کیف انگلیسی در دستان فرانسوی

ترجمه: امیرمنصور رنجبرنیا

نکاتی باریک‌تر از مو وجود دارد. روزی که بارون فرانسوی «پیر دوکوبرتن» پیشنهاد برگزاری بازی‌های المپیک مدرن را در سال ۱۸۹۰ و پس از جنگ بزرگ فرانسه و امپراتوری پروس داد، شاید هیچ کس فکر نمی‌کرد که استعمار قدیمی فرانسه برای ورزش نیز دندان‌های خود را تیز کرده است. بازی‌های ورزشی به‌ویژه تورنمنت‌های بزرگ جهانی مانند بازی‌های المپیک و جام جهانی فوتبال محل نشان دادن قدرت و پیشبرد سیاست‌های کشورها است و اگر کشور یا لابی‌هایی بتوانند بر این جشنواره‌های بزرگ ورزشی کنترل پیدا کنند، هم از لحاظ سیاسی و نیز از نظر سودهای کلان اقتصادی از دیگر رقبا پیش خواهند افتاد.

چنین است که گاه با اتفاقات عجیب و مرموز در مسابقات ورزشی به‌ویژه فوتبال روبه‌رو می‌شویم و نکته جالب‌تر اینکه در جای‌جای این حوادث ردپای فرانسویان دیده می‌شود. مثلا میشل پلاتینی ریاست یوفا را به‌عهده دارد، ژاک روگ ریاست کمیته جهانی المپیک را به‌عهده دارد و سپ بلاتر رییس فیفا سوئیسی است و در بخش فرانسوی‌نشین کشور سوئیس به‌دنیا آمده و زبان مادری‌اش فرانسوی است. آیا این ارتباطات کاملا تصادفی است؟ آیا اشتباهات سهوی (!) یا عمدی که مستقیما نتیجه بازی‌ها را تغییر می‌دهد، هیچ هدف خاصی را دنبال نمی‌کند؟ آیا در اتفاقاتی که می‌افتد ردپای فرانسویان دیده نمی‌شود؟

با تمام احترامی که برای تمدن، ادبیات و هنر فرانسه قائل هستم، اما در بعد ورزشی کاملا به ایشان مشکوکم، به‌ویژه در فوتبال که می‌خواهند هر طور شده با قدرت‌های بزرگ فوتبال مانند بریتانیا، اسپانیا و کشورهای آمریکای جنوبی رقابت کنند. البته به نظر می‌رسد که این رقابت از شکل جوانمردانه خارج شده است.

دست شیطان

تا کی هندبال را دست خدا بنامیم؟! مگر می‌توان تقلب و ناجوانمردی را به خدا نسبت داد؟! این دست شیطان است. بی‌شک هیچ کدام از فوتبال‌دوستان برد کثیف را جزئی از بازی جوانمردانه نمی‌دانند. دیه گو مارادونا یکی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال است اما حرکت غیراخلاقی‌اش در بازی با انگلستان در جام جهانی ۱۹۸۶ و توپی که بادست وارد دروازه انگلیس کرد، متقلبانه‌ترین حرکت ورزشی تاریخ فوتبال است. چرا عده‌ای از مردم برای پیروز شدن به هر زشتی و ناپسندی تن می‌دهند؟ چرا عده‌ای اینگونه حرکات را تشویق کرده و از آن با عنوان هنربازیکن یا دست خدا و ... یاد می‌کنند؟!

چرا کسی حرکت ارزشی رابی فاولر مهاجم لیورپول را به یاد نمی‌آورد که به‌دلیل خطای پنالتی که به روی او رخ نداده بود با یادآوری اشتباه داور به وی، پنالتی گرفته شده را عمدا به خارج زد. یا چرا کسی از کاپیتان تیم ملی دانمارک یاد نمی‌کند که در بازی دوستانه با ایران پنالتی که به اشتباه از سوی داور گرفته شد را به بیرون زد تا به ناحق گلی نزده باشند. آیا این حرکات جوانمردانه و خداپسندانه نیست؟ آیا نباید این رفتارهای زیبا را به خدا نسبت داد؟ تا کی هواداران فوتبال باید به نام اشتباه داوری شاهد پایمال شدن حق تیم‌های محبوب خود باشند؟ آیا زمان آن نرسیده که فیفا همان گونه که مربیان و بازیکنان معترض به داوری‌ها را نقره داغ می‌کند حتی اگر حق با آنان باشد (!)، با تنبیه سنگین داوران، تیم‌ها و بازیکنان متقلب و نیز تکرار بازی‌های مشکوک، به این ناداوری اهریمنی پایان دهد؟ یا اینکه دست شیطان در تمام این مسائل دخیل است و هر روز از آستین یکی بیرون می‌آید!

آخرین باری که دست شیطان را دیدیم در بازی انتخابی جام جهانی بین فرانسه و ایرلندجنوبی بود که تیری آنری کاپیتان فرانسویان با هندبال توپ را کنترل کرد و پاس گل گالاس را مهیا کرد. اشک ایرلندی‌ها و هر فوتبالدوست با حق و حقیقتی که بازی را دید درآمد. واقعا قابل درک نیست که چرا باید تمام زحمات یک گروه و بزرگ‌تر از آن یک ملت یا هواداران یک باشگاه در لحظه‌ای با تقلب یا اشتباه یک نفر (داور) از بین برود. «این عین ظلم است.» و من در عجبم که چگونه دست شیطان معمولا آستینی فرانسوی دارد؟! و باز هم معمولا یکی از تیم‌های خطه بریتانیا را هدف می‌گیرد!؟