وداع با جداکننده فوتبال از سیاست

برلوسکونی جزو معدود سیاستمدارانی است که طرفداران فوتبال هم به خوبی او را می‌شناسند. کسی که طلایی‌ترین دوران تاریخ باشگاه میلان را رقم زد و قطعا هواداران روسونری تا ابد به نیکی از او یاد می‌کنند. هرچند اتخاذ سیاست‌های اشتباه در سالیان پایانی تملک بر میلان و البته فروش باشگاه به یک کنسرسیوم ناتوان چینی، کمی اعتبار دن سیلویو را خدشه‌دار کرد، اما کارنامه‌اش آن‌قدر پربار بود که کمتر میلانیستایی از وی کینه به دل داشته باشد. فراموش نکنید در ۲۰ فوریه ۱۹۸۶، برلوسکونی میلانی را خرید که در ورطه ورشکستگی بود و او علاوه براینکه باشگاه را از سقوط نجات داد، ۸ اسکودتو، یک جام حذفی ایتالیا، ۷ سوپرجام ایتالیا، ۵ لیگ قهرمانان، ۲ جام بین قاره‌ای، ۵ سوپر جام اروپا، یک جام باشگاه‌های جهان و در مجموع ۲۹ جام رسمی در ۳۱ سال به دست آورد. میلانی که او با سوپراستارها ساخت حقیقتا تیم جذابی بود که برای سه دهه یکی از قدرت‌های قاره محسوب می‌شد.

او که در دهه ۶۰ میلادی یک کارآفرین نوپا با ایده‌هایی جذاب بود، با فعالیت‌های اقتصادی و البته موفقیت باشگاه میلان تبدیل به یک چهره شناخته شده نه تنها در ایتالیا که در کل قاره شد. به همین دلیل هم در سال ۱۹۹۴ حزب فورتزا ایتالیا را تاسیس کرد و در انتخابات سیاسی در مارس همان سال پیروز شد تا نخست‌وزیر این کشور لقب گیرد. این نخستین دولت از سه دولتی بود که برلوسکونی ریاست آنها را بر عهده داشت: دولت‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ و ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱ هم در این دسته قرار می‌گیرند. همچنین او در سال ۲۰۰۳ هم رئیس شورای اروپا شد. اما جدا‌ از تمام حواشی‌ای که در زمینه‌های اخلاقی و مالی علیه برلوسکونی درست شده بود، شاید تمییز دادن روابط فوتبالی‌اش با قدرت زمانی که مرد شماره یک ایتالیا بود، سبب شده بود تا او بهترین مثال برای این گزاره باشد که نباید از اهرم فشار خارج از زمین فوتبال برای کمک به تیم محبوب هم نه، تیم شخصی استفاده کرد. اتفاقی که سبب شد تا کمتر کسی در طول مالکیت همزمان وی بر میلان و نخست‌وزیری‌اش در ایتالیا، روسونری را به استفاده از قدرت محکوم کند. او علاقه‌اش به فوتبال را هیچ‌گاه از دست نداد و سال قبل تیم گمنام مونزا را به همراه یار قدیمی‌اش، آدریانو گالیانی به سری A آورد و نتایج خوبی هم گرفت تا نشان دهد تا چه اندازه در تیم‌سازی حرفه‌ای است؛ حتی تا روزهای آخر عمر.