اقتصاد ورزش در گفتوگو با علی فتحا...زاده
در ورزش منابع زیادی داریم، سوءمدیریت بیشتر
ورزش در ایران همیشه به عنوان یکى از مباحث فرعى در اقتصاد مورد توجه قرار گرفته است. موضوعى که در کشورهاى توسعهیافته به عنوان یک رکن مهم اقتصادى، سیاسى و اجتماعى به آن نگاه میشود. کشورهایى نظیر آلمان بخش قابل توجهى از تولید ناخالص داخلى (GPD) خود را از طریق رونق اقتصاد ورزشى به دست میآورند. حال این سوال مطرح میشود که ایران چند درصد از تولید ناخالص داخلى را از طریق اقتصاد ورزش تامین میکند؟ نیاز به تفکر بسیار نیست! پاسخ مشخص است. کمتر از یکدرصد! بىتوجهى به این مقوله مهم سبب شده است، این موضوع همیشه به عنوان یک ایده مطرح باشد تا عمل. على فتحا...زاده مدیرعامل باشگاه فرهنگى - ورزشى استقلال تهران نامى است که همگان گمان میکنند تفکرات اقتصادى وى به مدد باشگاه استقلال آمده است.
وی در گفتوگو با سایت خبری آفتاب به بیان نکاتی درباره اقتصاد ورزش پرداخته است.
اقتصاد از جمله مقولههایى است که درهمه حوزهها نقش اساسى را ایفا میکند. در حوزه ورزش نیز این نقش اساسى مشهود است. به نظر شما در بخش ورزش این سازوکارهاى اقتصادى چقدر میتواند مفید به فایده و نقش تعیینکنندهای در جهتگیرى ورزش کشور داشته باشد؟
من فکر میکنم کلید دروازههاى اقتصادى دنیا در حال حرکت به سوى ورزش است؛ یعنى جایگاه ورزش به شدت درآمدزا است و در حال انحصارى کردن اقتصاد دنیا است. امروز در جایگاه جهانى بنگاههاى اقتصادى ورزشى رتبه دهم راکسب کرده است؛ یعنى در حال حاضر ورزش رتبه دهم معادلات اقتصادى سیاسى، فرهنگى و اجتماعى دنیا را به خود اختصاص داده و این رتبه هر روز در حال اوج گرفتن و پیشرفت است. من فکر میکنم اگر کشورى مثل ایران یک چشمانداز بیست ساله براى ورزش کشور ترسیم کند، میتواند بهاندازه درآمد نفت از ورزش درآمد کسب کند. این حرف شاید خیلى خندهدار باشد و بعضا هم بگویند که شدنى نیست، اما من میگویم شدنى است.
این بدون شک نیازمند سازو کارهایى است که بیشتر در کشورهاى توسعهیافتهای که شما هم در صحبتهایتان اشاره کردید، مشاهده میشود. یعنى آنها بسیار در این زمینه کارکردهاند. به نظر شما این یک قیاس نامناسب نیست؟
ببینید، مثلاصنعت گردشگرى در کشور ما ظرفیت و توان جذب سرمایه را دارد، اما توان استفاده از آن را نداریم ، کشورهایى مثل اسپانیا بهاندازه درآمد نفتى ما از توریسم جذب سرمایه میکنند. این نشاندهنده این است که منابع ما و کشورهایى مثل اسپانیا برابر است، شاید در برخى حوزهها ماخیلى ثروتمندتر باشیم، اما به دلیل سوء مدیریت نمیتوانیم از آن بهرهبردارى کنیم. ورزش مثل یک معدن طلایى میماند، که در جایى دور دست باشد و نتوان از آن بهره برد.
مثل موضوع جهانى شدن؟
بله. من یک آمار جالب به شما میدهم. کشورهایى که الان جزو فیفا (فدراسیون جهانى فوتبال) هستند، تعدادشان از اعضاى کشورهاى عضو سازمان ملل بیشتر است. به نظر شما این چه چیزى را نشان میدهد؟!
بدون شک اهمیت ورزش. این نشاندهنده این است که ورزش نبض اقتصادى دنیا را در دست میگیرد. ورزش دیگر تنها در شرایط تاثیر گذارى نیست. در حال در دستگیرى نبض اقتصادى دنیا است.
این سندی که در صحبتهای خودتان اشاره کردید، مربوط به همین سند چشمانداز ۲۰ساله است که ترسیم شده و در حال حاضر ۲ سال از آن میگذرد؟
خیر، این چشماندازى جداگانه است .بدون شک ما نمیتوانیم طى ۲ تا۳ سال این رقمهاى نجومى را براى ورزش کشور کسب کنیم؛ ولى در ۲۰ سال میتوانیم.
چرا؟
براى اینکه ما یک کشور ۷۵میلیونى هستیم؛ یعنى ما از این جمعیت جوان میتوانیم ۱۰۰هزار بازیکن آماده ترانسفر داشته باشیم. این یعنى یک قطب اقتصادى سازنده. یعنى شما اینقدرزیرساختهاى ورزش کشور را میسازید که دیگر نیاز نیست داروى ضد افسردگى وارد کشور کنید! یعنى ترویج ورزش در کشور باعث میشود در بعد اجتماعى نیز جامعه از یک شادابى برخوردار شود. به نوعى میتوان این نتیجه را گرفت که هزینه کردن براى ورزش، هزینه نیست، بلکه سرمایهگذارى است.
موضوعى که شما به آن اشاره کردید بسیار مهم است. مسوولان ورزش همیشه صحبتهایى شبیه صحبت شما را داشتند که البته بیشتر به شعار تبدیل شد و اجرایى نشد. به نظر شما الان در چه نقطهای هستیم و راهحل اجرایى شما به عنوان یک مدیر ارشد ورزشى براى بهبود شرایط ورزش کشور چیست؟
نخستین کارى که باید صورت بگیرد، این است که مسوولان بیایند و به افرادى که ورزشى هستند اطمینان کنند و به آنها ماموریت بدهند. مثلا بیایند و به دو باشگاه استقلال و پیروزى بگویند ما در چند منطقه مهم تهران با بحرانهاى اجتماعى روبهرو هستیم. حاضر هستیم هزینهای را هم براى بهبود این شرایط قبول کنیم. بدون شک این سبب خواهد شد که معضلات اجتماعى هم رفع شود. در همین راستا ما آمدیم و تیمهاى پایه راهاندازى کردیم؛ به نوعى تیمهاى پایه صندوق ذخیره ما هستند. یعنى اگر ما بتوانیم براى سال آینده فقط ۵ بازیکن تربیت کنیم، ۵۰۰میلیون تومان صرفهجویى کردهایم. شما در کدام بخش سرمایهگذارى کنید چنین سودى را به دست میآورید؟
در بخش مسکن؟
ببینید در بخش مسکن هم حدود ۳۰ تا ۴۰درصد سوددهى دارید، ولى در اینجا شما در سال اول ۶۰درصد سود میکنید. اما کسى این سود را نمیبیند. مثلا اگر شما به کسى بگویید بیایید برویم و مدرسه فوتبالى راهاندازى کنیم، حتى به شما میخندد. یعنى این را باور ندارند که ورزش سود ده است.
دلیل آن هم این است که ورزش را اقتصادى ندیدیم و تفکرات اقتصادى در ورزش نیامده پدر خود من میگفت: « تو تا به حال دیدى کسى از فوتبال به جایى برسد؟» خوب دلیل سوال ایشان هم این بود که واقعا در آن زمان کسى از ورزش تجارت نمیکرد. اما امروزه یک بازیکن براى یک فصل ۱۰۰میلیون دلار پول میگیرد. در ایران خودمان ۲۰۰میلیون تومان پول میگیرد. من میخواهم بگویم که ما یک معدن اقتصادى زودبازده را داریم، اما کسى آن را جدى نمىگیرد. مدیران ورزشى کشورمان همواره از مشکلات اقتصادى فریادشان بلند بوده است.
این به نظر شما به دلیل توقع بالاى مدیران ورزشى از دولت است یا به دلیل عدم حمایت جدى و به دور از شعار دولت از ورزش کشور؟
اینجا یک سوءتفاهم به وجود آمده است. دولت در ایران چوب دو سر طلاست؛ یعنى هم پول را میدهد و هم مورد عتاب ورزشىها قرار میگیرد. دلیل آن هم این است که پشت مدیران ورزشى به دولت گرم شده است؛ چرا که دولت بدون برنامه به خیلى از باشگاهها پول میدهد و این باشگاهها هم بازیکنى را به قیمت ۵۰میلیون تومان میخرند، در حالى که قیمت آن بازیکن ۵۰میلیون تومان نیست. این باعث تورم زیادى میشود. در لیگ ایران ۱۵۰میلیارد تومان هزینه میشود، عمده این پول را هم دولت میدهد. در حالى که ارزش کل لیگ برتر فوتبال ایران بالاتر از ۷۰میلیارد نیست! یعنى ۸۰میلیارد را میسوزانیم!
منظورتان از ارزش ۷۰میلیاردى چیست؟
وقتى که پول شما حاصل دسترنج شما نباشد، پول را به راحتى خرج میکنید. ما باید به سمت و سویى برویم که ورزش کشور ما به طور کامل خصوصى شود، تعارف که نداریم. در طول مدت زمانى ۲۰ ساله ورزش را باید خصوصى کنیم.
این خصوصىسازى ورزش کشور که به آن اشاره کردید مربوط به لایحه اصل ۴۴ که از سوى مقام معظم رهبرى ابلاغ شد نیز است. به خصوص بند (ج) که خصوصىسازى شرکتهاى دولتى است.
بله. یعنى به تعبیرى ما از پشتوانه قانونى هم برخورداریم. باید براى خصوصىسازى در کشور برنامه باشد. در جام جهانى گذشته آلمانها از یک توپ ساده به سادگى ۷میلیارد دلار سود به دست آوردند. یعنى حتى براى کوچکترین مسائل ورزشى خود برنامهریزى دارند. آنها بهاندازه هزینه ۲ باشگاه استقلال و پرسپولیس از فروش توپ پول به دست آوردند. آنها اجزاى ورزش را شناختهاند و براى لحظه، لحظه آن برنامهریزى اقتصادى میکنند. امروزه فوتبال یک صنعت پول ساز است، اما در کشور ما یک صنعت آویزان است!
ارسال نظر