شخصیت مربی مهم‌تر از همه چیز است

امیر حاج‌رضایی

فوتبال مدرن، مربی مدرن می‌خواهد. این مربیان باید واجد شرایطی باشند تا بتوانند در کار خود موفق شوند. در میان مربیان حرفه‌ای فوتبال ایران یک مربی هرگز به غیر از پیروزی به چیز دیگری فکر نمی‌کند و به خاطر این پیروزی از تمامی تفکرات خود استفاده می‌کند که به عبارتی این موضوع به نتیجه‌گرا شدن مربیان ما برمی‌گردد. از طرفی تقسیم‌بندی مربیان به مدرنیته و سنتی را نمی‌پسندم، چون سنتی بودن (مربیان) در ادبیات ما به بی‌سوادی تلقی می‌شود که من به شخصه موافق این موضوع نیستم.این در فوتبال ما صادق است که مربیان به سمت نوگرایی پیش نمی‌روند و فوتبال ما همگام با علم روز دنیا پیش نمی‌رود و از مسائل متدودیک و علمی به دور هستند و مربیانی که همسو با فوتبال روز دنیا هستند، در اقلیت به سر می‌برند.مطمئنا تعویض‌های پیاپی مربیان کار مناسبی نیست و در مجموع این کار به ضرر تیم‌های باشگاهی تمام می‌شود. چراکه هر مربی تفکرات خودش را دارد و تا بازیکنان بخواهند با ایده‌ها و تفکرات او یا مربیان بعدی آشنا شوند، فصل تمام می‌شود. در این خصوص می‌توانم مثالی برای شما بیاورم. چند وقت پیش یکی از کاربران باشگاه چلسی پیامی را در سایت این باشگاه ثبت کرده بود که آیا ما هم شدیم باشگاه نیوکاسل که هر ۶ ماه یک مربی عوض می‌کنیم. این موضوع یک پیام دارد و آن این است که نباید مربی زود عوض شود. اگر در طول یک فصل در یک تیم ۲ یا ۳ مربی عوض شود، نشان‌دهنده این است که مدیران آن باشگاه دید و تصمیم خوبی اعمال نکرده‌اند و تفکرات خوبی را در قبال استخدام یک مربی خوب نداشته‌اند.به طور کلی مربیان ما از شیوه‌های مختلفی می‌توانند برای ارتقای خود استفاده کنند. یک بخش از این موضوع به فدراسیون فوتبال برمی‌گردد که می‌تواند کلاس‌های معتبری را در کشورهای صاحب فوتبال تشکیل دهد و مربیان را به این کلاس‌ها اعزام کنند یا می‌تواند هر فصل یک یا دو مربی را انتخاب و با رایزنی آنها در کنار مربیان مطرح اروپایی بگذارند تا به این صورت مربیان ما با تفکرات فوتبال حرفه‌ای روز دنیا بیشتر آشنا شوند.اما بخشی دیگر از این مسائل به خود مربیان برمی‌گردد. مربیان در واقع خودشان باید به خودشان کمک کنند. دیدن فیلم‌های آموزشی فوتبال، یادگیری زبان و مسائلی از این دست به این مهم کمک زیادی می‌کند.این موارد اکتسابی است، ولی باید توجه داشته باشیم که بخش مهم‌تر برای مربیان بخش ذاتی است. به این معنی که مربی باید ذاتا مربی باشد. در این خصوص می‌توانیم بازیکنان بزرگی را در دنیا مثال بزنیم که در خصوص مربی‌گری توفیق چندانی نداشتند. مثل لوتارماتیوس، استوویچکو، پلاتینی و .... اینها به دلیل این که بازی کردن با مربی شدن متفاوت است نتوانستند مربی خوبی باشند.

این همه کلاس آموزشی که در ایران گذاشته می‌شود و مدارک A، B، C را به مربیان می‌دهند در نوع خود خوب است ولی در کل این کلاس‌ها باید با سخت‌گیری‌های بیشتری در خصوص دادن مدارک عمل کنند. هر چند که مربیان ما باید مراقب باشند که این کلاس‌ها فریبشان ندهد. مربیان ما فکر می‌کنند با این مدارک تاپ می‌شوند، ولی واقعیت این است که این تازه یک شروع می‌تواند باشد. شخصیت مربیان موردی است که بسیار بسیار مهم است. اگر یک مربی بی‌شخصیت باشد (چه از لحاظ اجتماعی و چه از لحاظ مربی‌گری) و سوپر مدرک هم داشته باشد قطعا در این راه شکست می‌خورد.در انتها بد نیست به این نکته اشاره کنم که در فوتبال ما معادلاتی وجود دارد که اگر مربیان ما آنها را بلد نباشند، از دور خارج می‌شوند. این معادلات متاسفانه گاه به سمت‌های ضداخلاقی نیز پیش می‌روند. می‌توانم بگویم که کل معادلات فوتبال ما در درون زمین رقم نمی‌خورد و تلفیقی از مسائل سنتی و معادلات ناپاک را من در این فوتبال حس می‌کنم. متاسفانه این مسائل هست ولی قابل استناد نیست و پاک شدن این مسائل بستگی دارد به قوانین ما و این قوانین باید طوری باشد که مانع این معادلات ناپاک باشد.