کمی بعد از غائله؛ در مورد جنجال لباسها
چرا سر مردم منت میگذارید؟
دفاعیات حیرتانگیز و نه چندان محترمانه خانم جاور از لباس کاروان ایران، بازتابهای بسیار زیادی به همراه آورد که اغراق نیست اگر بگوییم تقریبا صددرصد آنها منفی بود. پس از آن قایقرانان ایرانی مشغول رقابت شدند و جو کمی فروکش کرد، اما حالا که تیم دو نفره جاور و زینب نوروزی در رویینگ سبک دو نفره شکست خوردند و اوت شدند، شاید بشود چند نکته را در این مورد مطرح کرد.
اول آنکه بلافاصله بعد از انتشار همان ویدئو هم خیلیها سوابق خانم جاور را بررسی کردند و پی بردند ایشان سفیر تجاری و تبلیغاتی برندی بوده که لباس ورزشکاران ایرانی در المپیک پاریس را طراحی کرده(کدام طراحی؟!)؛ نمیدانیم این موضوع چقدر در شکل موضعگیری قایقران زن ایرانی موثر بوده، اما کاش زمانی که این شائبه وجود دارد، خانم جاور زبان به کام میگرفت و اجازه میداد سایر ورزشکاران حاضر در دهکده بازیها از این لباسهای خیلی خیلی قشنگ و شکیل تعریف کنند، البته منوط به این که ایشان حداقل یک نفر همنظر با خودش پیدا میکرد!
دوم اینکه درگیر شدن یک ورزشکار المپیکی در چنین حاشیههایی، آن هم درست وسط مسابقاتی که چهار سال تمام برایش برنامهریزی کرده، نهایت بیتدبیری است و روحیه آماتور این ورزشکار را نشان میدهد. در نتیجه چندان عجیب نیست که در مرحله یکچهارم نهایی، حتی با وجود اینکه پاروی قایقران چینی از دستش خارج میشود، باز هم تیم دو نفره ایران بین شش قایق به مقام ششمی دست پیدا میکند و از دور مسابقات کنار میرود. آیا بهتر نبود حداکثر تمرکزتان را روی خود مسابقات میگذاشتید؟
سوم اینکه ابراز عقیده آزادانه حق هر انسانی است. مردم معترض اصلا نیت بدی نداشتند و اتفاقا حرفشان این بود که لیاقت دختران و پسران ورزشکار عزیز ما این است که لباسهای قشنگتری بپوشند و روز رژه، در مقابل صدها میلیون بیننده تلویزیونی سربلندتر باشند، نه آنکه مخاطبان تصور کنند کادر پزشکی و درمان هم در رژه شرکت داده شدهاند! به همان ترتیب که منتقدان حق اظهارنظر داشتند، این امتیاز برای خانم جاور هم محفوظ بود که حرفش را بزند و ایده متفاوتش را مطرح کند، منتها نه با این ادبیات. اطلاق عبارت «بیفرهنگ» به مردم کشورمان چه معنایی دارد؟ آن هم همین مردمی که در بحبوحه مسابقات نیاز دارید از آنها انرژی بگیرید.
چهارم و آخر هم اینکه اساسا متوجه فلسفه این منت گذاشتنها بر سر مردم نمیشویم. نمیدانیم این چه عادتی است که بین برخی اقشار پیدا شده و مدام به خاطر کارهایی که میکنند، مردم را مدیون خودشان میدانند؛ از برخی پزشکان و مهندسان تا ورزشکاران و بعضا حتی برنامهسازان تلویزیونی! واضح است که هر شغل سالم و مهمی مشقات خاص خودش را دارد و از نظر مادی و معنوی برای جامعه مفید است. دست همه این آدمها هم درد نکند، اما مثلا اینکه من ورزشکار هستم و فلان قدر تمرین میکنم یا فلان مدت از خانواده دورم چه معنایی دارد؟ خب آن کارگر و کارمند هم در جایگاه خودش زحمت میکشد، مدیر سوپرمارکت هم صبح تا شب سر پاست تا به بقیه سرویس بدهد، جوشکار و صافکار و برقکار و پاکبان شریف هم در شرایط مختلف مشغول به کارند تا نان حلال در بیاورند؛ برخی سختتر، برخی سهلتر. اگر نانوا پای تنور عرق نریزد، شما در هیچ جایگاهی نان تازه برای خوردن نخواهی داشت. ورزشکار حرفهای بودن هم دشوار است و تمرینات طاقتفرسایی دارد، اما در ازای این مرارتها، آنها از امتیاز شیرین «شهرت» هم بهرهمند هستند؛ کما اینکه مثلا کسی با نویسنده این مطلب قرارداد تبلیغاتی نمیبندد، اما با خانم جاور چرا! از ما میشنوید، تحت هیچ شرایطی بر سر مردم منت نگذارید؛ این عادت بدی است که روی پایگاه اجتماعی خودتان هم تاثیر منفی میگذارد.