اردشیرلارودی*

محسن خلیلی می‌گوید: «نیمکت‌نشینی در پرسپولیس، مرا از تیم‌ملی دور کرد» محمد پروین گفته است: «اگر قرار باشد بازی نکنم از پرسپولیس خواهم رفت.» به محسن خلیلی باید گفت: «علت نیمکت‌نشینی‌ات در پرسپولیس چیست؟ و عامل این چیستی کیست؟ غیر از این است که در بازی‌های اخیر تیمت بد بازی می‌کردی و دیگر حتی روی ضربه‌های پنالتی هم گل نمی‌زدی؟»

از محسن خلیلی باید پرسید: بین توی امسال و توی تیم سایپا و سپس خلیلی دوران مربیگری قطبی در پرسپولیس چقدر تفاوت وجود داشت؟‌ آیا سلیقه‌ات به قدری نزول کرده که در هر دو حالت خود را همسان و یکسان می‌بینی؟ آیا از خودت تا اندازه‌ای کم توقع شده‌ای که محسن سال ۸۸ را با محسن سال‌های ۸۶،۸۵ یک جور می‌دانی؟ آقای خلیلی! کیفیت بازی‌ات قبل از مصدومیت و عمل جراحی در آلمان با‌ کیفیت بازی‌ات بعد از مصدومیت و بعد از عمل جراحی بیش از ۶۰ درصد تفاوت دارد. امروز در حق تو فقط می‌توان گفت: «کجاست آن گلزن تیز چنگ و فرصت‌طلب که مدافعان را به گاه کمترین اشتباه نقره داغ می‌کرد و امروز در هر بازی با تنبلی و کاهلی و کندی و کاستی، پرسپولیس را مقابل چشم هزاران تماشاگر و میلیون‌ها هوادار و طرفدار خون به دل می‌کند.»

از آقای خلیلی می‌خواهیم منصفانه بگوید:«اگر علی دایی ترکیب ثابت پرسپولیس را به هم نمی‌زد و اگر باز هم تیمی را که مغلوب ابومسلم شده و قبل از آن هم یکسری نتیجه نامطلوب گرفته بود، روانه میدان سپاهان می‌کرد چه فاجعه‌ای رقم می‌خورد؟» و اگر پرسپولیس دگرگون نمی‌شد و بازی را به فولادگسترش (فاتح تراکتورسازی و مغلوب‌کننده ذوب‌آهن) می‌باخت امروز چه سخنی باقی می‌ماند؟

محسن خلیلی، اول باید قبول کند که شاهکار دایی جراتش در تغییر ترکیب تیم همیشه ثابت بود. او سپس باید کلاهش را قاضی کرده و از خود سوال کند: من! محسن خلیلی!‌ آقای گل در سال پیش فوتبال ایران؛ با خودم چه کرده‌ام که در تیم خودم جایی ندارم ـ آن هم با حضور این بازیکنان که جای بسیاری از آنها در پرسپولیس نیست ـ من! محسن خلیلی چگونه بازی کرده‌ام که علی دایی هم قانع و راضی شده است که باید من را روی نیمکت بنشاند. این خوب است که محسن خلیلی به زبان آمده و پرسشگری می‌کند؛ اما او باید درست بپرسد تا درست جواب بگیرد. خلیلی باید متوجه درجا زدن که نه؛ افت فاحش تکنیکی‌اش باشد. او که اجل معلق هر دفاع سر به هوا و اهمالگری بود، چرا حالا باید بازیکن دلخواه و قهرمان همان مدافعان باشد؟

محمد پروین کجا بازنده شد

حکایت محمد پروین ـ که روز به روزفاصله بازی و حرکات میدانی‌اش با علی پروین بیشتر و بیشتر می‌شود ـ کم و بیش حکایتی است نظیر مدعا و خواست محسن خلیلی! این هر دو سرنا را از سرگشادش می‌زنند. پروین شماره ۲ در پرسپولیس نه یک نیمکت‌نشین که عضو سکونشین است. سفتی سکوها را هیچ بازیکنی دوست ندارد، بنابراین به او حق باید داد که ناراحت باشد و به قصد جبران کاستی‌ها و کمبودها علیه منش و مرام بازیگری خود قیام کند. اما او در گفت‌وگویی کوتاه سعی دارد توپ را به زمین کسانی بیندازد ـ

امروز علی دایی ـ که بازیکن را آماده، قوی، مبارز، باروحیه، سخت‌گیر و سخت‌کوش و در وضعیتی بهتر از دیگران می‌خواهد تا تیم خود را بدون نقطه ضعف روانه میدان کند. محمد پروین انگار نمی‌خواهد زحمت لازم را بپذیرد و انگار قبول کرده که «متر» عالم بازیگری خود اوست و این دیگران ـ یعنی مربیان هر تیم‌ ـ هستند که باید او را همین‌طور نساخته و نپرداخته، لابد چون پروین شماره ۲ است، صاحب یکی از ۱۱ پیراهن کنند، امری که محال است.

محمد اگر می‌خواهد به راستی نقش پروین شماره ۲ را بازی کند اول باید از موی سر تا ناخن شخصیت بازیکنی خود را بکاود و تجدید نظر کند. محمد باید از پدرش کمک بخواهد تا برای این نکته‌ها حلاجی کرده مساله‌ها را برایش بشکافد که چرا مقابل بایرن مونیخ (۶ـ۵ سال پیش) به آن خوبی بازی کرد و در سه، چهار سال بعد نه دنیزلی نه مایلی‌کهن، نه کرانچار، سرانجام نه دایی و حتی نه قطبی و قبل از او نه حمید استیلی و علیرضا مرزبان او را بازیکنی کامل شده یا کامل شونده‌ای نیافتند.

محمد پروین اگر می‌خواهد در هر تیم ـ تا چه رسد به پرسپولیس ـ فیکس بازی کند، کیفیت بازی‌اش، برابر استعداد و جوهره‌ ذاتی‌اش، باید ۵ برابر قوی‌تر از اینها باشد.

محمد پروین فراموش نکند که توسط علی دایی به تیم ملی هم دعوت شد و اگر آن موقعیت عالی را از دست داد فقط خودش موثر بود و مقصر هم. والا دایی همان دایی است، ولی محمد پروین دیگر آن بازیکن نیست. او قافیه را به کریم انصاری فرد، میلاد زنیدپور، حمیدرضا علی‌عسگر و ۱۵ـ۱۰جوان دیگر باخته است.

* استادروزنامه نگاری ورزشی