یـادداشــت
خونسردی افشین قطبی و بازیکنان به ما هم سرایت کرده است
به نظر میرسد خونسردی افشین قطبی و همین طور خونسردی بازیکنان به ما هم سرایت کرده است. آنچه که نمیدانم خوب است یا بد! بسته به این است از چه زاویه ای به خونسردی نگاه کنیم. در عین حال نمیدانم این خونسردی نشانه واقعبینی است یا نومیدی. بیایید امیدوار باشیم این خونسردی مفرط به عرضه توانایی حداقل غریزی بازیکنانمان بینجامد.
حمید رضا صدر*
به نظر میرسد خونسردی افشین قطبی و همین طور خونسردی بازیکنان به ما هم سرایت کرده است. آنچه که نمیدانم خوب است یا بد! بسته به این است از چه زاویه ای به خونسردی نگاه کنیم. در عین حال نمیدانم این خونسردی نشانه واقعبینی است یا نومیدی. بیایید امیدوار باشیم این خونسردی مفرط به عرضه توانایی حداقل غریزی بازیکنانمان بینجامد. رویارویی با دشمن عصر جنگ عراق، مرا یاد بازی با این تیم در پاییز ۱۳۶۸ و کمی پس از پایان جنگ میاندازد؛ پس از پذیرفتن قطعنامه ۵۹۸. یاد تدابیر امنیتی شدید آن بازی میافتم. نیروهای انتظامیپرشمار داخل و خارج ورزشگاه. غیرمنتظرهترین دیدار دوستانه. پر تب و تابترین بازی دوستانه. بازی دوستانهای پس از هشت سال نبرد. دو، سه ماه پس از هشت سال جنگ. انگلیس و آلمان تا پانزده سال پس از پایان جنگ دوم جهانی حاضر نشدند با هم در میادین فوتبال روبهرو شوند. فرانسه تا سیزده سال پس از پایان جنگ دوم حاضر نشد برابر آلمان به میدان رود. آن بازی که صفر بر صفر تمام شد. شخصا با عراقیها برای آنچه سرشان آمده همدردی میکنم. از پیروزی چهار سال پیش آنها در جام ملتها خوشحال شدم. آنها برای حفظ امید به زندگی به پیروزی در ورزش نیاز دارند. شاید عجیب باشد ولی بین کشوهای عربی همسایه طرفدار عراق هستم. بیایید امیدوار باشیم؛ چرا که فوتبال دلهای مردم را به هم نزدیک میکند.
وقتی کشوری چنین کوچک مثل قطر میزبان جام جهانی میشود، یعنی کشوری با مساحت حدود یازده هزار کیلومتر مربع و جمعیتی کمتر از دو میلیون، باید مقوله ثروت و قدرت مدیریتشان را زیر ذرهبین برد. اینکه قطر با تکیه بر ثروتش انگلیس را در رقابت میزبانی جامجهانی کنار زد، حیرت انگیز بود. عربستان و امارات هم مثل آنها ثروتمند هستند، ولی نتوانستند بسان قطریها در لابی کردن با فیفا برنده شوند. میدانم آنها را رقیب اصلیمان در فوتبال آسیا قلمداد میکنیم، ولی تصور میکنم برگزاری جام جهانی در قطر، با وجود ریخت و پاشهای احتمالی فیفا و پیمانکارانش، قاعدتا باید به فوتبال نزول کرده غرب آسیا چیزی بیش از یک تلنگر بزند.
در ترکیب کلی اکنون این پرسش به صورت بسیار جدی مطرح است که «فوتبال غرب آسیا» یعنی ما و همسایههای عرب در برابر فوتبال شرق آسیا «ژاپن، کره و چین» به کدام سو میرود؟ اینکه سه نماینده شرق راهی جامجهانی سال گذشته شدند، بسیار هشداردهنده بود. چین به سرعت در حال رسیدن به خط اول آسیا است. استرالیا در این میان نقش معیار سنجش را بازی میکند. مبارزه اصلی بین شرق و غرب آسیا است، ولو آنکه استرالیا برنده شود یا ازبکستان بدرخشد. یعنی عمدتا با فوتبال دو منطقه روبهرو هستیم؛ اما تنوع جام جهانی چیز دیگری است. آمیزه اروپاییها، آفریقاییها و آمریکاییها با نمایندگان آسیا معجون دیگری است. قرار نیست کیفیت بازیهای آسیایی را با جام جهانی مقایسه کنیم. مهم این است به شاخصههای فوتبال آسیا دست یابیم.
تیمیمتوسط با مربی متوسط و حتی با طرفدارانی که رویکرد متوسطگرایانهای یافتهاند و از قهرمانی حرف نمیزنند. خیلیها حتی به صعود از گروه هم نمیاندیشند که بیش از حد بدبینانه به نظر میرسد. به هر حال تیمهای متوسط هم میتوانند در مرحله مقدماتی حذف شوند و هم پا به نیمه نهایی بگذارند. به هر حال در عصر متوسطهای فوتبال ایران به سر میبریم.
*کارشناس فوتبال
ارسال نظر