چرا علی دایی ظرفیتش را از فوتبال ایران دریغ میکند؟
هجران خودخواسته
تکذیب ممنوعالکاری
شاید در نگاه اول اینطور به نظر برسد که دایی بعد از غائله اخراجش از سایپا در هفتههای پایانی لیگ هجدهم ممنوعالکار شده و از طرف برخی نهادها اجازه مربیگری به او داده نمیشود. خود دایی اما چندین بار با صراحت تمام این شایعه را تکذیب کرده است. او یک بار گفت: «اوایل مقاومتهایی وجود داشت، اما الان خودم نمیخواهم کار کنم.» همین چند هفته قبل هم تکرار کرد: «اصلا و ابدا شایعه ممنوعالکاری من درست نیست. صفر تا صد بیرون ماندنم تصمیم خودم بوده است.» در این صورت آنهایی که هجران دایی را به ضرر فوتبال ایران میبینند، باید از خود او گلایه کنند. دایی شاید مربی خارقالعادهای نباشد، اما حضورش در لیگ برتر محاسن و فواید زیادی دارد. تنها کافی است به یاد بیاوریم شماری از ستارههای امروز فوتبال ایران مثل مهدی طارمی، احمد نوراللهی، کریم انصاریفرد، علی علیپور، امید عالیشاه و... در اثر اعتماد دایی فرصت عرض اندام پیدا کردند. بنابراین روشن است که اگر او دوباره اراده کند، جوانان دیگری هم شکوفا خواهند شد، اما شهریار به هر دلیلی حاضر به تکرار این موقعیت نیست.
فقط هدایت تیم ملی را قبول میکند؟
دایی در حالی بنا به ادعای خودش دست رد به پیشنهادهای لیگی میزند که گویا تمایل اصلیاش هدایت تیم ملی فوتبال ایران است. او پیش از دراگان اسکوچیچ در معرض نشستن روی نیمکت تیم ملی بود، اما در آخرین لحظات این اتفاق رخ نداد تا بخت به مربی کروات رو کند. شهریار حسابی از این بابت ناراحت است و یکی، دو بار در مصاحبههایش به این موضوع اشاره کرده. او در داستان اختلاف طارمی با اسکوچیچ هم تمامقد طرف مهاجم بوشهری را گرفت و بهشدت به مربی کروات یورش برد. حتی بعد از بازی با کرهجنوبی هم که شایعه شد او جای اسکو را خواهد گرفت، خودش حاضر به تکذیب موضوع نشد. مجموعه این مسائل نشان میدهد دایی تنها حاضر است به عنوان سرمربی تیم ملی به کار برگردد، اما مساله اینجاست که بخش بزرگی از افکار عمومی چنین اتفاقی را برنمیتابد. آنها عقیده دارند دایی امتحانش را در تیم ملی پس داده و برای این سمت مناسب نیست.
از مدیریت خوشش نمیآید
در عین حال همیشه این ایده مطرح بوده که ظرفیت اصلی علی دایی در فضای مدیریتی قابل استفاده است و حضور او در کسوت رئیس فدراسیون فوتبال یا حتی رسیدنش به یکی از مناصب ارشد کنفدراسیون فوتبال آسیا بهترین اتفاق ممکن است. با این حال دایی اهل مدیریت نیست و از حضور در این عرصه استقبال نمیکند. او بارها این موضوع را بیان کرده و در عمل هم نشان داده علاقهای به این قبیل فعالیتها ندارد. او نهتنها هیچ تلاشی برای تاثیر گذاشتن روی ساختار توزیع قدرت در فوتبال ایران نمیکند، بلکه حتی در انتخابات فدراسیون حاضر به حمایت از علی کریمی و مهدی مهدویکیا هم نشد. شاید حضور دایی کنار این دو نفر میتوانست فوتبال را از دست سیاسیها بگیرد و به دامان اهالی خودش برگرداند، اما دایی خودش را کاملا کنار کشید. به این ترتیب این بخش از پتانسیل او هم به صلاحدید خودش غیرقابل استفاده مانده است.
خارج هم نمیرود
از سوی دیگر دایی به خاطر شهرت و سوابقش و نیز تسلطش بر زبانهای خارجی، یکی از معدود مربیان ایرانی است که امکان کار در آن سوی مرزها را دارد. هر ازگاهی هم شایعاتی در مورد پیشنهادهای خارجی دایی به گوش میرسد؛ از تیمهای ملی آذربایجان و کویت و عمان تا کار در تیم دوم اورتون. او اما فعالیت در خارج از کشور را هم نمیپذیرد و تا کنون حاضر به از سر گذراندن چنین تجربهای نشده است. تکرار میکنیم که دایی برای همه ما عزیز است و اهمال مدیران در استفاده از تواناییهای او قابل چشمپوشی نیست، اما حقیقت آن است که خود شهریار هم کاراکتر حرفهایاش را محدود کرده و بخشهای زیادی از ظرفیتش را بلااستفاده باقی گذاشته است. مادام که چنین باشد، فقط میتوانیم در مراسمهای رسمی او را ببینم و بابت گوشهنشینیاش حسرت بخوریم.