الگوی جدید خصوصی سازی باشگاههای فوتبال در ایران
واگذاری به شرط شهرت!
دنیای اقتصاد - رضا خدادادی: همه چیز از یک جستوجوی ساده شروع شد. سرچ اینترنتی. روزی که حمید رضا سیاسی بهعنوان رئیس هیات مدیره یکی از پرطرفدارترین تیمهای فوتبال ایران و آسیا انتخاب شد زمان برای روزنامه نگارانی که در تلاش بودند سابقهای از او برای ارائه به مخاطبان خود پیدا کنند کم بود. سادهترین راه جستوجو در فضای مجازی بود تا بلکه رد پایی از مدیری که چنین جایگاه حساسی به او سپرده شده است پیدا شود. در موارد مشابه چنین راهکاری معمولا به سرعت به نتیجه منجر میشود؛ چراکه ورزش و خصوصا فوتبال سالهای سال است پذیرای مدیرانی است که اگرچه برای جامعه فوتبال نام آشنا نیستند اما سبقه مفصلی در حوزههای مدیریت سیاسی یا حتی نظامی دارند.
دنیای اقتصاد - رضا خدادادی: همه چیز از یک جستوجوی ساده شروع شد. سرچ اینترنتی. روزی که حمید رضا سیاسی بهعنوان رئیس هیات مدیره یکی از پرطرفدارترین تیمهای فوتبال ایران و آسیا انتخاب شد زمان برای روزنامه نگارانی که در تلاش بودند سابقهای از او برای ارائه به مخاطبان خود پیدا کنند کم بود. سادهترین راه جستوجو در فضای مجازی بود تا بلکه رد پایی از مدیری که چنین جایگاه حساسی به او سپرده شده است پیدا شود. در موارد مشابه چنین راهکاری معمولا به سرعت به نتیجه منجر میشود؛ چراکه ورزش و خصوصا فوتبال سالهای سال است پذیرای مدیرانی است که اگرچه برای جامعه فوتبال نام آشنا نیستند اما سبقه مفصلی در حوزههای مدیریت سیاسی یا حتی نظامی دارند. افرادی نزدیک به دولت که تصور میشود برای هدایت باشگاههای پرطرفدار میتوانند گزینههای مورد اعتمادی باشند.
اما این بار داستان کاملا متفاوت بود. حمید رضا سیاسی برخلاف نام فامیلش در حوزه سیاست هیچگونه دخل و تصرفی نداشت و حتی قرار دادن پیشوند «سردار» هم برای رسیدن به خاستگاه اوفایده نکرد. جامعه روزنامهنگاری ورزشی در روزابتدایی اردیبهشت امسال با یک پرسش بزرگ مواجه بود: حمید رضا سیاسی کیست که هدایت و سیاستگذاری مهمترین باشگاه ورزشی کشور به او سپرده شده است؟
پیام فوتبال: فرصت برای همگان است
فوتبال جایگاهی رشک برانگیز درمیان توده دارد و همین ویژگی است که آن را به وسوسه کسانی تبدیل کرده است که بدشان نمیآید نام و آوازهشان ورد زبان مردم باشد. البته آنها که کارکرد واقعی و مفید این ویژگی را میشناسند، جور دیگری به آن نگاه کرده و تعریفی متفاوت ارائه میکنند.
کافی است بیانیهای را که کوفی عنان دبیر کل وقت سازمان ملل به مناسبت شروع مسابقات جام جهانی آلمان منتشر کرد بار دیگر بخوانید تا به درک بهتری از موضوع و نگاهی که برای این ویژگی فوتبال وجود دارد برسید: «فوتبال میتواند رشد و توسعه شخصی را تقویت کرده، بازی جوانمردانه و کارگروهی را به ما یاد داده و موجب گشودن درهای فرصتهای جدید و احترام شخصی برای همگان شود که در نهایت به بهبود وضعیت تمامی جوامع و کشورها کمک میکند.
به همین دلیل سازمان ملل از فوتبال بهعنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف توسعه هزاره بهره میبرد تا با استفاده از آن به این اهداف مردم محور برسد که به وسیله تمامی کشورها برای رسیدن به قرن بیست و یکم بهتری تدوین شده است.»
اشارهها کاملا روشن است. این نگاه میگوید فرصتی را که فوتبال با تمام امتیازهایش در اختیار ما قرار میدهد باید در اختیار همگان قرار گیرد و نه فقط عدهای خاص. آنچه امروز در فوتبال روز و حرفهای دنیا هم اتفاق میافتد دقیقا بر همین اساس است. فوتبال میتواند یک کودک گمنام را از کوچه پس کوچههای ریو دوژانیرو بیرون بکشد و به مشهورترین ستاره جهان تبدیل کند. فوتبال میتواند
سیلویو برلوسکنی تاجر ایتالیایی را با میلان رویاییاش به چنان محبوبیتی برساند که سکان هدایت کشور چکمه را به او بسپارند.فوتبال میتواند میزان رضایتمندی مردم کشور آلمان را از ملیت خود تا چند درصد افزایش دهد. فوتبال میتواند فرصتی باشد برای مردم کره شمالی تا معاشرت با دیگر ملل و نشستن کنار آنها بهعنوان تماشاگر را تجربه کنند.
مالکان قرضی و دروازههای شهرت
در دنیای فوتبال اقتصادی امروز حتی مدیر باشگاه بزرگی مثل بارسلونا با رایگیری سهامداران و هواداران رسمی باشگاه مشخص میشود، سرمایهدارانی هم هستند که به واسطه پشتوانه مالی خود وارد عرصه سرمایهگذاری در فوتبال میشوند. اتفاقی که در مورد رومن آبراموویچ سرمایهدار روس رخ داد. یا گلیزرهای آمریکایی یا شیوخ عرب که از حوزه خلیجفارس راهی لیگ برتر انگلیس شدهاند. اما موضوعی که در مورد تمام این افراد مشترک است اینکه این سرمایه آنها است که در خدمت فوتبال است. آنها مالک هستند و برای بقای باشگاه خود هزینه میکنند و به همین دلیل هم بهترین تصمیمها را میگیرند.
سیستم بهگونهای است که برای ایشان امتیاز بیشتری در نظر گرفته نمیشود و دامنه اختیارات و البته درآمدهاهم مشخص است. اما اینجا در ایران مدیر باشگاه «مالک» آن نیست، از خارج از سیستم وارد شده و روی صندلی مدیریتی مینشیند. تفاوتهای مدیر منصوب دولتی با مدیریت خصوصی هم چیزی نیست که در این دوره و زمانه برای اثباتش نیاز به بر شمردن فاکتورها و ویژگیها باشد. مدیر دولتی میداند که چند صباحی بیشتر میهمان سفره فوتبال نیست. جایی که نشستن و برخاستن در کنارش میتواند دروازههای شهرت را به روی شما بگشاید. اینگونه است که بسیاری از مردان متمول ایران حاضرند چند میلیاردی از ثروتشان را خرج رسیدن به این مهم کنند.
اتفاقا فوتبال دولتی هم از پیشنهادهایی از این دست استقبال میکند. چه چیزی برای دولت بهتر از اینکه بدون دادن مالکیت باشگاههای محبوبش خرج آنها را گردن داوطلبانی از این دست بیندازد و باری از روی دوش خود بردارد؟ اینگونه است که در دوران گذار خصوصیسازی در باشگاههای ایران «واگذاری قرضی» مد میشود. در این الگوی منحصربهفرد امثال «هدایتیها» و «انصاریها» و...با ثروت خود چند صباحی خرج باشگاههای پرهزینه و پردردسر را پرداخت میکنند و البته این هواداران این باشگاهها هستند که تاوان تصمیمات آنها در این باشگاهها را میپردازند.
امروز «سیاسی»را میشناسید
امروز و در حالیکه فقط پنج ماه از عمر هیات مدیره جدید باشگاه پرسپولیس میگذرد حمید رضا سیاسی یکی از مشهورترین مردان ایران است. رئیس هیات مدیره باشگاه پرسپولیس که تصمیم گرفت در یک نبرد علنی سراغ علی دایی رفته و سرشناسترین مرد فوتبال ایران در عرصه بینالمللی را از سمت سرمربیگری پرسپولیس عزل کند.
او حالا مشتری برنامههای پربیننده تلویزیونی است و کسی هم دقیقا نمیداند چقدر برای رسیدن به این جایگاه هزینه کرده است؛ چراکه او خود را اسپانسر پرسپولیس هم نمیداند. حتی اگر تا امروز هم اورا نشناخته اید فقط کافی است سری به اینترنت بزنید و نام او را جستوجو کنید. نتیجه حیرتانگیز خواهد بود.
ارسال نظر