قصه تکراری بازار سیاه مقابل گیشهها
گروه ورزشی: امروز پنجشنبه ۱۹ مهرماه و اینجا ورزشگاه شهید شیرودی است، مکانی که یکی از مراکز پیش فروش بلیت دیدار تیمهای استقلال و پرسپولیس بشمار میرود. اینجا باید بلیتها طبق روال عادی در اختیار تماشاگران قرار گیرد اما مثل همه پیش فروشهای قبلی، «بازار سیاه» حرف اول را میزند. به گزارش خبرگزاری مهر، رفتوآمدهای افرادی که ضلع جنوبی میدان هفتم تیر به سمت خیابان مفتح را طی میکنند روال هر روز را ندارد. شکل و شمایلشان هم متغیر از عابرانی است که در روزهای عادی تردد میکنند. چند کیلومتر پایینتر از میدان هفتم تیر اتفاق دیگری در حال رخ دادن است.
اینجا چقدر شلوغ است. انگار اتفاقی افتاده، جمعیت زیادی جلوی درب ورزشگاه شیرودی جمع شدند. اینجا دربی زودتر شروع شده. یکی پرچم میفروشد، یکی دنبال بلیت است. ناخود آگاه فکر میکنی انگار قرار است دربی همین جا برگزار شود. جلوتر که بروی میفهمی اینجا بلیت دربی را میفروشند.
بی خبر از همه جا سمت گیشه میروی. صدایی از دور به گوش میرسد. «آقا بلیت میخواهی؟» نمیدانی چه بگویی. حرفی نمیزنی. تماشا میکند تا مخاطب حرفش را ادامه دهد. «بلیت پایین دارم. بالا هم هست. جایگاه هم بخواهی دارم.» کنجکاوی تو را وا میدارد قیمت را از او بپرسی. سوال که کنی شروع میکند.» جایگاه ۱۵تومان (هزار تومان)، پایین ۱۰تومان، بالا هم هست ۵ تومان.» «چقدر گران! مگر باجه بلیت نمیفروشند؟» جوانکی که با دوستش پنج عدد بلیت زرد و سبز در دست دارد. در جواب میگوید: «بلیت تمام شده آقا! فقط بالا مانده برسی آن هم تمام شده. من خودم دو شبه که همین جا میخوابم تا بلیت بخرم. اینها هم که میبینی باقی مونده انگار قسمت توه نیست، نمیخوای میدمش به کس دیگه.»
مکالمه نه چندان دوستانه با واسطه جوان خیلی زود تمام شد. آن یکی انگار منتظر فرصت بود. جوانی لاغر اندام. سر تا پا مشکی پوشیده بود. ۲۰ - ۲۱ سال بیشتر نداشت. خوشانصافتر از قبلیها بود و راستگوتر. بلیت جایگاه نداشت. طبقه اول را داشت. میگفت: «۴تومان». بیانصاف دو قدم مانده به باجه بلیت هزار تومانی بالا را ۲برابر میفروخت. «بیانصاف چرا این قدر گران»، «آقا صدات از جای گرم بلند میشه! همین هم چند دقیقه بعد گیرت نمییاد!» آنقدر لحنش بد بود که فرصت نکردم بپرسم: «جوان چرا دلالی میکنی؟»
جلوی درب ورزشگاه شیرودی شلوغ بود. همه دور یک ویلچر جمع شده بودند. دوست معلولی آمده بود بلیت بخرد. خوشحال بود. تا الان او برنده دربی است. حتی اگر بلیت پایین را خریده باشد به قیمت ۴۵۰۰تومان.
ظاهرا اگر بلیت را به تعداد بخواهید گران تر میشود. این قانون واسطههای بلیت در مقابل ورزشگاه شیرودی بود. مجید جوان ۱۷سالهای که بلیت میفروخت این را میگفت و برای حرفش این طور دلیل میآورد: «وقتی بلیت کم باشه و طرف بلیت زیاد بخواهد باید بیشتر پول بدهد. کسی که میخواد دو تا بلیت بخره با کسی که ۵ تا بلیت میخواد خیلی فرق میکنه!»
آقا مجید چرا واسطهگری؟ چرا دلالی؟ همین طور که دارد بلیت میفروشد میگوید: «من دلال نیستم. آمدم بلیت خریدم برای دوستام. کار براشون پیش اومده ظاهرا نمیتونند با من استادیوم بیان، اومدم بلیت اونها را بفروشم!» سعی کردم حرف مجید را باور کنم، به ظاهرش هم نمیآمد که اینکاره باشد!
آن طرفتر صدای جروبحث میآید. «هر وقت ۶ تا زدید بیاید حرف بزنید!»، «شما هم هر وقت قهرمان آسیا شدید، ادعا کنید!»، بعد از دربی همه تون رو میبینم، میبینم که باز هم از قطبی تعریف میکنید!» و ...
چه بحث داغی! جروبحث قبل از دربی چقدر جالب است. اما باید فعلا دنبال سوژه باشی. سوژه چه بود؟ افتادن بلیت دست واسطهها و بهوجود آمدن بازار سیاه.
من که از اسم واسطه و دلال میترسیدم الان آنها را چقدر نزدیک به خودم میدیدم. پیش من بودند. مثل من. راضی بودند مثلا به دو هزار تومان سودی که از فروش یک بلیت میبردند.
مردی با ظاهر نه چندان آراسته. میان سال. به شانهات میزند. رشته افکارت پاره میشود. «آقا بلیت میخوای؟»، «نه! دنبال دلالها هستم»، «ماموری؟»، «نه! خیالت راحت باشه»، «چی میخوای از دلالها»، «میخوام بدونم چرا دنبال این کار هستند؟»، «من بیکار اگر یکی، دو روز هم این طوری برای خودم نونی تهیه کنم، اشکال داره؟! من دو شبه همین جا میخوابم. باید یک فرقی بین من با اونی که راحت میاد و بلیت میخره باشه!»
شاید حق با آن دلال باشد. شاید...
داخل ورزشگاه مردی با کت و شلواری کرم رنگ، عینک به چشم نشسته. سنش بالاتر از چهل سال را نشان میدهد. شغلش در همین یکی دو روزه شده است متصدی پیش فروش بلیت بازی استقلال - پرسپولیس در ورزشگاه شهید شیرودی.
برای شروع صحبت پرسیدن این سوال بد نیست: «چرا این بازار سیاه به وجود آمده است؟»، با همین یک سوال شروع میکند. آدمها بیکار هستند. از وقتی بلیت فروشی شروع شده اینجا هستند. بلیت میخرند و با چند برابر قیمت میفروشند.»
شما که متصدی بلیت فروشی هستید چرا اجازه میدهید، این بازار سایه به وجود بیاید؟
«ما که کارهای نیستم. فقط بلیت را میفروشیم. بیشتر از ۵ عدد هم به یک نفر نمیفروشیم اما خوب اینها میآیند تجمع میکند، یک نفر چند بار بلیت میخرد، چند نفری همه بلیتها را میخرند و به همین سادگی بازار سیاه به وجود میآید.»
فکر میکنید راه مقابله با این مشکل چیست؟
«هر کاری کنید همین مشکل پیش میآید. تنها راهش این است که بلیت را روز بازی بفروشند به هر کس بیشتر از یک بلیت ندهند.»
ساعت حدود ۱۱:۳۰ روز پنجشنبه ۱۹ مهرماه است. یعنی چیزی حدود ۷۶ساعت مانده به دربی. بلیت تمام شد. بلیت بالا هم تمام شد. هرکس بلیت دارد یکشنبه ورزشگاه آزادی منتظر اوست. هر کس هم ندارد...
چند سالی است فدراسیون فوتبال ابتکار به خرج داده و با هدف خدمت به تماشاگران و علاقمندان به فوتبال اقدام به پیش فروش بلیت بازی استقلال - پرسپولیس میکند. یعنی افرادی که مایل به تماشای این بازی هستند باید چند روز زودتر به اماکن تعیین شده از سوی فدراسیون فوتبال بروند و بهاندازه نیاز خود بلیت تهیه کنند.
این اقدام در ظاهر حرکتی پسندیده است و حداقل حسن آن جلوگیری از تجمع علاقمندان به فوتبال مقابل ورزشگاه آزادی در روز برگزاری دربی است.
همان طور که این طرح محسناتی دارد به دنبال آن با ایرادهایی هم روبهرو است که مهمترین آن به وجود آمدن بازار سیاه و دور ماندن تماشاگر شهرستانی از تهیه بلیت دربی است. یعنی تماشاگری که میخواهد از شهرهای دور و نزدیک به تهران بیاید باید حداقل دور روز زودتر از زمان برگزاری بازی راهی تهران شود و برای ۴۸ ساعت اقامت در تهران هزینههای زیادی را هم متحمل شود.
فدراسیون فوتبال با اینکه در سالهای گذشته با این مشکل دست به گریبان بوده اما هنوز راهکار مناسبی برای چگونگی پیش فروش بازیهای پرتماشاگر پیدا نکرده است.
ارسال نظر