بررسی موانع واگذاری پرسپولیس و استقلال در گفتوگوی «دنیای اقتصاد» با معاون سابق سازمان خصوصیسازی
سرخابیها به سوددهی میرسند
گروه ورزش: تنها ۲۴ ساعت دیگر به برگزاری سومین مزایده دو باشگاه پرسپولیس و استقلال زمان باقی مانده است. دو مزایده پیشین سرخابیها در سال ۹۳ ناموفق بوده و حالا خیلیها منتظر هستند ببینند بالاخره این دو باشگاه به بخش خصوصی منتقل خواهند شد یا نه؟ در مورد آنچه در مسیر واگذاری بر این دو تیم میگذرد، سوالات و ابهامات زیادی وجود دارد؛ پرسشهایی که لازم بود آنها را با یک متخصص در میان بگذاریم و نظراتش را جویا شویم. در همین زمینه با اسماعیل غلامی، معاون سابق سازمان خصوصیسازی و کارشناس رسمی دادگستری تماس گرفتیم.
گروه ورزش: تنها ۲۴ ساعت دیگر به برگزاری سومین مزایده دو باشگاه پرسپولیس و استقلال زمان باقی مانده است. دو مزایده پیشین سرخابیها در سال ۹۳ ناموفق بوده و حالا خیلیها منتظر هستند ببینند بالاخره این دو باشگاه به بخش خصوصی منتقل خواهند شد یا نه؟ در مورد آنچه در مسیر واگذاری بر این دو تیم میگذرد، سوالات و ابهامات زیادی وجود دارد؛ پرسشهایی که لازم بود آنها را با یک متخصص در میان بگذاریم و نظراتش را جویا شویم. در همین زمینه با اسماعیل غلامی، معاون سابق سازمان خصوصیسازی و کارشناس رسمی دادگستری تماس گرفتیم. او که گفته میشود در پروسه قیمتگذاری برند سرخابیها هم نقش مهمی داشته است، در گفتوگویش با «دنیای اقتصاد» پیرامون مسائل زیادی -از قیمت سرخابیها تا شیوههای درآمدزایی آنها- توضیحات جالبی ارائه داده است. در حالی به مزایده سوم پرسپولیس و استقلال نزدیک میشویم که دو مزایده قبلی سرخابیها موفق نبوده است. در مورد مزایده سوم چه نظری دارید و دلایل ناکامی واگذاری در دو نوبت قبلی را چه چیزهایی میدانید؟
بهطور طبیعی و با توجه به چیزهایی که در روزنامهها میخوانم، نگاهم نسبت به مزایده سوم مثبت است و امیدوارم در مزایده چهارشنبه اتفاقات خوبی رخ بدهد. خیلی سفت و سخت معتقدم دو مزایده قبلی هم باید به نتیجه میرسید، اما عدم اطلاعرسانی صحیح باعث شد این اتفاق رخ ندهد. اگر سرمایهگذاران به خوبی در جریان جزئیات واگذاری قرار میگرفتند، بیهوده دچار ترس نمیشدند و پا پیش میگذاشتند.
مثلا چه مواردی در جریان اطلاعرسانی به خوبی به خریداران منتقل نشد؟
یکی از مهمترین آنها این بود که بعد از خرید این دو باشگاه، بدهیهای آنها به هیچوجه متوجه خریدار نیست و دولت وظیفه بازپرداخت آنها را بر عهده دارد. الان خیلیها نگران آن هستند که بیایند این تیمها را بخرند و بعد مدام مدعی و طلبکار جدید پیدا شود. در حالی که ما این موضوع را پیشبینی کردیم و به همین خاطر برند دو باشگاه را به مزایده گذاشتیم. باید دقت کرد که در مورد این دو باشگاه، سهام به فروش نمیرسد، بلکه فقط نشان آنها به علاوه ساختمانهای فعلی شرکت آنها و نیز دو مجموعه ورزشی (درفشیفر برای پرسپولیس و مرغوبکار برای استقلال) به خریدار واگذار میشود. این خیلی نکته مهمی است که مغفول مانده.ای کاش سازمان خصوصیسازی در یک برنامه تلویزیونی این موضوع را باز میکرد؛ مثلا همین آقای فردوسیپور که این همه در ۹۰ به حاشیهها میپردازد، میتوانست زمانی را در اختیار کارشناسان بگذارد تا آنها سرمایهگذاران را روشن کنند.
شما میگویید بدهیها بر عهده دولت است. حالا فرضا اگر مجموع بدهیها برای هر کدام از این باشگاهها بیشتر از ۲۹۰ میلیارد تومان شد و از قیمت پایه سبقت گرفت چه اتفاقی رخ میدهد؟
هیچ فرقی نمیکند. از یک ریال تا چندصد میلیارد تومان، هرچه این دو باشگاه بدهکار باشند پرداخت آن متوجه دولت است و ربطی به خریدار پیدا نمیکند. این مساله در مورد مطالبات سرخابیها هم صدق میکند. یعنی آنها فرضا اگر از کسی یا گروهی طلبکار باشند بعد از واگذاری، دولت این طلبها را وصول خواهد کرد.
بعضا معتقدند یکی از دلایل عدم استقبال خریداران از دو مزایده نخست، قیمت پایه بالای این دو تیم است. شما از رقم ۲۹۰ میلیارد تومان دفاع میکنید؟
قطعا همینطور است. این باشگاهها یکشبه تشکیل نشدهاند که بگوییم چنین قیمتی برای آنها زیاد است. شما توجه کنید یک برند محصولات خوراکی حاضر است چند میلیارد تومان هزینه کند تا نشانش بین مردم جا بیفتد و یک نفر وقتی وارد فروشگاه میشود بگوید فلان ماکارونی یا فلان رب گوجهفرنگی را میخواهم؟ حالا ما با دو باشگاهی روبهرو هستیم که هر کدام از آنها ۴۰ یا ۵۰ سال است تشکیل شدهاند، کلی افتخار دارند و میلیونها هوادار را پشت سر خودشان میبینند. ما منهای داراییها که ۹۰ میلیارد تومان برآورد شد، برند را حدود ۲۰۰ میلیارد تومان قیمتگذاری کردیم. آیا واقعا این پول برای چنین باشگاههایی زیاد است؟ باید بدانیم کلی از هواداران بهخاطر این دو تیم جانشان را از دست دادهاند که اگر بخواهیم مادی نگاه کنیم، فقط پول دیه آنها رقم قابل توجهی میشود. پس چرا باید اصطلاحا توی سر مال زده شود؟
پس قیمتها را بهصورت کارشناسی تعیین کردهاید؟
صددرصد. من خودم قبل از این موضوع با کارشناسان زیادی، از جمله قریب و محمدحسن انصاریفرد، مدیران عامل سابق پرسپولیس و استقلال مشورت کردم. ضمن اینکه معیارهای زیادی هم در نظر گرفته شد که آنها را میتوانید در سایت سازمان خصوصیسازی ببینید. برای نمونه باید خدمتتان عرض کنم که یکی از شیوههای قیمتگذاری برند این است که نشان باشگاه را ۱۰ برابر رقم اسپانسر در نظر بگیریم که با این فرمول هم قیمتگذاری ما دور از ذهن نیست. وقتی پرسپولیس و استقلال بین ۲۰ تا ۳۰ میلیارد تومان برای یک فصل اسپانسر میگیرند، چرا باید قیمت ۲۹۰ میلیارد تومان را زیاد بدانیم؟
یک موضوع بسیار مهم این است که سرمایهگذاران راههای درآمدزایی را بعد از خرید این دو باشگاه مسدود میدانند. میدانید که همه جای دنیا حق پخش تلویزیونی بخش قابل توجهی از هزینههای باشگاهداری را پوشش میدهد، اما در ایران این مسیر تا حدود زیادی بسته است و یک رقم ناچیز، آن هم با اکراه صداوسیما به فوتبال میرسد. آیا این نگرانی باعث عدم حضور سرمایهگذاران نشده است؟
من اینطور فکر نمیکنم. یعنی اگر نگرانی وجود داشته باشد هم بیمورد است. ببینید این باشگاهها همین حالا قادر هستند اسپانسرهایی بگیرند که بخش زیادی از هزینههایشان را پوشش بدهد. علاوه بر این حق تبلیغات محیطی و پول بلیتفروشی هم هست که در صورت خصوصی شدن سرخابیها، میتوان روی آن حساب کرد. به علاوه ما در مزایده ترتیبی دادهایم که به هر باشگاه یک مجموعه ورزشی هم داده شود. به این ترتیب این دو تیم حداقل از هزینه کردن برای زمین تمرین معاف میشوند و حتی شاید در شرایطی بتوانند برخی از بازیهایشان را هم آنجا برگزار کنند. علاوه بر این شما مطمئن باشید اگر مدیران چند باشگاه بزرگ مثل پرسپولیس، استقلال، تراکتورسازی، فولاد و سپاهان با هم هماهنگ باشند و در برابر رشد کاذب قیمتها بایستند، همین مساله موجب تعدیل هزینهها میشود. این هماهنگی به علاوه باعث میشود در ماجرای حق پخش تلویزیونی هم باشگاهها به موفقیت نزدیکتر شوند.
اما به نظر میرسد این موضوع را کمی انتزاعی مطرح میکنید. به هر حال تجربه نیمفصل اول لیگ چهاردهم و عدم پخش مسابقات نشان داد صداوسیما به این راحتیها کوتاه نمیآید.
در صورت واگذاری پرسپولیس به استقلال به بخش خصوصی، قطعا موضوع فرق خواهد کرد. الان صداوسیما مقاومت میکند، شاید چون روی لزوم انتقال پول بین دو بخش دولتی تردیدهایی وجود دارد. با این حال فردا که این دو باشگاه خصوصی شوند، اختیار با مالکان آنها است که تحت چه شرایطی اجازه پخش تصاویر بازیهایشان را بدهند. شما ببینید در همین مملکت یک نفر ممکن است جرایم زیادی مرتکب شده باشد، اما تا زمانی که مقام قضایی اجازه صادر نکند، رسانهها حق پخش تصویر او را ندارند. این یعنی حتی یک مجرم هم تا یک جایی صاحب امتیاز تصویر خودش است. حالا چطور میشود که پرسپولیس و استقلال بعد از واگذاری به بخش خصوصی، از این قاعده مستثنی باشند و تلویزیون بتواند تصویر این تیمها را بدون رضایت مالکانشان پخش کند؟ به علاوه باید بگویم سرخابیها به خاطر پایگاه اجتماعی وسیعی که دارند، از برخی منابع مالی جانبی هم بهرهمند هستند؛ منابعی که شاید در هیچ کجای دنیا وجود نداشته باشد.
میتوانید در مورد این منابع مالی جانبی توضیح بدهید؟
من با سند و مدرک حرف میزنم و هر کسی هم مخالف باشد، او را متقاعد میکنم. به هر حال مردم و سرمایهگذاران این تیمها را دوست دارند و گاهی کمکهای بلاعوضی انجام میدهند. اجازه بدهید یک مثال برای شما بزنم. سال گذشته من در سازمان خصوصیسازی بودم و همزمان یکی از مدیران عامل این دو باشگاه هم آنجا حضور داشت. در همین حین یکی از سرمایهگذاران بعد از دیدن او، خطاب به وی گفت: «آقای فلانی، من اول فصل ۷۵۰ میلیون تومان به شما کمک کردم تا تیم نتایج بهتری بگیرد، اما این اتفاق نیفتاد.» در عین حال خبرهای دیگری هم داریم در مورد اینکه مسوولان این دو باشگاه گاهی وامهای مناسب هم دریافت میکنند که خیلی برای اقتصاد تیم موثر است. به هر حال چنین کمکهایی برای سرخابیها وجود دارد و نمیتوان از کنار این موضوع بیتفاوت عبور کرد.
به هر حال امیدواریم در مزایده سوم برای این دو باشگاه مشتری پیدا شود. برخیها هم میگویند اگر این اتفاق رخ ندهد سرخابیها منحل خواهند شد.
هرگز این اتفاق رخ نمیدهد. مگر پرسپولیس و استقلال ملک شخصی هستند که یک نفر بگوید مال خودم است و میخواهم خراب کنم؟ این دو باشگاه سرمایههای اجتماعی هستند و ۴۰، ۵۰ سال تاریخ و علاقه و خون دل خوردن پشت آنها است. فرض کنید امروز شهرداری تهران مدعی شود برج میلاد را خودم ساختم و خودم میخواهم تخریبش کنم. آیا چنین اتفاقی ممکن است؟ پس پرسپولیس و استقلال هم هرگز منحل نخواهند شد.
ارسال نظر