتوگو با دکترناجی عضو هیاتعلمی دانشگاه پیام نور
چه رشتههای مهندسی پر بازار هستند؟
آسیه اسحاقی امروزه نیاز آموزش عالی کشور به رشتههایی که بتواند نیاز بازار فارغالتحصیلان را تامین کند، بیش از گذشته احساس میشود. در عین حال توسعه کیفی و کاربردی آموزش عالی در کشور، نیازمند گسترش صنعت با توجه به نیاز مناطق مختلف کشور و بازار است. از طرفی فکر مهندسی؛ نظم و انضباط و حذف زوائد را در پی دارد. به گفته دکتر محمدهادی امین ناجی، عضو هیاتعلمی دانشگاه پیام نور و کارشناس آموزش، رشتههای مهندسی همچنان پرمتقاضی و محبوب هستند اما نیاز آموزش عالی کشور به اصلاح فرهنگ آمایش رشتههای تحصیلی بیش از گذشته احساس میشود.
آسیه اسحاقی امروزه نیاز آموزش عالی کشور به رشتههایی که بتواند نیاز بازار فارغالتحصیلان را تامین کند، بیش از گذشته احساس میشود. در عین حال توسعه کیفی و کاربردی آموزش عالی در کشور، نیازمند گسترش صنعت با توجه به نیاز مناطق مختلف کشور و بازار است. از طرفی فکر مهندسی؛ نظم و انضباط و حذف زوائد را در پی دارد. به گفته دکتر محمدهادی امین ناجی، عضو هیاتعلمی دانشگاه پیام نور و کارشناس آموزش، رشتههای مهندسی همچنان پرمتقاضی و محبوب هستند اما نیاز آموزش عالی کشور به اصلاح فرهنگ آمایش رشتههای تحصیلی بیش از گذشته احساس میشود. در زیر گفتوگوی ما را با این کارشناس آموزش میخوانید:
در گذشته طرح آمایش سرزمین آموزش عالی بهدلیل نیازسنجی رشتههای تحصیلی با بازار کار مطرح شد، این طرح به کجا رسید و نقطه قوت و ضعف آنچه بود؟
در واقع طرح آمایش رشتههای تحصیلی از جمله طرحهایی بود که در دوره وزارت کامران دانشجو در دولت دهم مطرح و برای این طرح کارهای مختلفی با مشارکت دانشگاهها، وزارت علوم و ستاد مدیران آموزشی تهیه شد به نحوی که نرمافزاری نیز برای اجرای برنامه تعریف شد. از طرفی هرگاه صحبت از افزایش رشتهای میشد، معمولا نیمنگاهی نیز به آن طرح آمایش انداخته میشد. اگر به پارامترهای متعددی که در آمایش وجود داشت، پاسخ مثبت داده میشد، توسعه و گسترش رشتههای تحصیلی صورت میگرفت. البته این موضوع بعد از اراده سیاسی برای گسترش کمی در دانشگاهها در دولتهای نهم و دهم بهمنظور رفع نیاز کشور و اشباع بازار آموزش عالی کشور انجام شد. متعاقب این مساله دولت دهم به دنبال این بود که آمایش رشتهها انجام شود، منتها مراحل نهایی طرح آمایش در نهادهای بالادستی وزارتخانه به خوبی طی نشد و نتوانست جایگاه قانونی خود را از قبیل مجلس شورای اسلامی و شورایعالی انقلاب فرهنگی پیدا کند.
به هر حال موضوع آمایش رشتههای تحصیلی، موضوعی است که پارامترهای گوناگون در آن تاثیرگذار است که جمعبندی و اجماع آن به آسانی نخواهد بود.
طرح آمایش رشتههای تحصیلی در دولت یازدهم بهدلیل اینکه پایههای حقوقی طرح محکم نبود، مورد ارزیابی و نگاه مجدد قرار گرفت. در دوره تصدی دکتر فرجی دانا بر وزارت علوم شعار افزایش کیفیت مطرح شد که معنای آن توقف رشد کمی و آهنگ کند کمی دانشگاهها و رشتههای تحصیلی بود. در اینجا بود که موضوع آمایش با توجه به توقف موضوع کمیت، جایگاه چندانی پیدا نکرد اما حتی الان که ما به دنبال افزایش کیفیت هستیم نیز دوباره ضرورت کار آمایش خود را نشان داده است.
با این اوصاف آیا در شرایط فعلی، دانشگاهها در راستای بهرهمندی بهتر و روزآمدکردن رشتهها باید همه رشتهها را اجرا کنند؟
حال سوال اینجاست که آیا همه دانشگاههایی که مراکز مختلف دارند، مانند دانشگاههای علمی- کاربردی، پیام نور، فنی و حرفهای باید همه رشتهها را اجرا کنند یا آنها که تابعی از یک سیاست کلی ضرورت گسترش نیاز اجتماع و افزایش کیفیت هستند، باید در این ردیف باشند. بنده گمان میکنم که همه این موارد ما را به این سمت ببرد که تبیین یک سند آمایش آموزش عالی کشور به تفکیک مقاطع تحصیلی کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری و همچنین به تفکیک نظری و مهارتی ضرورت دارد.
نیازهای امروز ما را ملزم میکند که مجددا برای آمایش دقیق، منسجم و مرتبط با نیازها و توانمندی کشور این طرح را اجرا کنیم. بهعنوان نمونه میتوان گفت طرح آمایش اولیه و متوسط در دانشگاه پیام نور در دوره وزارت فرجی دانا و مدیریت دکتر فراهانی بر این دانشگاه انجام شد. به طوری که وضعیت رشتهها، وضعیت اعضای هیات علمی، توانمندی آزمایشگاهها و کارگاهها در همه مقاطع دانشگاه مورد سنجش قرار گرفت و در ادامه همین سیاست در مقطع کارشناسی برای مهرماه 93 پذیرش دانشجو در حدود 750 رشته محل که حائز معیارهای آمایش رشتهها نبودند، پارامترهایی مانند «عدم دانشجوی لازم، فقدان استقبال دانشجویی و فقدان توانمندی علمی» متوقف شد.
در نهایت گمان میکنم طرح آمایش سرزمین یک ضرورت برای مجموعه آموزش عالی کشور است. همین الان ما شاهد مشکلات موسسات غیرانتقاعی هستیم، اگر بخواهیم موسسات غیرانتفاعی قدرت و خدمت به آموزش عالی را حفظ کنند لازم است فارغ از افرادی که در آن صاحب سهم و نفوذ هستند را کنار بگذاریم و نیازهای کشور را ببینیم. پس از آن در مورد کسانی که مالک آنها هستند یک روش منطقی را پیش بگیریم تا این افراد نیز بتوانند از سرمایهای که در موسسات غیرانتفاعی گذاشتهاند، سود منطقی و لازم خود را ببرند.
در گذشته ما شاهد بودیم گرایش به رشتههای فنی و مهندسی بیش از رشتههای دیگر بود، اما الان میبینیم که این رشتهها بازار کار ندارد، این مشکل چرا پیش آمد و چه راهکاری برای آن میتوان ارائه کرد؟
چند متغیر مختلف در بازار کار فارغالتحصیلان دانشگاهی تاثیرگذار است که میتوان به شرایط اقتصادی کشور در عرصه ملی و بینالمللی اشاره کرد. همچنین تنگناها و مضایق داخلی و خارجی. وضعیت پشتیبانیهای مالی و نقدینگی کشور که برای راه انداختن کارهای مختلف صنعتی و مهندسی است را نیز میتوان از عواملی دانست که در این موضوع سهیم هستند. از سوی دیگر باید گفت توانمندی شخص دانش آموخته نیز برای کار تاثیرگذار است. طبیعتا فضای کشور از نظر اقتصادی در ۱۰ سال گذشته با بازار امروز متفاوت است. در شرایط گذشته بازار روز به روز در حال گسترش فعالیتهای اقتصادی و صنعتی بود اما هماکنون با توجه به تنگناهای موجود، بازار اشتغال سختتر شده است که لازم است شرایط دیگری برای آن پیشبینی کرد.
بهعنوان نمونه شاید در حوزه مهندسی کشاورزی راهکار بازار کار این باشد که شرکتهای تعاونی راهاندازی شود تا بتوانند فعالتر و اثرگذارتر باشند. در سایر رشتههای مهندسی دیگر نیز شاید صدور خدمات مهندسی به نقاط مختلف دنیا و مشاورههای آنها یک راهکار است که خیلی به پشتوانه مالی نیاز ندارد اما در داخل چنین تنگناهایی را داریم.
آیا هنوز گرایش داوطلبان به رشتههای فنی و مهندسی مانند گذشته است؟
بهطور نمونه وقتی در دانشگاه پیام نور بررسی کردم، دیدم به غیر از رشتههای متالورژی و راهآهن مابقی رشتهها وضعیت خوبی از نظر جذب دانشجو دارند و هنوز هم این ذوق و شوق از سوی داوطلبان به رشتههای مهندسی وجود دارد. بنابراین هنوز هم در دنیا گرایش خیلی خوبی نسبت به رشتههای مهندسی وجود دارد و در ایران نیز همینگونه است.
آمارهای اعلام شده حاکی از بیکاری دوبرابری افراد فارغالتحصیل نسبت به سایر افراد در کشور است، این موضوع نگرانکننده است، به نظر شما چه راهکاری برای برونرفت از این بحران وجود دارد؟
البته آمار دقیقی از اینکه چه میزان از دانشآموختگان در رشتههای مرتبط با تحصیل خود مشغول بهکار میشوند یا در رشتههای دیگر، وجود ندارد و ما نیاز داریم تا اداره آمار وزارت کار این کار را استخراج کند.
اما بیکاری فارغالتحصیلان، مشکلی است که در بازار اشتغال کشور وجود دارد. البته ما نباید بازار اشتغال کشور را از بازار آموزش جدا کنیم. بازار آموزش عالی کشور یا عرصه آموزش عالی باید ارتباط تنگاتنگی با نیازهای اجتماع داشته باشد. اگر به دانشجویی آموزش دهیم و بعد در جایگاه خود نتواند مشغول بهکار شود طبیعتا یأس اجتماعی را به دنبال خواهد داشت. یأس اجتماعی در گام بعدی در نسلی که میخواهد وارد عرصه آموزش عالی شود، کمرمقی و رونق اندک را به دنبال دارد. امروزه مشاهده میکنیم میزان داوطلبان به تفکیک جنسیت تا حدودی گویای این موضوع است به طوری که میبینید حضور آقایان در عرصه آموزش عالی کشور و پذیرش آنها کمتر از خانمهاست. این مساله نیز میتواند زنگ خطری باشد. توانمندی خانمها و آقایان هرکدام در جای خود اما حفظ تعادل اهمیت دارد که هم خانمها و هم آقایان باید بتوانند در اجتماع حضور داشته باشند نه اینکه یک طرف کفه تحصیل و کفه آموزش عالی را که حاکی از توانمندی علمی و عملی است، دارا باشند. موضوعی که در بالا به آن اشاره شد را در رشتههای علوم انسانی، رشتههای علوم پایه، فنی مهندسی و کشاورزی میبینیم. این وضعیت نیازمندی آموزش عالی کشور را به اصلاح فرهنگ آموزش عالی و رعایت آمایش رشتهها و از سوی دیگر تلاش برای انطباق نیازهای جامعه با آموزش عالی نشان میدهد.
در حال حاضر، چه رشتههایی اعم از مهندسی و سایر رشتهها پربازار (اشتغال) هستند؟
در شرایط کنونی رشتههایی مانند مهندسی پزشکی، مهندسی عمران، صنایع، فناوری اطلاعات و علوم کامپیوتر دارای بازار کار خوبی هستند.
بهعنوان نمونه اگر رشتههای حوزه راهآهن با استقبال کم دانشجویان مواجه میشود، اگر بازار راهآهن کشور و صنعت ریلی رونق پیدا کند و سیاستهای کلان کشور به این سمت رود که در عین گسترش صنعت نقل و انتقال زمینی در حوزه ریلی نیز توجه شود. نیاز بازار ما را به این سمت میبرد که در حوزه صنعت ریلی استقبال خوبی شود.
چرا دانشجویانی که در مقطع کارشناسی رشتههای فنی درس خواندهاند، در مقاطع بالاتر به تحصیل در سایر رشتهها گرایش پیدا میکنند؟
بنده دانشجویی دارم که فوق تخصص بیوشیمی کنسر دارد و عضو هیات علمی دانشگاه شناخته شده و معتبری نیز است اما آمده و در دوره کارشناسی ارشد رشته قرآن و حدیث ادامه تحصیل میدهد. بنابراین میتوان گفت بخشی از گرایش دانشجویان بعد از دوره کارشناسی مهندسی به سایر رشتهها، علاقهمندی آنهاست. فرد در دوره کارشناسی به دنبال این است که وضعیت معیشت خود را ساماندهی کند. بنابراین رشتهای میخواند که گمان میکند معیشت او را اصلاح کند و میتواند یک گام به جلو بردارد. بعد از اینکه معیشت فرد ترمیم شد در ادامه برای تحصیل به سراغ علایق خود میرود. لذا یک عده اینگونه هستند و عده دیگر نیز میبینیم که وضعیت اقتصادیشان در رشته اول ترمیم نیافته و در نتیجه سراغ رشته دیگری میروند. در نهایت سه موضوع رغبت، ترمیم و اصلاح معیشت و ناشناخته بودن نقش رشتههای حوزه علوم انسانی را میتواند بهعنوان علت این گرایش دانست.
چرا برخی از دانشجویان فارغالتحصیل در رشتههای مهندسی به سمت علوم انسانی میروند؟ دلیل اینکه به رشتههای فنی و بازار کار آنها توجه کمتری نشان میدهیم، چیست؟
ما پمپاژ فرهنگ آموزش عالی کشور را بهطور نامحسوسی به این سمت بردیم که بهترین رشتهها، رشتههای مجموعه فنی و مهندسی یا زیرمجموعه علوم ریاضی، تجربی و پزشکی هستند. این موضوع گرایشی است که در میان خانوادهها تزریق شده و موفقیت کامل و انسان کامل بودن را در رشتههای پزشکی یا مهندسی میدانند. این به این دلیل است که ما نتوانستیم هیچ جاذبهای در دوره کارشناسی برای رشتههای علوم انسانی ایجاد کنیم و نتیجه این شده که اقتصاددان توانا در کشور نیاز داریم.
از طرفی اول باید مشخص شود که رشتههای فنی را چه میبینیم رشتههای مهارتی میدانیم یا رشتههای فنی و مهندسی. ما نیازمند توسعه رشتههای مهارتی هستیم و بازار کار آنها را باید با نیاز جامعه فراهم کنیم. اما در گروه مهندسی چون تابعی از باز بودن فضای بینالمللی برای کشور در عرصه سرمایهگذاری و پیشرفتهای اقتصادی است و در این تگنا امکان فعالیت ندارد، فرد سراغ رشتههای دیگر که تنگنا کمتر باشد، میرود.
و نکته پایانی...؟
بنده هم روز مهندس را به تمام مهندسان که همه کارها را بر مبنای اندازهگیری انجام میدهند، تبریک میگویم.
در گذشته طرح آمایش سرزمین آموزش عالی بهدلیل نیازسنجی رشتههای تحصیلی با بازار کار مطرح شد، این طرح به کجا رسید و نقطه قوت و ضعف آنچه بود؟
در واقع طرح آمایش رشتههای تحصیلی از جمله طرحهایی بود که در دوره وزارت کامران دانشجو در دولت دهم مطرح و برای این طرح کارهای مختلفی با مشارکت دانشگاهها، وزارت علوم و ستاد مدیران آموزشی تهیه شد به نحوی که نرمافزاری نیز برای اجرای برنامه تعریف شد. از طرفی هرگاه صحبت از افزایش رشتهای میشد، معمولا نیمنگاهی نیز به آن طرح آمایش انداخته میشد. اگر به پارامترهای متعددی که در آمایش وجود داشت، پاسخ مثبت داده میشد، توسعه و گسترش رشتههای تحصیلی صورت میگرفت. البته این موضوع بعد از اراده سیاسی برای گسترش کمی در دانشگاهها در دولتهای نهم و دهم بهمنظور رفع نیاز کشور و اشباع بازار آموزش عالی کشور انجام شد. متعاقب این مساله دولت دهم به دنبال این بود که آمایش رشتهها انجام شود، منتها مراحل نهایی طرح آمایش در نهادهای بالادستی وزارتخانه به خوبی طی نشد و نتوانست جایگاه قانونی خود را از قبیل مجلس شورای اسلامی و شورایعالی انقلاب فرهنگی پیدا کند.
به هر حال موضوع آمایش رشتههای تحصیلی، موضوعی است که پارامترهای گوناگون در آن تاثیرگذار است که جمعبندی و اجماع آن به آسانی نخواهد بود.
طرح آمایش رشتههای تحصیلی در دولت یازدهم بهدلیل اینکه پایههای حقوقی طرح محکم نبود، مورد ارزیابی و نگاه مجدد قرار گرفت. در دوره تصدی دکتر فرجی دانا بر وزارت علوم شعار افزایش کیفیت مطرح شد که معنای آن توقف رشد کمی و آهنگ کند کمی دانشگاهها و رشتههای تحصیلی بود. در اینجا بود که موضوع آمایش با توجه به توقف موضوع کمیت، جایگاه چندانی پیدا نکرد اما حتی الان که ما به دنبال افزایش کیفیت هستیم نیز دوباره ضرورت کار آمایش خود را نشان داده است.
با این اوصاف آیا در شرایط فعلی، دانشگاهها در راستای بهرهمندی بهتر و روزآمدکردن رشتهها باید همه رشتهها را اجرا کنند؟
حال سوال اینجاست که آیا همه دانشگاههایی که مراکز مختلف دارند، مانند دانشگاههای علمی- کاربردی، پیام نور، فنی و حرفهای باید همه رشتهها را اجرا کنند یا آنها که تابعی از یک سیاست کلی ضرورت گسترش نیاز اجتماع و افزایش کیفیت هستند، باید در این ردیف باشند. بنده گمان میکنم که همه این موارد ما را به این سمت ببرد که تبیین یک سند آمایش آموزش عالی کشور به تفکیک مقاطع تحصیلی کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری و همچنین به تفکیک نظری و مهارتی ضرورت دارد.
نیازهای امروز ما را ملزم میکند که مجددا برای آمایش دقیق، منسجم و مرتبط با نیازها و توانمندی کشور این طرح را اجرا کنیم. بهعنوان نمونه میتوان گفت طرح آمایش اولیه و متوسط در دانشگاه پیام نور در دوره وزارت فرجی دانا و مدیریت دکتر فراهانی بر این دانشگاه انجام شد. به طوری که وضعیت رشتهها، وضعیت اعضای هیات علمی، توانمندی آزمایشگاهها و کارگاهها در همه مقاطع دانشگاه مورد سنجش قرار گرفت و در ادامه همین سیاست در مقطع کارشناسی برای مهرماه 93 پذیرش دانشجو در حدود 750 رشته محل که حائز معیارهای آمایش رشتهها نبودند، پارامترهایی مانند «عدم دانشجوی لازم، فقدان استقبال دانشجویی و فقدان توانمندی علمی» متوقف شد.
در نهایت گمان میکنم طرح آمایش سرزمین یک ضرورت برای مجموعه آموزش عالی کشور است. همین الان ما شاهد مشکلات موسسات غیرانتقاعی هستیم، اگر بخواهیم موسسات غیرانتفاعی قدرت و خدمت به آموزش عالی را حفظ کنند لازم است فارغ از افرادی که در آن صاحب سهم و نفوذ هستند را کنار بگذاریم و نیازهای کشور را ببینیم. پس از آن در مورد کسانی که مالک آنها هستند یک روش منطقی را پیش بگیریم تا این افراد نیز بتوانند از سرمایهای که در موسسات غیرانتفاعی گذاشتهاند، سود منطقی و لازم خود را ببرند.
در گذشته ما شاهد بودیم گرایش به رشتههای فنی و مهندسی بیش از رشتههای دیگر بود، اما الان میبینیم که این رشتهها بازار کار ندارد، این مشکل چرا پیش آمد و چه راهکاری برای آن میتوان ارائه کرد؟
چند متغیر مختلف در بازار کار فارغالتحصیلان دانشگاهی تاثیرگذار است که میتوان به شرایط اقتصادی کشور در عرصه ملی و بینالمللی اشاره کرد. همچنین تنگناها و مضایق داخلی و خارجی. وضعیت پشتیبانیهای مالی و نقدینگی کشور که برای راه انداختن کارهای مختلف صنعتی و مهندسی است را نیز میتوان از عواملی دانست که در این موضوع سهیم هستند. از سوی دیگر باید گفت توانمندی شخص دانش آموخته نیز برای کار تاثیرگذار است. طبیعتا فضای کشور از نظر اقتصادی در ۱۰ سال گذشته با بازار امروز متفاوت است. در شرایط گذشته بازار روز به روز در حال گسترش فعالیتهای اقتصادی و صنعتی بود اما هماکنون با توجه به تنگناهای موجود، بازار اشتغال سختتر شده است که لازم است شرایط دیگری برای آن پیشبینی کرد.
بهعنوان نمونه شاید در حوزه مهندسی کشاورزی راهکار بازار کار این باشد که شرکتهای تعاونی راهاندازی شود تا بتوانند فعالتر و اثرگذارتر باشند. در سایر رشتههای مهندسی دیگر نیز شاید صدور خدمات مهندسی به نقاط مختلف دنیا و مشاورههای آنها یک راهکار است که خیلی به پشتوانه مالی نیاز ندارد اما در داخل چنین تنگناهایی را داریم.
آیا هنوز گرایش داوطلبان به رشتههای فنی و مهندسی مانند گذشته است؟
بهطور نمونه وقتی در دانشگاه پیام نور بررسی کردم، دیدم به غیر از رشتههای متالورژی و راهآهن مابقی رشتهها وضعیت خوبی از نظر جذب دانشجو دارند و هنوز هم این ذوق و شوق از سوی داوطلبان به رشتههای مهندسی وجود دارد. بنابراین هنوز هم در دنیا گرایش خیلی خوبی نسبت به رشتههای مهندسی وجود دارد و در ایران نیز همینگونه است.
آمارهای اعلام شده حاکی از بیکاری دوبرابری افراد فارغالتحصیل نسبت به سایر افراد در کشور است، این موضوع نگرانکننده است، به نظر شما چه راهکاری برای برونرفت از این بحران وجود دارد؟
البته آمار دقیقی از اینکه چه میزان از دانشآموختگان در رشتههای مرتبط با تحصیل خود مشغول بهکار میشوند یا در رشتههای دیگر، وجود ندارد و ما نیاز داریم تا اداره آمار وزارت کار این کار را استخراج کند.
اما بیکاری فارغالتحصیلان، مشکلی است که در بازار اشتغال کشور وجود دارد. البته ما نباید بازار اشتغال کشور را از بازار آموزش جدا کنیم. بازار آموزش عالی کشور یا عرصه آموزش عالی باید ارتباط تنگاتنگی با نیازهای اجتماع داشته باشد. اگر به دانشجویی آموزش دهیم و بعد در جایگاه خود نتواند مشغول بهکار شود طبیعتا یأس اجتماعی را به دنبال خواهد داشت. یأس اجتماعی در گام بعدی در نسلی که میخواهد وارد عرصه آموزش عالی شود، کمرمقی و رونق اندک را به دنبال دارد. امروزه مشاهده میکنیم میزان داوطلبان به تفکیک جنسیت تا حدودی گویای این موضوع است به طوری که میبینید حضور آقایان در عرصه آموزش عالی کشور و پذیرش آنها کمتر از خانمهاست. این مساله نیز میتواند زنگ خطری باشد. توانمندی خانمها و آقایان هرکدام در جای خود اما حفظ تعادل اهمیت دارد که هم خانمها و هم آقایان باید بتوانند در اجتماع حضور داشته باشند نه اینکه یک طرف کفه تحصیل و کفه آموزش عالی را که حاکی از توانمندی علمی و عملی است، دارا باشند. موضوعی که در بالا به آن اشاره شد را در رشتههای علوم انسانی، رشتههای علوم پایه، فنی مهندسی و کشاورزی میبینیم. این وضعیت نیازمندی آموزش عالی کشور را به اصلاح فرهنگ آموزش عالی و رعایت آمایش رشتهها و از سوی دیگر تلاش برای انطباق نیازهای جامعه با آموزش عالی نشان میدهد.
در حال حاضر، چه رشتههایی اعم از مهندسی و سایر رشتهها پربازار (اشتغال) هستند؟
در شرایط کنونی رشتههایی مانند مهندسی پزشکی، مهندسی عمران، صنایع، فناوری اطلاعات و علوم کامپیوتر دارای بازار کار خوبی هستند.
بهعنوان نمونه اگر رشتههای حوزه راهآهن با استقبال کم دانشجویان مواجه میشود، اگر بازار راهآهن کشور و صنعت ریلی رونق پیدا کند و سیاستهای کلان کشور به این سمت رود که در عین گسترش صنعت نقل و انتقال زمینی در حوزه ریلی نیز توجه شود. نیاز بازار ما را به این سمت میبرد که در حوزه صنعت ریلی استقبال خوبی شود.
چرا دانشجویانی که در مقطع کارشناسی رشتههای فنی درس خواندهاند، در مقاطع بالاتر به تحصیل در سایر رشتهها گرایش پیدا میکنند؟
بنده دانشجویی دارم که فوق تخصص بیوشیمی کنسر دارد و عضو هیات علمی دانشگاه شناخته شده و معتبری نیز است اما آمده و در دوره کارشناسی ارشد رشته قرآن و حدیث ادامه تحصیل میدهد. بنابراین میتوان گفت بخشی از گرایش دانشجویان بعد از دوره کارشناسی مهندسی به سایر رشتهها، علاقهمندی آنهاست. فرد در دوره کارشناسی به دنبال این است که وضعیت معیشت خود را ساماندهی کند. بنابراین رشتهای میخواند که گمان میکند معیشت او را اصلاح کند و میتواند یک گام به جلو بردارد. بعد از اینکه معیشت فرد ترمیم شد در ادامه برای تحصیل به سراغ علایق خود میرود. لذا یک عده اینگونه هستند و عده دیگر نیز میبینیم که وضعیت اقتصادیشان در رشته اول ترمیم نیافته و در نتیجه سراغ رشته دیگری میروند. در نهایت سه موضوع رغبت، ترمیم و اصلاح معیشت و ناشناخته بودن نقش رشتههای حوزه علوم انسانی را میتواند بهعنوان علت این گرایش دانست.
چرا برخی از دانشجویان فارغالتحصیل در رشتههای مهندسی به سمت علوم انسانی میروند؟ دلیل اینکه به رشتههای فنی و بازار کار آنها توجه کمتری نشان میدهیم، چیست؟
ما پمپاژ فرهنگ آموزش عالی کشور را بهطور نامحسوسی به این سمت بردیم که بهترین رشتهها، رشتههای مجموعه فنی و مهندسی یا زیرمجموعه علوم ریاضی، تجربی و پزشکی هستند. این موضوع گرایشی است که در میان خانوادهها تزریق شده و موفقیت کامل و انسان کامل بودن را در رشتههای پزشکی یا مهندسی میدانند. این به این دلیل است که ما نتوانستیم هیچ جاذبهای در دوره کارشناسی برای رشتههای علوم انسانی ایجاد کنیم و نتیجه این شده که اقتصاددان توانا در کشور نیاز داریم.
از طرفی اول باید مشخص شود که رشتههای فنی را چه میبینیم رشتههای مهارتی میدانیم یا رشتههای فنی و مهندسی. ما نیازمند توسعه رشتههای مهارتی هستیم و بازار کار آنها را باید با نیاز جامعه فراهم کنیم. اما در گروه مهندسی چون تابعی از باز بودن فضای بینالمللی برای کشور در عرصه سرمایهگذاری و پیشرفتهای اقتصادی است و در این تگنا امکان فعالیت ندارد، فرد سراغ رشتههای دیگر که تنگنا کمتر باشد، میرود.
و نکته پایانی...؟
بنده هم روز مهندس را به تمام مهندسان که همه کارها را بر مبنای اندازهگیری انجام میدهند، تبریک میگویم.
ارسال نظر