نگــــاه-۱
تومور سرطانی پرسپولیس درمان نمیشود
کنارگذاشتن عباس انصاریفرد و آمدن حبیب کاشانی، پیروی از همان مسیری است که من آن را « دور باطل» مینامم.
امیرعابدینی
کنارگذاشتن عباس انصاریفرد و آمدن حبیب کاشانی، پیروی از همان مسیری است که من آن را « دور باطل» مینامم. اگر آقایان بیایند و برای یکبار هم که شده ۱۰ سال گذشته باشگاه پرسپولیس را بررسی کنند، شاید بتوانند قدمی برای حل مشکلات ایجاد شده برای این باشگاه بردارند وگرنه اوضاع این باشگاه همچنان مبهم باقی خواهد ماند. آقای کاشانی تنها مدیرعاملی است که در ۱۰ سال گذشته مورد حمایت سازمان قرار داشته و ضمنا عملکرد موفقی هم از او به جا مانده که البته این دومی رابطه مستقیمی با اولی دارد.
حالا سوال اینجاست که چرا کاشانی موفق را دوباره مدیرعامل نمیکنند و از او با عنوانی مثل «سرپرست موقت»نام میبرند؟ الان قرار است یک هیاتمدیره هفت نفره انتخاب کنند تا آنها هم مدیرعامل جدید باشگاه را معرفی کنند؛ کاشانی هم احتمالا نقش معلم را خواهد داشت. خب مگر او نمیتوانست این وظیفه معلمیاش را از بیرون انجام بدهد؟ او همانطورکه از نام مسوولیتش هم پیداست مسوولیتی ندارد که بتوان از آن انتظار پاسخگویی داشت. من معتقدم دوستان درحال حاضر یکمقدار با چندگانگی در بین خودشان مواجه شدهاند. البته این اتفاقی است که تنها در باشگاه پرسپولیس افتاده است. سازمان برای استقلال مدیری مثل واعظ آشتیانی را انتخاب میکند و او در سیستم موردنظر آنها بهخوبی جواب میدهد، پیشرفت میکند و کار تا آنجا جلو میرود که واعظ به عنوان قائممقام سازمان تربیت بدنی هم معرفی میشود. اوضاع در پرسپولیس اما به این خوبیها نیست. غمخوار، خطیب، مصطفوی و انصاریفرد تا بهحال همهشان از صحنه ورزش محو شدهاند و فقط کاشانی مانده که حالا نمیدانیم به چه علت برای زدن حکم مدیرعاملیاش برای بار دوم تا اینحد تعلل میکنند. تمام اینها نتیجهاش این است که سازمان برای پرسپولیس انتخابهای درستی نداشته است. واقعا اگر قرار است به این دوباشگاه توجهی داشته باشیم، بهتر است هرچه زودتر دست دولت را از سر این باشگاهها کوتاه کنیم. برای رسیدن به این موضوع هم دهها راه وجود دارد. من واقعا متوجه نمیشوم که چطور آنها نمیتوانند برای نجات این تیمها از این سردرگمی مضحک برنامهریزی کنند. شما ببینید گذاشتن انصاریفرد یک چرای بزرگ بود و برداشتنش چرای به توان دو! مطمئن باشید خود آنها هم نمیدانند از انصاریفرد چه میخواهند. آیا قرار بوده او معجزهای کند که نتوانسته یا اینکه روند مشکلدار این تیم را بهحالت طبیعی بازگرداند یا برای آینده این تیم سازماندهی کند و یا برنامهای بریزد که این تیم به پول برسد؟
اگر اینطور بوده که این آدم توانایی انجام همزمان تمام این کارها را ندارد، من نمیدانم چرا با آدمها باید اینطور برخورد شود. حمایت شدید از واعظ و برخوردی که با امثال انصاریفرد میشود اصلا باهم قابل مقایسه نیست. مردم برای برداشتن یک زیگیل ساده از روی صورتشان هزینه میکنند، اما دولت حاضر نیست برای برداشتن این تومورهای سرطانی و درمان آنها کار اصولی انجام بدهد.
ارسال نظر