در تعصب ارسلان شک کنید ولی در حرفهای بودن، نه
قرارداد حرفهای شوخی ندارد
البته درباره اتفاقات پیش آمده هنوز هم ابهامات زیادی وجود دارد؛ از جمله اظهارات کسرایی، نماینده سازمان لیگ که اعلام کرد باشگاه استقلال در ساعات پایانی بسته شدن پنجره نقل و انتقالات، درخواست فسخ قرارداد مطهری را از طریق اتوماسیون اعلام کرده که همین موضوع هم تفسیرات مختلفی دارد. از جمله اینکه در قانون، «درخواست» برای فسخ قرارداد معنا ندارد و این موضوع باید «قطعیت» داشته باشد. ضمن اینکه آبیها برای چنین اقدامی باید دلایل محکمی داشته باشند که در غیر این صورت مطهری میتواند از آنها شکایت کند. مساله فعلی اما وضعیت مطهری یا رضایی نیست؛ چه بسا که شاید زمانی که این مطلب را میخوانید آپدیت جدیدی از وضعیت مهاجمان استقلال منتشر شده باشد. قضیه، قرارداد حرفهای و تعهداتی است که طرفین قرارداد با یکدیگر منعقد میکنند. یعنی وقتی صحبت از این میشود که باشگاهها قراردادهای کلانی با بازیکنان میبندند که شاید استحقاق آن را ندارند، درصد خیلی زیادی از مردم مقابل بازیکن میایستند، اما باید از این هم گفت که خوب یا بد، باشگاه باید به تعهدی که منعقد میکند پایبند باشد. دقیقا اتفاقی که اکنون برای مطهری افتاده، مصداق بارز بدعهدی است.
ارسلان خوب یا بد، قوی یا ضعیف بازیکن استقلال است و با این تیم تا پایان فصل آینده قرارداد دارد. استقلالیها همین چند ماه قبل و در روزهایی که تیم نه سرمربی داشت و نه لیست ورودی و خروجی، قرارداد این مهاجم را که اکثر فصل قبل را هم نیمکتنشین بود، تمدید کردند. اقدامی که آن روزها در پاسخ به انتقادات هواداران مبنی بر انفعال مدیریت باشگاه در نقل و انتقالات صورت گرفت. آن زمان شاید خود سردار آجورلو هم فکرش را نمیکرد که در روزهای آخر نقل و انتقالات، هم آمدن محمد محبی نهایی شود و هم بازگشت مهدی قائدی. به این ترتیب بیش از یک جین مهاجم روی دست ریکاردو ساپینتو مانده و البته کلی حاشیه که در پس این موضوع میآید. اینکه ارسلان بنا بر شنیدههای غیررسمی برای فسخ قرارداد درخواست حقوق کاملش تا پایان فصل را داشته، شاید دلیلی باشد که هواداران در تعصب گیتاریستشان شک کنند، اما این خواسته - اگر شایعه هم باشد - به هیچ عنوان درخواست غیرحرفهای نیست. اما اینکه باشگاه به این بازیکن بگوید دیگر سر تمرین حاضر نشود، مصداق بارز رفتار آماتورگونه در باشگاهی است که ادعای حرفهای بودن دارد. در مقام مقایسه با نمونههای خارجی، فرنکی دی یونگ، هافبک هلندی بارسلونا را میتوان مثال زد که در تمام طول تابستان بارساییها برای فروش او فشار آوردند، اما به هیچ جایی نرسیدند. آنها با منچستریونایتد برای فروش دییونگ به مبلغ ۷۰ میلیون یورو به توافق رسیدند تا از این طریق، حسابهای مالی خود را تراز کنند. اما هرکاری کردند، دییونگ راضی به رفتن نشد. آنها او را به طرق مختلف از جمله نیمکتنشینی، تهدید، بازی دادن در پست غیرتخصصی و حتی رسانهای تحت فشار قرار دادند، اما دییونگ به پشتوانه قراردادش، هنوز در بارساست و چون خودش نخواست، از این تیم جدا نشده است. این یعنی قرارداد حرفهای، با هیچ فشاری ملغی نمیشود؛ حتی اگر پای بارسلونا در میان باشد.