تحلیل فیروز دولتآبادی سفیر سابق ایران در ترکیه:
کمپین تحریم، بیانگر احساسات پاک مردم ایران است
در هفتههای اخیر در پی برخی از تنشهای سیاسی که بهواسطه عملکرد دولت عربستان سعودی صورت گرفته است برخی از کاربران شبکههای مجازی کمپین «تحریم سفر به کشورهای حامی داعش سیاه وسفید» را ایجاد کردند و قرار است تا آنجا که ممکن است به ترکیه و عربستان سفر نکنند. برخی اقدام کاربران ایرانی در تشکیل این کمپین را ناشی از رفتارهای نامناسب و خارج از عرف دیپلماتیک از یکسو و رفتارهای نامطلوبی را که در این کشورها علیه شهروندان ایرانی صورت میگیرد از سوی دیگر عامل اصلی میدانند. هرچند برخی از کارشناسان معتقدند که در شرایط فعلی نباید برای حل این مساله انتظار عکسالعمل از سوی دولت داشته باشیم بلکه واکنش مردم به اندازه کافی اثرگذار است.
در هفتههای اخیر در پی برخی از تنشهای سیاسی که بهواسطه عملکرد دولت عربستان سعودی صورت گرفته است برخی از کاربران شبکههای مجازی کمپین «تحریم سفر به کشورهای حامی داعش سیاه وسفید» را ایجاد کردند و قرار است تا آنجا که ممکن است به ترکیه و عربستان سفر نکنند. برخی اقدام کاربران ایرانی در تشکیل این کمپین را ناشی از رفتارهای نامناسب و خارج از عرف دیپلماتیک از یکسو و رفتارهای نامطلوبی را که در این کشورها علیه شهروندان ایرانی صورت میگیرد از سوی دیگر عامل اصلی میدانند. هرچند برخی از کارشناسان معتقدند که در شرایط فعلی نباید برای حل این مساله انتظار عکسالعمل از سوی دولت داشته باشیم بلکه واکنش مردم به اندازه کافی اثرگذار است. فیروز دولتآبادی، سفیر سابق ایران در ترکیه با بیان اینکه این کمپینها بیانگر افکار بخشی از جامعه است، میگوید: کمپین تحریم سفر به کشورهای حامی داعش، واکنش احساسات پاک مردم در مقابل قطع رابطه عربستان با ایران و رفتارهای نامناسب برخی از کشورها است که مردم قصد دارند به آن پاسخ دهند و این موضوع حائز اهمیت است. اقدام اخیر مردم ایران در تشکیل کمپین تا چهاندازه میتواند در سیاست خارجی ایران نقش بازی
کند؟
تشکیل این کمپینها خیلی مهم است و بیانگر بخشی از افکار جامعه ایران است. اگر موضوعی که کمپین درخصوص آن تشکیل میشود ارتباط اساسی با بخشی از جامعه داشته باشد، یقینا دولت در آن خصوص اقدام میکند و قاعدتا این موضوع نتیجهبخش خواهد بود، اما اگر جریانی که کمپین را درست میکند نسبتی با جریانی که به آن موضوع عمل میکند، نداشته باشد و ارتباط این مسائل به یکدیگر بسیار محدود باشد یا تداخل بسیار کمی داشته باشد اثر تعیینکنندهای نخواهد داشت. حتی اگر دولتها در مسیر این کمپین حرکت کنند چون به دستاوردی نمیرسد و خیلی قابل دفاع نیست.
برخی از کارشناسان تشکیل این کمپین را واکنش مردم به مسائل سیاست خارجی کشورهای عربستان و ترکیه نسبت به ایران میدانند و اینکه هر یک از این گروهها سعی دارند نقش خودشان را در منطقه بیشتر کنند بهنظر شما این اختلافات و رقابتها چه تاثیری بر وضعیت منطقه میگذارد؟
ماهیتا ایران رقیبی در معادلات منطقهای خود ندارد. دولت ترکیه از زمانی که تشکیل شد تا به امروز در هیچ یک از معادلات منطقهای حضور جدی نداشته است و به تنهایی دارای حوزه تاثیرگذاری نیست. اولین اقدام گسترده ترکیه برای فعالیت در منطقه خاورمیانه تلاشی است که در سوریه انجام داد. هر چند این کشور پنج سال زمان خود را صرف این درگیری کرده است اما در مواضع مختلف شکست خورده است. دلیل این موضوع آن است که ترکیه در معادلات منطقهای جایگاهی ندارد. البته بهعنوان یک کشور مهم در مسائل مختلف با آن مشاوره و مذاکره میکنند و نظرات این کشور را جویا میشوند؛ اما این کشور همیشه یکی از طرفهای مشورت است و این کشور به تنهایی هویتی برای مداخله ندارد، اگر داشت احتیاجی به واردکردن نیروی نظامی در عراق نداشت. بهره بردن از نیروی نظامی به معنای آن است که این کشور حوزه نفوذ سیاسی ندارد، اما قصد دارد برای خودش چنین نیرویی را ایجاد کند اما توان استراتژیکی آن را ندارد. در حالی که ایران بدون آنکه نیروی نظامی به کشوری در منطقه ارسال کند در همه معادلات منطقهای حضور فعال و تاثیرگذار داشته و دارد. چرا غرب به این نتیجه رسیده است که راهحل معضل فلسطین با ایران گره خورده است. مگر ما با رژیم اشغالگر قدس در جنگ هستیم. این موضوع بهدلیل نفوذ ما است. عربستان نیز کشور مهمی از نظر سیاسی و استراتژیک در منطقه تلقی نمیشود. بلکه مشروعیت عربستان بهدلیل پردهداری خانه کعبه است، نه بهدلیل قدرت یا حوزه نفوذ سیاسیاش.
عربستان کشوری است که با خرج کردنهای هنگفت و با بهراه انداختن جریانهای تروریستی تمایل دارد خود را کشور مهمی نشان بدهد. بالاترین عملکردش نیز مداخله در یمن است که رویکردش نسبت به مردم بیدفاع یمن را شاهد هستیم که از طریق جنگ پا به عرصه مداخلهگری گذاشته و باز هم عملکردش به شکست انجامیده است. این کشور با حمایت از داعش در منطقه یک جنگ نیابتی گسترده را به راه انداخته است. یک ارتش چهارصد هزار نفری را در سوریه، عراق و لبنان تجهیز کرده است که بجنگد. همچنین از لحاظ نظامی شکست خورده است. کوتاه سخن آنکه، عربستان کشور مهمی در معادلات منطقه نیست. از نظر سیاسی وزنی ندارد و در مداخلات منطقهای بیشتر از طریق واسطهها نفوذ دارد. پس ایران در مسائل منطقه نه با عربستان و نه با ترکیه رقابتی نداشته و اینها اساسا جزو کشورهای مهم در معادلات نیستند. بنابراین با ایران قابل قیاس نیستند و حوزه نفوذ ندارند به این معنی که زیرساخت فرهنگی، تمدنی، عقیدتی داشته باشند و به این دلایل کشورهای دیگر تمایلاتشان را تغییر دهند نه بهدلیل پول و اسلحه دریافت کردن. از آنجا که ایران چنین ساختاری را دارد، آنها به دشمنی با ایران میپردازند و در برجام نیز شاهد سنگاندازی این کشورها بودیم اما موفق نشدند.
برخی کارشناسان آتش زدن سفارت این کشور در ایران را بهانه عربستان برای قطع ارتباط دانستهاند؟
عربستان ۳۵ سال است که از قدرت ایران وحشت زده است. ترکیه نیز همینگونه است. اما موضوع مهم آن است که این کشورها عددی نیستند. این کشورها همواره خواستار آن بودند که هویت اسلامی را از طریق خودشان گسترش دهند اما بعد از انقلاب با وجود ایران نتوانستند به خواسته خود برسند؛ بنابراین مجبور شدند شعارهای خود را تغییر دهند. حادثه منا نیز نشان دهنده همین موضوع است و اینکه این کشور اعتبار خود را از دست دادهاست. کسی با ایران میتواند رقابت کند که حوزه نفوذ داشته باشد. بنابراین این کشورها خواستار کنترل قدرت و توسعه نفوذ ایران هستند. وگرنه موج مردم سالاری دینی اگر حرکت کند و به عربستان برسد کل معادلات منطقهای تغییر میکند.
وقتی چنین کمپینی شکل میگیرد و بسیاری از مردم به آن توجه میکنند و از آن حمایت میکنند. آیا واکنش مردم نشاندهنده دیپلماسی عمومی است که پاسخ به مسائل سیاست خارجی میدهد؟
دیپلماسی عمومی یک نمادهایی دارد که در واقع تحول افکار عمومی را به مفهوم یک ملت نشان میدهد. در اینجا مسلم است که چنین کمپینهایی اثرات تعیینکننده دارد و نتیجه بخش است. یک زمانی می توان نام چنین حرکتهایی را دیپلماسی عمومی گذاشت اما اگر عمومی نباشد بلکه گرایشات طیفی از جامعه باشد. اگر چنین باشد این حرکت نمیتواند نماینده افکار عمومی باشد. در کمپین اخیری که تشکیل شده است واکنش احساسات پاک مردم در ارتباط قطع رابطه و رفتارهای نامناسب برخی از کشورها است که مردم قصد دارند به آن پاسخ دهند و این موضوع نیز حائز اهمیت است.
تشکیل این کمپینها خیلی مهم است و بیانگر بخشی از افکار جامعه ایران است. اگر موضوعی که کمپین درخصوص آن تشکیل میشود ارتباط اساسی با بخشی از جامعه داشته باشد، یقینا دولت در آن خصوص اقدام میکند و قاعدتا این موضوع نتیجهبخش خواهد بود، اما اگر جریانی که کمپین را درست میکند نسبتی با جریانی که به آن موضوع عمل میکند، نداشته باشد و ارتباط این مسائل به یکدیگر بسیار محدود باشد یا تداخل بسیار کمی داشته باشد اثر تعیینکنندهای نخواهد داشت. حتی اگر دولتها در مسیر این کمپین حرکت کنند چون به دستاوردی نمیرسد و خیلی قابل دفاع نیست.
برخی از کارشناسان تشکیل این کمپین را واکنش مردم به مسائل سیاست خارجی کشورهای عربستان و ترکیه نسبت به ایران میدانند و اینکه هر یک از این گروهها سعی دارند نقش خودشان را در منطقه بیشتر کنند بهنظر شما این اختلافات و رقابتها چه تاثیری بر وضعیت منطقه میگذارد؟
ماهیتا ایران رقیبی در معادلات منطقهای خود ندارد. دولت ترکیه از زمانی که تشکیل شد تا به امروز در هیچ یک از معادلات منطقهای حضور جدی نداشته است و به تنهایی دارای حوزه تاثیرگذاری نیست. اولین اقدام گسترده ترکیه برای فعالیت در منطقه خاورمیانه تلاشی است که در سوریه انجام داد. هر چند این کشور پنج سال زمان خود را صرف این درگیری کرده است اما در مواضع مختلف شکست خورده است. دلیل این موضوع آن است که ترکیه در معادلات منطقهای جایگاهی ندارد. البته بهعنوان یک کشور مهم در مسائل مختلف با آن مشاوره و مذاکره میکنند و نظرات این کشور را جویا میشوند؛ اما این کشور همیشه یکی از طرفهای مشورت است و این کشور به تنهایی هویتی برای مداخله ندارد، اگر داشت احتیاجی به واردکردن نیروی نظامی در عراق نداشت. بهره بردن از نیروی نظامی به معنای آن است که این کشور حوزه نفوذ سیاسی ندارد، اما قصد دارد برای خودش چنین نیرویی را ایجاد کند اما توان استراتژیکی آن را ندارد. در حالی که ایران بدون آنکه نیروی نظامی به کشوری در منطقه ارسال کند در همه معادلات منطقهای حضور فعال و تاثیرگذار داشته و دارد. چرا غرب به این نتیجه رسیده است که راهحل معضل فلسطین با ایران گره خورده است. مگر ما با رژیم اشغالگر قدس در جنگ هستیم. این موضوع بهدلیل نفوذ ما است. عربستان نیز کشور مهمی از نظر سیاسی و استراتژیک در منطقه تلقی نمیشود. بلکه مشروعیت عربستان بهدلیل پردهداری خانه کعبه است، نه بهدلیل قدرت یا حوزه نفوذ سیاسیاش.
عربستان کشوری است که با خرج کردنهای هنگفت و با بهراه انداختن جریانهای تروریستی تمایل دارد خود را کشور مهمی نشان بدهد. بالاترین عملکردش نیز مداخله در یمن است که رویکردش نسبت به مردم بیدفاع یمن را شاهد هستیم که از طریق جنگ پا به عرصه مداخلهگری گذاشته و باز هم عملکردش به شکست انجامیده است. این کشور با حمایت از داعش در منطقه یک جنگ نیابتی گسترده را به راه انداخته است. یک ارتش چهارصد هزار نفری را در سوریه، عراق و لبنان تجهیز کرده است که بجنگد. همچنین از لحاظ نظامی شکست خورده است. کوتاه سخن آنکه، عربستان کشور مهمی در معادلات منطقه نیست. از نظر سیاسی وزنی ندارد و در مداخلات منطقهای بیشتر از طریق واسطهها نفوذ دارد. پس ایران در مسائل منطقه نه با عربستان و نه با ترکیه رقابتی نداشته و اینها اساسا جزو کشورهای مهم در معادلات نیستند. بنابراین با ایران قابل قیاس نیستند و حوزه نفوذ ندارند به این معنی که زیرساخت فرهنگی، تمدنی، عقیدتی داشته باشند و به این دلایل کشورهای دیگر تمایلاتشان را تغییر دهند نه بهدلیل پول و اسلحه دریافت کردن. از آنجا که ایران چنین ساختاری را دارد، آنها به دشمنی با ایران میپردازند و در برجام نیز شاهد سنگاندازی این کشورها بودیم اما موفق نشدند.
برخی کارشناسان آتش زدن سفارت این کشور در ایران را بهانه عربستان برای قطع ارتباط دانستهاند؟
عربستان ۳۵ سال است که از قدرت ایران وحشت زده است. ترکیه نیز همینگونه است. اما موضوع مهم آن است که این کشورها عددی نیستند. این کشورها همواره خواستار آن بودند که هویت اسلامی را از طریق خودشان گسترش دهند اما بعد از انقلاب با وجود ایران نتوانستند به خواسته خود برسند؛ بنابراین مجبور شدند شعارهای خود را تغییر دهند. حادثه منا نیز نشان دهنده همین موضوع است و اینکه این کشور اعتبار خود را از دست دادهاست. کسی با ایران میتواند رقابت کند که حوزه نفوذ داشته باشد. بنابراین این کشورها خواستار کنترل قدرت و توسعه نفوذ ایران هستند. وگرنه موج مردم سالاری دینی اگر حرکت کند و به عربستان برسد کل معادلات منطقهای تغییر میکند.
وقتی چنین کمپینی شکل میگیرد و بسیاری از مردم به آن توجه میکنند و از آن حمایت میکنند. آیا واکنش مردم نشاندهنده دیپلماسی عمومی است که پاسخ به مسائل سیاست خارجی میدهد؟
دیپلماسی عمومی یک نمادهایی دارد که در واقع تحول افکار عمومی را به مفهوم یک ملت نشان میدهد. در اینجا مسلم است که چنین کمپینهایی اثرات تعیینکننده دارد و نتیجه بخش است. یک زمانی می توان نام چنین حرکتهایی را دیپلماسی عمومی گذاشت اما اگر عمومی نباشد بلکه گرایشات طیفی از جامعه باشد. اگر چنین باشد این حرکت نمیتواند نماینده افکار عمومی باشد. در کمپین اخیری که تشکیل شده است واکنش احساسات پاک مردم در ارتباط قطع رابطه و رفتارهای نامناسب برخی از کشورها است که مردم قصد دارند به آن پاسخ دهند و این موضوع نیز حائز اهمیت است.
ارسال نظر