انتقال باشگاهها به استان دیگر تلقیح مصنوعی است
صفایی فراهانی: فوتبال کالای قابل توزیع نیست
رییس اسبق فدراسیون فوتبال گفت: فوتبال کالا نیست که بخواهیم آن را در سطح کشور توزیع کنیم و در هیچ کجای دنیای چنین مکانیزمی وجود ندارد.
اگر کمتر از ۳۰۰ امتیاز بگیریم، تنها یک سهمیه در لیگ قهرمانان خواهیم داشت
رییس اسبق فدراسیون فوتبال گفت: فوتبال کالا نیست که بخواهیم آن را در سطح کشور توزیع کنیم و در هیچ کجای دنیای چنین مکانیزمی وجود ندارد. تعداد سهمیه تیمهای ایرانی در لیگ قهرمانان آسیا هنوز به طور دقیق مشخص نشده است. این در حالی است که مسوولان فدراسیون معتقد هستند چهار سهمیه در رقابتهای آسیا خواهیم داشت.
در این خصوص و سایر مسائل فوتبال ایران، محسن صفایی فراهانی با خبرگزاری فارس گفت و گویی انجام داد که متن آن را در زیر میخوانید:
تعداد سهمیه تیمهای ایرانی در لیگ قهرمانان دقیقا چقدر است؟
این مساله مهر ماه مشخص میشود. اگر فوتبال ایران زیر ۳۰۰ امتیاز کسب کند، فقط یک سهمیه خواهیم داشت؛ اما اگر به تعهدات عمل شود، چهار سهمیه خواهیم داشت. امتیازی که اکنون AFC داده، براساس تعهدات ارائه شده که فوتبال ایران ۳۲۶ امتیاز کسب کرده است. آن هم منوط به اینکه تعهدات انجام شود و مشکلی پیش نیاید.
یعنی در صورت کسب کمتر از ۳۰۰ امتیاز، حتی قهرمان جام حذفی ایران نیز اجازه حضور در لیگ قهرمانان را نخواهد داشت؟
باید تا مهر ماه صبر کنید تا کارها انجام شود. اگر کمتر از سیصد امتیاز بگیریم، فقط یک تیم از ایران در رقابتهای آسیایی حضور خواهد داشت.
نظر شما درباره واگذاری باشگاهها به استانهای مختلف چیست؟
تا آنجا که میدانم، این مساله با مقررات موجود همخوانی ندارد؛ مگر آنکه قوانین موجود اصلاح شده باشد.
منظورتان قوانین موجود در اساسنامه فدراسیون است؟
خیر، منظورم قانون سازمان تربیت بدنی است. تا آنجا که میدانم، اگر بر فرض تیمی بخواهد از تهران به استان دیگری برود، باید مجوز این انتقال از سوی اداره کل تربیت بدنی تهران صادر شود. این اتفاق در زمان انتقال باشگاه پاس از تهران به همدان نیفتاد و اداره کل تربیت بدنی تهران انتقال را تایید نکرد. سازمان تربیت بدنی مستقلا عمل کرد. بنابراین، مقررات در این انتقال رعایت نمیشود.
شائبه دخالت دولت در فوتبال هم به وجود آمده است.
از نظر ماهیتی اگر شخصی پیگیر آن باشد، میتواند این مساله را ثابت کند؛ چرا که تیمها متعلق به موسسههای دولتی هستند که به یک موسسه دولتی دیگر واگذاری میشوند. ماهیت آن به دستور دولت مربوط میشود. البته این روش در کل، روش درستی نیست و نمیتواند باعث رشد فوتبال یک استان شود. فوتبال هر استان باید بستر خودش را داشته باشد. چرا هاکی در هند محبوب است و حتی در این رشته قهرمان جهان میشوند؟ آیا اگر تیم بایرن مونیخ را به هند ببرید، معنایش آن است که فوتبال هند در دنیا به سطح اول خواهد رسید؟
یعنی با این روش نمیتوان باعث پیشرفت فوتبال شد؟
دقیقا، مثلا در ژاپن برای آنکه فوتبال در این کشور ریشه بدواند، در سال ۱۹۸۰ کارتون فوتبالیستها را که حتما آن را دیدهاید، با هزینه فدراسیون تولید شد. برای رشد فوتبال باید سالها روی آن کار کرد تا جا بیفتد و فوتبال به صورت ریشهای در یک استان پا بگیرد. انتقال باشگاهها به استان دیگر مانند تلقیح مصنوعی است و جواب مثبت نمیدهد و نتیجه حرفهای به وجود نمیآید.
یکی از کارشناسان، واگذاری باشگاهها به استانها را عقب گرد ۴۰ ساله فوتبال ایران نامید. نظر شما در این مورد چیست؟
همانطور که گفتم، با این دیدگاه، فوتبال رشد نمیکند. فوتبال کالا نیست که بخواهیم آن را در سطح کشور توزیع کنیم. هیچ کجای دنیای چنین مکانیزمی وجود ندارد که بخواهیم باشگاهها را توزیع کنیم. این تفکرات دولتی است و قطعا نتیجه نمیدهد. مثالی برای شما میزنم. نوزاد بعد از تولد و رشد به دبستان، دبیرستان و دانشگاه میرود. نمیتوانیم یک بچه ۲۰ ساله به دنیا بیاوریم و او را یک مرتبه راهی دانشگاه کنیم. انتقال باشگاهها به استانهایی که فوتبال آنها رشد نکرده، نمیتواند باعث پیشرفت شود. این مساله از بدیهیات است و نباید به امور بدیهی توجهی کنیم. در محافل محدود تصمیمهایی میگیریم که شکل عوامفریبانه آن خوب است؛ اما از نظر مدیریتی ناپخته است.
چارلتون انگلیس و تیم ملی مصر بنا به دلایل سیاسی، حاضر به بازی مقابل ایران نشدند. آیا میتوانید در این خصوص در فیفا علیه آنها اقدام کنیم؟
در جریان قراردادها نبودهام و نمیدانم چه نکاتی در متن این آنها وجود داشته است. نمیتوانم بدون دیدن متن قرارداد، اظهار نظر بکنم؛ اما آنچه مسلم است اینکه به طور مستقیم به مسائل سیاسی اشاره نخواهند کرد و در متن قرارداد بندی را پیدا میکنند و آن را دستاویز قرار میدهند.
میتوانیم از آنها درخواست غرامت کنیم؟
اگر در قرارداد بندی مشخص شده باشد، میتوان به آن استناد کرد و غرامت گرفت؛ اما در زمان ریاست من در فدراسیون، هیچگاه با اسپانسر قرارداد امضا نمیکردم و مستقیما با فدراسیونها قرارداد منعقد میکردم. برای انجام دیدار برابر آمریکا، هلند، اتریش و دانمارک، قراردادها با فدراسیون این کشورها امضا شد.
از نظر حقوقی قرارداد با اسپانسر چه تفاوتهایی با قرارداد با اسپانسر دارد؟
در صورت امضا قرارداد با اسپانسر، فیفا نمیتواند اقدامی در مورد آن انجام دهد. اسپانسر میگوید تلاش کردم تا این بازی انجام شود؛ اما این اتفاق رخ نداد. فدراسیونها عضو فیفا هستند.
در کل، این نحوه مذاکره ناگهانی برای انجام بازی تدارکاتی در دنیا مرسوم است؟
خیر، برای انجام دیدار تدارکاتی باید در ابتدای سال میلادی که یک کشور تقویم خود را تنظیم میکند، درخواست ارائه کرد. در سایت فیفا تمام روزهای فیفا و تیمهایی که بازی تدارکاتی دارند، مشخص است. در آنجا معلوم است کدام تیمها بدون دیدار هستند و بر اساس آن میتوان با آن کشورها تماس گرفت. این روش که برویم و در مسیر با یک تیم بازی کنیم، یک روش غیر سیستماتیک است که برای دنیا ناشناخته است.
یعنی در دیدارهای تدارکاتی که در زمان ریاست شما انجام شد، این پروسه طی شد؟
بله، برای بازی مقابل آمریکا در سال ۱۹۹۹ قرارداد را با فدراسیون این کشور امضا کردیم. در سال ۲۰۰۰ بازی انجام شد. در مورد بازی با ژاپن هم همین کار را انجام دادیم.
در مورد علی دایی گفتید قربانی سوء مدیریتها خواهد شد. حالا که تیم ملی به مرحله بعد مقدماتی جام جهانی صعود کرده، باز هم همین نظر را دارید؟
بحث من موفقیت یا عدم موفقیت یک شخص یا یک تیم نیست؛ مگر فوتبال ما چند نفر مثل دایی دارد؟ تعداد آنها قطعا محدود است. امثال او باید رشد واقعی و منطقی خود را طی کنند. شخصیتی مثل میشل پلاتینی که رییس اتحادیه فوتبال اروپا است، در سی سالگی به این سمت منصوب نشده؛ بلکه رشد منطقی خود را طی کرده و اکنون هم یک رییس موفق است. هر چیز باید سیر طبیعی خودش را طی کند. آیا در فوتبال جهان فوتبالیست مشهور کم داریم؟ اما فقط امثال پلاتینی و بکن بائر سیر قابل قبولی را طی میکنند و از بین نمیروند. در مورد علی دایی هم حرفم این بود که باید سیر طبیعی را طی کند. ممکن است تیم به جام جهانی برود که همه ایرانیها برای رسیدن به این هدف دعا میکنند چون تیم کشورمان است؛ اما برد و باخت یک تیم را من نشانه ضعف و قوت مدیریتی نمیدانم. تیم ملی انگلیس در یورو ۲۰۰۸ حضور نداشت. این به معنای سقوط فوتبال انگلیس است؟ این تیم در یک دوره در جام ملتهای اروپا نتوانسته حضور داشته باشد. این به معنای مرگ فوتبال یک کشور نیست. متاسفانه در رسانههای ما بد تعبیر میکنیم و برد و باخت ملاک میشود؛ در حالی که در ورزش و فوتبال باید مدیریت مطرح باشد.
یعنی معتقدید اصل ورزش، مدیریت است؛ نه نتیجه آن؟
اصل قضیه به وجود آمدن سیستم است. اگر بخواهیم ۵ لیگ اول جهان را نام ببریم، قطعا لیگ برتر انگلیس یکی از آنها خواهد بود؛ اگر فوتبال انگلیس فقط یک بار در جام جهانی قهرمان شده باشد یا در یورو ۲۰۰۸ حضور پیدا نکند. همه چیز فوتبال در آن قهرمانی یا برد و باخت خلاصه نمیشود. باید بستر را پرورش دهیم و به ورزش اهمیت بدهیم و آن را در ساختار اجتماعی جا بیندازیم. چرا در لیگ انگلیس ۹۰ درصد بلیتها از چند ماه قبل پیش فروش میشود؛ اما در ایران ۹۰ درصد تیمها فقط با ده درصد سکوهای پر روبهرو هستند؟ در اینجا با یک پیروزی و حضور در جام جهانی حس میکنیم، قدرتمند شدهایم و با یک ناکامی احساس ذلت و بدبختی میکنیم؛ در حالیکه هیچ کدام آنها به معنای توانایی یا فقر نیست. باید دید پتانسیل در بخش ورزش چقدر ماندگار است و عمر ماندگاری و سازماندهی مدیریتی چقدر است.
ارسال نظر