بهار بیداری

فصل پرسپولیس در یک نگاه

فاتح لیگ برتر دقیقا از همان فرمول فصل گذشته استفاده کرد؛ بیداری در بهار. همان‌طور که فصل گذشته پرسپولیس یحیی گل‌محمدی از نوروز ۱۴۰۲ متحول شد و عقب‌افتادگی‌اش نسبت به سپاهان را جبران کرد، امسال هم تیم اوسمار ویرا پاداش جنگندگی بسیار خوبش در نیم‌فصل دوم را گرفت. پرسپولیس این فصل دلایل زیادی برای زمین خوردن داشت؛ از کنار رفتن کریم باقری در ابتدای فصل تا درگیری و اختلاف نظر بین یحیی گل‌محمدی و رضا درویش که نهایتا منجر به استعفای سرمربی سرخ‌پوشان شد. با این حال عاقبت اوسمار ویرا به عنوان سرمربی قرمزها انتخاب شد؛ مردی که با وجود بدبینی‌های اولیه، عملکردی معجزه‌آسا داشت و توانست در ۱۵ بازی دور برگشت، ۳۸ امتیاز به دست بیاورد؛ ۱۲ برد، ۲ مساوی و یک شکست، با ۲۶ گل زده و ۸ گل خورده. اگر از شکست غافلگیرکننده اول نیم‌فصل برابر آلومینیوم اراک که روی اشتباه فردی علیرضا بیرانوند رقم خورد بگذریم، قرمزها در این مدت فقط به دو تیم استقلال و سپاهان امتیاز دادند و منصفانه باید گفت که رویکرد هر دو تیم در برابر سرخ‌پوشان به‌شدت تدافعی و محافظه‌کارانه بود. شاید اگر آنها برای کسب مساوی به زمین نمی‌آمدند، وضعیت این دو بازی هم تغییر می‌کرد. به علاوه خریدهای بین دو نیم‌فصل هم خیلی به پرسپولیس کمک کرد. عبدالکریم حسن به سمت چپ خط دفاعی سر و سامان بخشید و عیسی آل‌کثیر و اوستون اورونوف هم روی هم در تمامی مسابقات نیم‌فصل دوم ۱۷ گل زدند تا نقش بسیار موثری در قهرمانی سرخ‌پوشان داشته باشند. پرسپولیس البته نقاط ضعفی هم داشت؛ گاهی در میانه میدان عنان اختیار از دست این تیم در می‌رفت و گاهی ساختار دفاعی به‌شدت متزلزل می‌نمود؛ در تصدیق این وضعیت چه مثال‌هایی بهتر از شکست در جام حذفی برابر آلومینیوم اراک یا آن نیمه اول فاجعه‌بار مقابل استقلال خوزستان؟ در هر صورت اگر اوسمار ویرا بماند، باید این نقاط ضعف را ترمیم کند، هرچند با بازگشت مرتضی پورعلی‌گنجی و یاسین سلمانی از مصدومیت، در هر دو مورد کمک بزرگی به قرمزها خواهد شد.

فصل استقلال در یک نگاه

استقلال امسال تنها یک باخت بیشتر از فصل بدون شکست فرهاد مجیدی و یک امتیاز کمتر از آن تیم کسب کرد ولی قهرمان نشد. بازگویی چنین آماری برای هواداران تیم دردآور است، اما واقعیت اینجاست اگر مشکلات داخلی باشگاه وجود نداشت، شاید کار به اینجا نمی‌رسید که آبی‌ها در حال شمردن امتیازاتی باشند که از طریق اشتباهات داوری به رقیب دیرینه رسیده است. اگر در طول فصل اختلافات مدیرعامل وقت و جواد نکونام به بدنه تیم کشیده نمی‌شد، اگر بحث‌های سخیف رسانه‌ای عمده تمرکز آقای سرمربی را نمی‌گرفت و اگر تنها یک مورد لجبازی بر سر خرید اوستون اورونوف به وجود نمی‌آمد، همه الان درحال تعریف و تمجید از نکو بودند. شاید او فراموش کرد که قهرمانی می‌تواند همه مخالفان را با تیمش همسو کند که در آن صورت دیگر اصراری برای تاختن به دیگران برای اینکه ارزش کارش را درک کنند، وجود نداشت. آدرس غلطی که نکونام به هواداران و حتی بازیکنان تیمش داد، سبب شد استقلال در یکی از بهترین فصول تاریخش از لحاظ امتیازگیری نتواند قهرمان شود و بدتر آنکه شاهد قهرمانی پرسپولیس هم باشد. پرونده بیست و سومین دوره لیگ برتر بسته شد و خود آبی‌ها هم می‌دانند که متاسفانه یا خوشبختانه، تاریخ قهرمان را می‌شناسد و دیگر نه می‌توان از الطاف فدراسیون و داوران برای سرخ‌ها مرثیه‌سرایی کرد و نه مدیریت باشگاه را در یک کشتی جدا دانست. استقلال امسال نشان داد با وجود بضاعت پایین نیروی انسانی نسبت به دیگر رقبا و وجود مشکلات گسترده، بازهم شخصیت این را دارد که تا آخرین لحظه برای قهرمانی بجنگد و این چیزی است که در ژن باشگاه نهادینه شده. پس اگر قرار است نکونام روی نیمکت این تیم بماند (که هنوز چیزی مشخص نیست) باید از اشتباهات این فصل عبرت بگیرد و تمرکزش را روی مستطیل سبز بگذارد. چون تیمش هم نشان داده که توانایی به چالش کشیدن هر رقیبی را دارد و با برطرف کردن نقاط ضعف می‌تواند مدعی اصلی قهرمانی در سال آینده باشد. چه بسا هوادارانی که در تمام فصلی که گذشت با بردباری تمام پشت جواد لالیگایی ایستادند، دیگر تحمل این را ندارند که دامن زدن به حواشی سبب از دست رفتن جام قهرمان شود. امسال نوبت آزمون بود؛ پس دیگر خطایی قابل پذیرش نیست.