تعزیه؛ جلوه ای از فرهنگ ایرانی
دنیای اقتصاد، ضحی زردکانلو- منظور از تعزیه، رهگذری است که در آن باورهای ذهنی و حوادث گذشته در نزد همگان به زمان حال تبدیل می‌شود، چون در تعزیه ما در نقطه و مکانی هستیم به نام کربلا و دیگر آنجا محله یا خیابان ما نیست و فرد خود را در روز عاشورا حس می‌کند و انگار که واقعه کربلا را به نظاره نشسته است.


از دیرباز فرهنگ تعزیه خوانی که همراه با شعر و گوشه‌های موسیقی ایرانی بوده است در فرهنگ ما ایرانی ها رواج داشته است، این فرهنگ بر اثر شاهنامه خوانی و سوگ سیاوش که به مراسم سیاووشان معروف بوده است در بین مردم ایران جا افتاده چراکه مردم ایران با اسطوره ها و الگوهای خود در هر زمانی ارتباط برقرار می‌کنند و از آنجایی که داستان سیاوش از مهمترین داستانهای شاهنامه است، اهمیت دادن ایرانی ها به سوگ سیاوش، موجب رواج فرهنگ تعزیه شده است.

به لحاظ تاریخی از دوران صفویه هیات‌های مذهبی امام حسین (ع)شکل گسترده‌ای پیدا کردند و علاوه بر تاثیرات آیینی تاثیرات فرهنگی هم در آن دوران وجود داشته است.
پس می‌توان گفت تعزیه خوانی به عنوان یک واژه عربی و به معنای عزاداری و برگرفته از فرهنگ نمایش منحصر به فرد ایرانی است.
متاسفانه از اوایل حکومت پهلوی رضا شاه با برچیدن و مقابله کردن با مراسم تعزیه خوانی مقدمات اولیه رنگ باختن این مراسم مذهبی و فرهنگی ایرانی را فراهم کرد و لذا تحریفات بسیاری دستخوش این عنصر هنری-مذهبی شد.
برای روشن شدن بیشتر این مهم به سراغ هنرمند پیشکسوت شهرمان، سید محسن مصطفی زاده، شاعر، مدرس و پژوهشگر تعزیه می‌رویم تا در این باره بیشتر بدانیم.


لطفا راجع به پیشینه تعزیه در ایران و به‌طور خاص، خراسان برایمان بگویید؟
این واژه به معنای برگزار کردن عزاداری است، اما این واژه از یک کلمه تصرف کرده و صرفا محدود به معنای لغوی آن نمی‌شود و تبدیل به یک اصطلاح و معانی گسترده ای شده و نیاز به بررسی تاریخچه آن احساس می‌شود. طبیعی است که در تفکر و فرهنگ و اعتقادات ما مسائل اجتماعی به معنای عزاداری سیدالشهدا گره خورده است، انگیزه اصلی از تعزیه به سیداشهدا برمی‌گردد. از واقعه عاشورای سال ۶۱ هجری و شهادت امام حسین و همراهانشان به مرور این جریان تاریخی و غمباری که اتفاق می‌فتد به دلیل اینکه قهرمانان این اتفاق یاران امام حسین و عزیزان و فرزندانشان هستند و یک حرکت انقلابی و مظلومانه رخ می‌دهد.
این مسئله هرگز فراموش نشده و در جامعه به مرور این مسئله و مبارزه با ظلم مطرح می‌شود و اثرات این واقعه در زمینه های هنری هم متجلی می‌شود و به مرور این واقعه کربلا همه ابعاد جتماعی و اعتقادی مردم را در برگرفته و بر روحیه مبارزه جهانی تاثیر می‌گذارد. در هنر هم این تاثیرگذاری را داریم در نقاشی، شعر، ادبیات و از جمله در جلوه های هنری هم این تاثیرگذاری نمود پیدا می‌کند.
یکی از اینها وقایع نگاری روز عاشورا است. از روی این واقعه گروهی هنرمند این وقایع نگاری را به صورت منظوم و قابل فهم عامه مردم بیان می‌کنند به دلیل اینکه عموم مردم سواد خواندن و نوشتن نداشتند وقایع عاشورا توسط گویندگان به سمع و نظر مردم می‌رسید، و از نسلی به نسل دیگر انتقال می‌یافت.
در بیان این وقایع احساسات عرفی و عاطفی و عامیانه نیز به وفور افزایش پیدا می‌کند لذا وقتی هنرمندان این وقایع را به صورت شعر و مراسم برای عرضه در مراسم عاشورا تهیه می‌بیند کم کم این مراسم عزاداری تبدیل به یک رسم می‌شود و جایگاه ویژه‌ای پیدا می‌کند.

شیوه بیان تعزیه بصورت منظوم و با بیان آواز بوده است و تعزیه خوانان با گوشه های ایرانی آشنایی داشتند راجع به این بیشتر توضیح دهید؟
ذهن ما ایرانی ها سماعی است و ما بار معنوی را بیشتر از طریق گوش جذب می‌کنیم تا چشم، برای همین هنرهای تصویری کمتر از هنرهای کلامی و ادبی و موسیقیایی در بین ما ایرانیان رواج داشته است. در تعزیه گوشه‌های موسیقی برای تاثیر بیشتر بصورت منظوم و ریتمیک بیان می‌شود. اگر متون تعزیه را نگاه کنید می‌بینید که منظوم است چون ما همیشه عادت به شعر شنیدن داشته ایم. به مرور این آهنگها و گوشه‌ها و دستگاههای موسیقی ایرانی در بیان تعزیه ورود پیدا می‌کند و می‌بینیم که بخشهایی از گوشه‌های موسیقی ایرانی بخاطر استفاده شدن آن در تعزیه باقی مانده است.
در تعزیه بعضی از این گوشه‌های موسیقی ایرانی کاربرد داشته است و به مرور برای اینکه هر نقشی در تعزیه یک آهنگ خاصی را می‌نواخته است و به دلیل تعدد دستگاهها و سازهای موسیقی، متاسفانه امروز این گوشه‌های موسیقی فراموش شده است و یا تعزیه خوانان تسلط و دانش کافی برای ارائه آن را ندارند.

آیا تعزیه یک فرهنگ ایرانی نیست؟ راجع به مرسوم بودن تعزیه در ایران از زمان سوگ سیاوش برایمان بگویید؟
مسئله ریشه‌یابی تعزیه به لحاظ تاریخی و اساطیری و فرهنگی متفاوت است، در همه فرهنگها مسائل شادی و غم وجود داشته است اگر بخواهیم ریشه‌یابی اساطیری کنیم بله برمی‌گردد به مراسم سوگ سیاوش اما وقتی از مراسم تعزیه در ایام محرم حرف می‌زنیم ریشه آن برمی‌گردد به مراسم عزاداری سیدالشهدا. به این لحاظ که سوگ سیاوش یک تفکر اساطیری است چون سیاوش در شاهنامه اسطوره است و به طور مظلومانه و ناجوانمردانه‌ای کشته می‌شود در تفکر و اندیشه های ایرانی این سوگ برگزار می‌شده است این سوگواره برگزار کردن یک تفکر اسطوره ای است.
با این وجود تعزیه سید الشهدا فقط در ایران اتفاق می‌افتد و سابقه اولیه آن در دوران دیالمه اولین سلسله پادشاهی ایران که در مقابل خلفای بنی عباس قد علم می‌کنند است که به دلیل شیعه بودن ده روز اول محرم را تعطیل می‌کنند و این تعطیلی و مراسم برگزار کردن اهمیت عاشورا را بیان می‌کند و ابعاد دیگر هنری را مثل شعر و موسیقی داخل این مراسم هنری می‌اورند اما کسی که به مراسم عزاداری می‌رود صرفا برای تماشاچی بودن نیست.
گاهی امروزه تعزیه را به چشم یک تئاتر یا نمایش می‌بینید درصورتیکه اینگونه نیست، همان طور که دویست الی سیصد سال پیش اروپاییان در برخورد با تعزیه کردند، همین بود، آنان که اعتقاد به این واقعه و دانش ان را نیز نداشتند از تماشای این مراسم حیرت می‌کردند و فکر میکردند که نمایش است و بخاطر جاذبه نمایشی جذب این نمایش می‌شدند. چون اعتقاد قلبی به این مراسم نداشتند. پس باید در اینجا هنر وسیله ای باشد تا تعزیه را از بعد مذهبی و رسالت مبارزه‌ای آن نگریست.

دلیل این به انزوا ررفتن تعزیه چیست؟
دلایل متعددی دست به دست هم داده اند، به انزوا رفتن تعزیه از بعد هنری به این معناست که تعزیه آن جاذبه سابق را از دست داده است چون با آمدن جلوه های ویژه هنری، (صنایع فرهنگی) سینما و... پیشرفت های فنی و علمی، حتی مطالعه هم جاذبه اش را از دست داده است و هر عنصر فرهنگی جدیدی که می‌آید عناصر فرهنگی گذشته را کنار می‌زند. تعزیه به لحاظ محتوا از دست نرفته اما جلوه های هنری آن به دلیل پرداخت نشدن کافی و شافی متناسب با دنیای مدرن، طبیعی است که کمرنگ شود. البته این یک بعد آن است، ابعاد اجتماعی، سیاسی و ... هم هست در دوران قاجار تعزیه دچار پز فکری می‌شود.
چون تنها جلوه هنری بوده که در مقابل بیگانه و آشنا ارائه می‌شده است و هرکسی گوشه‌ای تکیه‌ای داشته که در زمان رضا شاه که با جلوه‌های مذهبی مبارزه و مقابله شد با این جلوه از تعزیه هم مخالفت می‌شود.
متفکرانی هم که غلط ها و تحریف هایی که در متن‌های تعزیه می‌دیدند و می‌بینند با برگزاری آن مخالفت می‌کنند و عده‌ای از روشنفکران هم به دلیل مبارزه با سنت گرایی با آن مخالفت می‌کنند پس به دلایل متعددی با برگزاری تعزیه مخالفت می‌شده است و همه اینها کمرنگ شدن این عنصر فرهنگی و اجتماعی را تشدید می‌کند.

الان بیشتر تعزیه خوانی رواج دارد یا روضه خوانی و مداحی؟ تفاوت این سه را هم بگویید؟
تعزیه چون همه ابعاد فرهنگی و هنری و تاریخی را در خود دارد چند وجهی است، بحث این است که در این ایام قرار بر این است که موارد تاریخی و نهضت ابا عبدالله الحسین را بیان کنیم و از احساساتی که در بین مردم و ارادت آنان به خاندان ائمه است بهره ببریم، تحریف‌زدایی کنیم.
حال یا از طریق روضه خوانی یا از طریق تعزیه، در تعریف روضه خوانی باید گفت، در قرن دهم هجری قمری ملاحسین کاشفی با نوشتن کتابی به نام روضه الشهدا، جریان روضه خوانی را در ایران رواج می‌دهد که درآن کتاب وقایع مختلف تاریخ اسلام را بیان کرده است، وکسانیکه سواد داشته اند گوشه‌هایی از این کتاب را برای مردم بی‌سواد می‌خوانده اند و مردم گوش می‌دادند و بعدها نام این کار کتاب روضه الشهدا خوانی و بعدها به روضه خوانی تغییر پیدا کرده است، پس روضه خوانی در ایران به لحاظ تاریخی یعنی کتاب روضه الشهدا خوانی و کم کم دیگر آن کتاب حذف شده و بر اساس حفظیات خوانندگان ارائه می‌شده و اکنون نیز همین گونه است.