فرمول تکراری برای نقرهداغ شدن فوتبال ایران
بفرمایید پوست ما را بکنید!
یک فرمول تکراری مرگبار
ببینید؛ اصل قراردادی که با استراماچونی بسته شده قابل دفاع به نظر میرسد. یک مربی ایتالیایی که سابقه حضور در اینترمیلان را هم در کارنامه دارد در ازای فصلی ۶۰۰ یا ۷۰۰ هزار یورو به ایران آمده است. او طی همان نیمفصل حضورش روی نیمکت آبیها هم نشان داد توانایی فنی خوبی دارد و به وضوح اثرش را روی تیم گذاشت. با این حال چیزی که باعث میشود همین قرارداد نسبتا خوب به یک کابوس تبدیل شود، سهلانگاری مدیران در پرداخت به موقع دستمزد است. این یک فرمول تکراری است؛ سوراخی که نه یک بار و دو بار، بلکه هزار بار مدیران ایرانی از آن گزیده شدهاند. فرآیند مورد نظر آنقدر عجیب است که آدم شک میکند مبادا در برخی پروندهها طرف ایرانی عمدا دنبال شکست است و چه بسا از این باخت، منفعتی گیر یک عده بیاید. کل ماجرا این است که با سختگیری فیفا، هر بازیکن و مربی خارجی در هر کشوری در صورتی که دریافت دستمزدش دو ماه عقب بیفتد، میتواند قراردادش را بهطور یکطرفه فسخ کند و کل پول آن را بگیرد.
ما دقیقا به دلیل همین سهلانگاری در پرونده مارک ویلموتس نقرهداغ شدیم. آن قرارداد البته بهطور کلی بسیار بد و ضعیف بسته شده بود و مربی بلژیکی رقمی بیش از استحقاقش دریافت میکرد، اما اگر تاخیر اتفاق نمیافتاد، او هرگز نمیتوانست قراردادش را فسخ کند و بابت ۵۰ روز حضور در ایران جمعا پنج میلیون یورو پول بگیرد. داستان گابریل کالدرون هم همین بود، قصه استوکس و اوساگونا و میلیچ هم همین است، درست مثل بوژیدار رادوشوویچ که به عنوان یک گلر ذخیره باشگاه پرسپولیس را به پرداخت چیزی حدود یک میلیون یورو غرامت محکوم کرده است! در همه این موارد اگر دچار تاخیر در پرداخت دستمزد ماهانه نمیشدیم، طرف خارجی یا مجبور بود طبق تعهدش کار کند یا باید تن به فسخ دوطرفه میداد و از بخشی از مطالباتش میگذاشت. در نتیجه خودمان چاقو دست طرف مقابل میدهیم و میگوییم: «بفرما پوستمان را بکن!»
مدیریت «من بمیرم، تو بمیری»
مشکل اینجاست که یک عده در فوتبال ایران هنوز باور نکردهاند این رشته ورزشی در جهان بهشدت حرفهای شده و تار و پودش را ضوابط سختگیرانه تشکیل میدهد. ما آنقدر در ایران کارها را با کدخدامنشی و «من بمیرم، تو بمیری» پیش بردهایم که باورمان نمیشد استراماچونی به خاطر عدم دریافت حقوقش درست شب بازی با پیکان به کشورش برگردد یا مثلا رادوشوویچ بعد از آن همه ژست تعصب، ناگهان قرارداد سه سالهاش را فسخ کند. از خواب بیدار شوید لطفا؛ دنیا جای حرفهایهاست. اینجا کوچکترین اشتباه شما به بدترین شکل ممکن تنبیه میشود. ممکن است شما بتوانید حق و حقوق بازیکن و مربی ایرانی را ندهید و او هم دستش به جایی بند نباشد، اما در مورد خارجیها مطلقا اینطور نیست. نهادهای بینالمللی مو را از ماست بیرون میکشند و سنگینترین هزینه ممکن را به متخلفان تحمیل میکنند.
حتی به جرات میتوان گفت اشتباهات سریالی مدیران ایرانی در عقد قراردادهای ضعیف و پرحفره، باعث شده برخی دلالان خارجی با همین نیت بازیکن و مربی به ایران بیاورند؛ اینکه یک همکاری ناقص شکل بگیرد و بعدا بتوانند از ثمرات آن استفاده کنند. بهطور مشخص در مورد همسر ویلموتس که یک وکیل است زیاد این گزاره تکرار شده و گویا آنها از لحظه عقد قرارداد دنبال این بودند که بتوانند با استفاده از باگهای موجود، طرف ایرانی را سرکیسه کنند. در نتیجه این ژانر نیاز به مدیران حرفهای و کارکشته دارد که زبان فوتبال بینالمللی را بلد باشند.