شصت‌ و دو سال قبل در محله فقیرنشین «صابون پزخانه» تهران پسری به دنیا آمد که با کسب افتخارات متعدد در عرصه ورزش، به ورزشکاری بدل شد که هنوز هم در طول تاریخ ورزش هیچ کدام از مردان ایرانی به رکورد افتخارات و مدال‌های کسب شده توسط او دست نیافته‌اند. در تایید عملکرد او همین بس که حسین رضازاده قوی‌ترین مرد جهان و قهرمان دو دوره المپیک از او به عنوان اسطوره وزنه‌برداری ایران و جهان یاد می‌کند. محمد نصیری سرشت روز نهم مرداد ماه سال ‌١٣٢٤ در تهران به دنیا آمد و در سن هفده سالگی قدم به تیم ملی وزنه‌برداری گذاشت. او در طی هفده سال حضور در تیم ملی وزنه‌برداری سه مدال طلا، نقره و برنز المپیک، چهار مدال طلای جهان، یک مدال نقره و سه مدال برنز جهان، سه مدال طلای بازی‌های آسیایی و چندین عنوان قهرمانی مسابقات قهرمانی آسیا را کسب کرد. این در حالی است که تاکنون هیچ ورزشکار ایرانی نتوانسته چنین مجموعه‌ای از مدال‌ را در کارنامه خود جای دهد. از جمله دیگر افتخارات نصیری شکستن هشت بار رکورد در دسته خروس وزن بوده است.

از این گذشته قهرمان افسانه‌ای وزنه‌برداری ایران از جمله معدود وزنه‌بردارانی است که همچون هلیل موتلو و نعیم سلمان اوغلو در یک مسابقه رسمی وزنه‌هایی حدود سه برابر وزن بدن خود را بالای سر برده است.

پیش از شما وضعیت وزنه‌برداری در ایران چگونه بود. چه قهرمانانی پیش از شما در وزنه‌برداری مدال بین‌المللی کسب کرده بودند و پس از ورودتان به عرصه قهرمانی و حرفه‌ای در وزنه‌برداری، چه وضعیتی به وجود آمد؟

وزنه‌برداری پیش از من نیز شناخته شده بود. وزنه‌بردارانی همچون سلماسی، نامجو، رهنمودی، پژهان، عامی تهرانی، علم‌خواه، رییسی و میرزایی از جمله وزنه‌بردارانی بودند که پیش از من در عرصه‌های بین‌المللی عملکرد خوبی را داشته‌اند. شاید آن زمان موقعی که من وارد تیم ملی شدم، در کنار وزنه‌برداران بزرگی بودم. به قول معروف چراغ وزنه‌برداری قبل از من هم روشن بود. اما، من سعی کردم این چراغ را روشن‌تر کنم.

از مسابقات بین‌المللی و نخستین مسابقه مهمی که رفتید بگویید؟ چند سال داشتید و کجا بود؟

اولین بار در سن نوزده سالگی در سال ‌١٩٦٤ به المپیک توکیو رفتم. از طرفی دیگر چون این رقابت‌ها در یک کشور آسیایی برگزار می‌شد، مسابقات قهرمانی آسیا هم محسوب می‌شد. آن موقع وزن من ‌٥٢ کیلوگرم بود. در مسابقات آسیایی چنین وزنی وجود داشت ولی در مسابقات جهانی نه. بنابراین مجبور شدم از مگس وزن به خروس وزن بروم و در حالی که رکورد ایران را زدم در این دسته پانزدهم شدم. آن زمان اگر در دسته خودم رقابت می‌کردم به طور حتم قهرمان جهان بودم.

رکورد شکنی‌هایت از چه زمانی آغاز شد؟

فکر می‌کنم اولین رکوردشکنی‌ام نیز در ورزشگاهی بود که اکنون نامش شهید حیدرنیا است. البته پس از مسابقات جهانی سال ‌١٩٦٨ و عملکرد درخشان من، این ورزشگاه را به نام من کرده بودند. اما مهم‌ترین رقابت من که منجر به ثبت یک رکورد تاریخی شد در بازی‌های المپیک مکزیکوسیتی بود. رقیب همیشگی‌ام «ایمره فولدی» از مجارستان (که برای او احترام زیادی قایل هستم) با بالای سر بردن وزنه ‌١٤٠ کیلوگرم در حرکت سوم دو ضرب، مدال طلا را بر سینه خود احساس می‌کرد اما، در همین لحظه بود که در اقدامی جالب از مربیانم خواستم ده کیلو بالاتر، یعنی وزنه ‌١٥٠ کیلوگرمی را انتخاب کنم تا بتوانم در نهایت با وزن بدن کمتر حریفم را شکست دهم. در همین مسابقه پس از قهرمانی‌ام پشت میله وزنه یک پشتک و وارو زدم که این حرکت تا سال‌ها آرم برنامه‌های ورزشی جهان بود.

پس از این قهرمانی‌ها مردم در داخل و خارج از کشور نسبت به تو چقدر شناخت داشتند؟

خدا پدر بیل گیتس را بیامرزد. از آن زمان که اینترنت اختراع شده و استفاده از رایانه افزایش پیدا کرده، همه مردم از اتفاقات و اخبار تمام دنیا باخبرند. در زمانی که ما ورزش می‌کردیم چنین نبود. اما، با این حال در ایران همه من را می‌شناختند و در دنیا نیز شناخت قابل توجهی از من به وجود آمده بود. همین شناخت‌ها بود که شرکت مرسدس بنز آلمان آخرین مدل آن زمان بنزش را به من هدیه کرد و در پوسترهای تبلیغاتی‌اش از عکس من که یک بنز را بلند کرده‌ام استفاده می‌کرد (به شوخی می‌گوید: ببین چه کار کرده بودم که همه من را می‌شناختند) وقتی هم که به کشور بازمی‌گشتیم فرودگاه پر می‌شد از مردم هوادار ما.

مردم آن موقع برای تو چه کار می‌کردند؟‎

مردم همیشه پشتیبان قهرمانان بوده‌اند. به نظر من همه قهرمانان مدیون مردم هستند. خدا می‌داند که ما بدهکار مردمیم. من که به شخصه خیلی بدهکارم.

با این وجود هیچ موقع دچار غرور نشدید؟

من به افتخارات زیادی در ورزش قهرمانی رسیدم. اما هیچ موقع مغرور نشدم. از همان ابتدا نیز همین طور بودم. همین گونه که اکنون این جا نشسته‌ام.

وضعیت حامیان مالی (اسپانسرشیپ) در آن زمان چگونه بود؟

اگر آن موقع مانند هم اکنون اسپانسرشیپ رواج داشت، ما میلیاردر بودیم. قهرمان المپیک شدم به من صد دلار دادند. اکنون وضعیت خیلی خوب شده است، ورزشکاران در باشگاه‌ها فعالیت دارند و منبع درآمد خوبی دارند. این مسایل یک روزی آرزوی ما بود. خدا را شکر می‌کنم که این وضعیت برای ورزش به وجود آمده است. نکاتی دیگر که آن زمان بود، این بود که ما حتی حق تبلیغ هم نداشتیم. آن زمان یادم هست که پس از این که قهرمان خروس وزن جهان شدم، آدامس خروس نشان، عکس من را تبلیغ کرد. تنها تبلیغ من آدامس خرو‌س‌نشان بود.