بررسی موانع جذب سرمایهگذاریهای خارجی در فوتبال ایران
جواد مرادی عضو هیات علمی دانشگاه شهرکرد امروزه فوتبال در گذر زمان از یک رویداد صرفا ورزشی به پدیدهای درآمدزا تبدیل شده است، به گونهای که در کشورهای پیشرفته به دلیل رشد در چندین بعد و بهطور ویژه در ابعاد تجاری و اقتصادی از آن به عنوان صنعت فوتبال یاد میشود و یکی از گزینههای قوی برای سرمایهگذاری و کسب سود است. از سویی با تشدید پدیدههایی همانند جهانی شدن و تحرک سرمایه و با پیدایش شرکتهای چندملیتی و سرمایهگذاران خارجی در ورزش، این صنعت نیز دستخوش تغییرات زیادی شده است. آنچه مسلم است هدف از هر نوع سرمایهگذاری کسب سود است.
جواد مرادی عضو هیات علمی دانشگاه شهرکرد امروزه فوتبال در گذر زمان از یک رویداد صرفا ورزشی به پدیدهای درآمدزا تبدیل شده است، به گونهای که در کشورهای پیشرفته به دلیل رشد در چندین بعد و بهطور ویژه در ابعاد تجاری و اقتصادی از آن به عنوان صنعت فوتبال یاد میشود و یکی از گزینههای قوی برای سرمایهگذاری و کسب سود است. از سویی با تشدید پدیدههایی همانند جهانی شدن و تحرک سرمایه و با پیدایش شرکتهای چندملیتی و سرمایهگذاران خارجی در ورزش، این صنعت نیز دستخوش تغییرات زیادی شده است. آنچه مسلم است هدف از هر نوع سرمایهگذاری کسب سود است. نظریههای اقتصادی نشان دادهاند سرمایه تنها در صورت مساعد بودن دو عامل ریسک و بازدهی انتظاری به جایی حرکت میکند؛ بهطوری که در هر مکانی که میزان ریسک و خطر سرمایهگذاری زیاد باشد، حرکت سرمایه به آنجا کند و در هر مکانی که میزان بازدهی انتظاری سرمایه بیشتر باشد، حرکت سرمایه به آنجا سریعتر خواهد بود. در این بین آگاهی از عوامل و موانع جذب این نوع سرمایهگذاری به دلیل اثرات بسیار مناسب آن از مهمترین موارد پیش روی محققان این حوزه بوده است. تحقیقات صورت گرفته در زمینه اقتصاد فوتبال نشان داده است سه دسته موانع بر جذب سرمایهگذاریهای خارجی در فوتبال ایران موثر است. دسته اول موانعی هستند که ریشه در ساختار اقتصادی کشور دارند و بهطور کلی حرکت سرمایه خارجی به کشور را تحت تاثیر خود قرار دادهاند. در واقع این موانع خارج از محیط صنعت فوتبال هستند و نه تنها مدیران فوتبال، بلکه مدیران ستادی و برنامهریزان ورزشی کشور نیز بر آنان توانایی دخل و تصرف ندارند. از این موانع میتوان ساختار بسیار شدید دولتی، بالا بودن ریسک سرمایهگذاری، اندازه کوچک بازار، درونگرایی و عدم تعامل با بازارهای جهانی در اقتصاد کشور را نام برد. بیشک درصورتی که سیاستگذاریهای اقتصادی در راستای ایجاد فضای باز و مبتنی بر آزادسازی اقتصادی به منظور دستیابی به بازارهای جدید، سرمایههای خارجی و فناوری نوین تعریف شود و اقداماتی در راستای افزایش ثبات اقتصادی صورت پذیرد، ریسک سرمایهگذاری کاهش خواهد یافت و به دنبال آن، جریان سرمایهگذاری خارجی در کشور افزایش خواهد یافت. ازاین رو تا زمانی که موانع مذکور در ساختار اقتصادی کشور وجود داشته باشد، صنعت فوتبال نیز مانند دیگر صنایع متاثر از چنین فضایی خواهد بود و کل نظام اقتصادی کشور از تاثیرات فزاینده سرمایهگذاریهای خارجی بیبهره خواهد ماند. دسته دوم موانع ناشی از سیاستگذاری و برنامهریزی مراکز و کانونهای تصمیمساز برای ورزش کشور هستند. رفع چنین موانعی به تعریف یا بازتعریف در سیاستگذاریهای ورزشی وضع شده از سوی مراکز تصمیمساز در این حوزه مانند شورای عالی ورزش و جوانان، وزارت ورزش و جوانان و فدراسیون فوتبال نیاز دارند و همکاری و هماهنگی بینبخشی و بین نهادی سازمانهای تصمیمساز در صنعت فوتبال را طلب میکند. دسته سوم موانع، ریشه در ساختار نهادهای فوتبال دارد که برطرف کردن چنین موانعی نیازمند تعریف و تغییراتی در برنامهریزیهای راهبردی و عملیاتی، رفع کاستیها و انجام اصلاحات اقتصادی، مالی، حقوقی و قانونی در نهادهای صنعت فوتبال کشور است. در این زمینه میتوان به دولتی بودن شدید باشگاههای فوتبال، عدم حضور باشگاهها در بازار بورس، کوچک بودن اندازه بازار صنعت فوتبال ایران، پایین بودن اعتبار نهادهای فوتبال، اطلاعرسانی ضعیف و کمبود آژانسهای تخصصی بازاریابی و متخصصان انسانی در صنعت فوتبال کشور اشاره کرد. در پایان میتوان نتیجه گرفت از آنجا که خصوصیسازی مقدمهای برای جذب سرمایهگذاری خارجی است و تقریبا کل ساختار فوتبال کشور دولتی است، ضرورت دارد کلیه مدیران و برنامهریزان مربوط بهطور ویژه به مولفه خصوصیسازی به منظور جذب انواع سرمایهگذاران و شرکتهای فراملیتی در صنعت فوتبال کشور بپردازند.
ارسال نظر