«دنیای اقتصاد» سومین دور مزایده سرخابیها را بررسی میکند
آزادسازی برند قبل ازخصوصیسازی
گروه ورزش: نهم اردیبهشت سال یکهزار و سیصد و نود و چهار. این روز میتواند در تاریخ ورزش ایران ماندگار شود. غالب بدنه ورزش ایران در سیطره نفوذ و حمایت دولت است و بسیاری از کارشناسان ورزشی و اقتصادی علت عقبماندگی و انبوه مشکلات ریز و درشت آن را همین وابستگی میدانند. دولت خود را قیم ورزش دانسته و به همین بهانه هر سال میلیاردها تومان هم در آن هزینه میکند، اما کیست که در این دوره زمانه نداند که بالندگی و پیشرفت در جایی متولد میشود که این پدر معنوی پول توجیبی فرزندش را قطع کرده و به او راه و رسم ایستادن روی پای خود را بیاموزد.
گروه ورزش: نهم اردیبهشت سال یکهزار و سیصد و نود و چهار. این روز میتواند در تاریخ ورزش ایران ماندگار شود. غالب بدنه ورزش ایران در سیطره نفوذ و حمایت دولت است و بسیاری از کارشناسان ورزشی و اقتصادی علت عقبماندگی و انبوه مشکلات ریز و درشت آن را همین وابستگی میدانند. دولت خود را قیم ورزش دانسته و به همین بهانه هر سال میلیاردها تومان هم در آن هزینه میکند، اما کیست که در این دوره زمانه نداند که بالندگی و پیشرفت در جایی متولد میشود که این پدر معنوی پول توجیبی فرزندش را قطع کرده و به او راه و رسم ایستادن روی پای خود را بیاموزد. پر سر و صداترین و مشکلسازترین فرزندان دستگاه ورزش ایران دو باشگاه محبوب و بزرگ پایتخت هستند. آنها که چون سدهایی بزرگ مقابل غلتیدن ورزش ایران به دامان بخش خصوصی ایستادهاند و واگذاری آنها میتواند گام بزرگ و موثر برای هموار کردن مسیر برای دیگر باشگاهها و رشتههای ورزشی در این راه باشد.امروز نهم اردیبهشت سال ۹۴ سومین مزایده برای واگذاری این دو باشگاه برگزار میشود و متقاضیان خرید پاکتهای پیشنهادی خود را تسلیم خواهند کرد. اتفاقی که هم در مورد رخ دادن آن تردیدهایی جدی وجود دارد و هم در مورد سرنوشت آنها بعد از واگذاری به سبک و سیاقی که برایشان در نظر گرفته شده است.
از استقلال و پرسپولیس فقط دو نام باقی مانده است. نامهایی که البته هنوز هم قیمت دارد؛ ۲۹۰ میلیارد تومان. دو مزایده قبلی که با این حداقل قیمت برگزارشد با شکست مواجه شده و هیچکس پا پیش نگذاشته است. این نگرانی امروز هم وجود دارد اما چرایی و چگونگی شکست دو مرحله قبل میتواند تاملبرانگیز باشد. زبان اقتصاد چندان پیچیده نیست. بخش خصوصی باید با نیت سود وارد عرصه خرید یک بنگاه شود، اما اینجا نه تنها از سود خبری نیست که حتی باوجود تعهد دولت به گردن گرفتن چند ۱۰ میلیارد بدهی گذشته، بیشک نگرانیهایی در این زمینه برای خریداران احتمالی وجود دارد. این دو باشگاه داراییهای فیزیکی چندان دندانگیری هم پشت قباله خود ندارند. یک ساختمان چند طبقه در تهران و دو زمین تمرین که مجموع آنها ۹۰ میلیارد تومان ارزشگذاری شده و باقی ۲۰۰ میلیارد، پول نام آنها است و البته محبوبیتشان.عددی که کارشناسان سازمان خصوصیسازی مدعی هستند توسط کارشناسان خبره و حتی بهرهگیری از شرکتهای خارجی با تخصص قیمتگذاری روی باشگاهها به آن رسیدهاند. اما همچنان پرسش بزرگ سر جای خود باقی است که آیا خریدار میتواند به بازگشت این سرمایه امیدوار باشد یا حداقل راهی دارد تا خرج ۲۰-۳۰ میلیاردی آنها در هر فصل را از جیب خود باشگاه درآورد؟
درآمدزایی؛ صفر
راههای درآمدزایی در فوتبال مشخص، روشن و شفاف است: ۱- حق پخش تلویزیونی که در تمام دنیا ۷۰ درصد درآمد باشگاهها را تشکیل میدهد، ۲- تبلیغات محیطی و پیراهن ۳- بلیتفروشی. تلویزیون دولتی،فوتبال ایران را از ۷۰ درصد درآمد آن محروم کرده است، شرکت طرف قرارداد در تبلیغات محیطی نوساناتی در پرداخت عدد مورد توافق داشته و بلیتفروشی هم نسبت به هزینهها رقم بسیار ناچیزی است. در چنین شرایطی خریداری که امروز پاکت موردنظر را برای شرکت در مزایده خرید این دو باشگاه میدهد چگونه میتواند هزینههای آنها را جبران کند؟ دکتر موسی غنینژاد، اقتصاددان راهحل برونرفت از این بنبست را در آزادسازی برند این دو باشگاه میداند، به این معنی که ابزارهای حیات هم در اختیار آنها و کل باشگاهها قرار گیرد: «اینکه ما شعار خصوصیسازی این دو باشگاه را بدهیم اما شرایط و بستر آن را فراهم نکنیم، یعنی فقط میخواهیم آنها را از سر خودمان باز کنیم. خصوصیسازی شرکتهای زیانده هم تا زمانیکه شرایط آنها را تغییر ندهیم ممکن نیست. آزادسازی پیش فرض خصوصیسازی است. آزادسازی برند که در مورد این دو باشگاه، باید اتفاق بیفتد به این معنی است که ما همه تصمیمها و اختیارات را به مالک برند بدهیم. او میتواند با تلویزیونی که حق پخش مسابقهاش را نمیدهد، قراردادی منعقد نکند. اینکه میخواهیم آنها را بفروشیم اما خریداری جلو نمیآید پیام روشنی دارد و آن اینکه زمینهها برای درآمدزایی روشن و شفاف نیست.» دکتر غنینژاد تاکید ویژهای به «حق پخش» که مهمترین منبع درآمد باشگاههاست، دارد. حقی که باید به رسمیت شناخته شود: «اینطور نمیشود که شما فوتبال را پخش کنید. قبل و بعد از آن آگهی نمایش دهید و از آن درآمد داشته باشید اما سهم خود فوتبال را در این زمینه ندهید. صاحب برند این دو باشگاه میتواند و باید قدرت آن را داشته باشد که پوشش بازی تیمش را در اختیار تلویزیونی قرار دهد که حق آن را میپردازد و چاره آن هم تلویزیون خصوصی است. شاید درمورد سایر حوزهها حساسیتهایی وجود داشته باشد اما چه اشکالی دارد. تلویزیون خصوصی ورزشی تاسیس شود. مجوز تاسیس این تلویزیون داده شود و برای آن ضوابطی در نظر گرفته شود. موضوع سیاسی و اقتصادی نیست.فوتبال پخش میشود. به واسطه تماشاگرانش مخاطب و به تبع آن آگهی و درآمد داشته باشد.»
ورود هدایتیها و ریسک آن
اگرچه گفته میشود حسین هدایتی در مزایده امروز برای خرید پرسپولیس پا پیش میگذارد، اما حضور افرادی از این دست و حتی شرکتهای شبهدولتی مثل خودروسازان برای خرید این دو باشگاه با شرایط فعلی که شرح آن رفت نمیتواند فرمولی شفابخش باشد. دکتر غنینژاد معتقد است واگذاری به این سبک فقط ماسک خصوصیسازی دارد. او میگوید: «ورزش و خصوصا فوتبال موسسه خیریه نیست که کسی بگوید برای کمک و خدمت آمده و خرج میکند. این نحو از ورود به موضوع خرید دو باشگاه بزرگ کشور که حساسیتهای اجتماعی دارند فساد میآورد، چرا که آنها در پشت پرده منافعشان را به طرق دیگر جستوجو خواهند کرد. خصوصیسازی باید در فضای شفاف و روشن و به شکل منطقی در توازن سود و زیان صورت گیرد. واگذاری به شبه دولتیها هم بسیار خطرناک است و باعث افول بیشتر این دو باشگاه خواهد شد. اتفاقی که در درازمدت ارزش برندی را هم که امروز وجود دارد از بین خواهد برد.»
ارسال نظر