زمین فوتبالی که سوژه طنز شد
هزینه آبروداری چقدر است؟
این خواسته چنان ساده و اساسی است که هرگونه توصیف و تمثیلی در باب آن، جنبه اضافهگویی دارد. فوتبالی که زمین استاندارد نداشته باشد، مثل آشپزی است که ظرف و ظروف مناسب کارش را در اختیار نبیند، مثل شناگری که استخر وسیع و پرآب در مقابلش نبیند. با چنین شرایطی واضح است که کیفیت کار چندان بالا نخواهد بود و آنچه به فعل میرسد، کمترین میزان از استحقاق و استعداد ورزشکاران است. برای فوتبال ایران باید بسیار دردناک باشد که تصاویر مربوط به بازی قائمشهر در پیجهای اینستاگرامی خبرنگاران عربستانی سوژه طنز و تعجب شده است. مگر هزینه آبروداری برای این فوتبال چقدر است که دریغ میشود؟
همه وطن، وطنی است
کیفیت اسفبار ورزشگاه شهید وطنی قائمشهر بعد از بارندگی این شهر درحالی موردتوجه قرار گرفته است که این زمین قبلا هم در شرایط مشابه قرار داشته؛ مثل بازی پارسال با پارس جنوبی جم که همینطور در یک زمین پر از آب برگزار شد. دردناکتر اینکه چمن ورزشگاه وطنی مصنوعی است و حتی در شرایط جوی مناسب هم برای بازی حرفهای فوتبال ایدهآل نیست. شگفتانگیز است که در شمال زیبا، همه جا سرسبز است، غیر از چمنهای فوتبال! فصول گذشته زمین پرآب ورزشگاه خانگی خونهبهخونه هم داد همه را درآورده بود و قبل از اینها ملوان و شموشک و چوکا. در بقیه شهرهای کشور هم از این دست قابها زیاد داریم. در همین تهران، ماه گذشته پیکان درحالی در ورزشگاه شهر قدس میزبان شهرخودرو بود که بازی در یک استخر پرآب برگزار شد؛ بعد چطور میتوان از چنین مسابقهای انتظار کیفی داشت؟ یک مسابقه کلاسیک هم بین فولاد و ذوبآهن به یاد داریم که در زمین واقعا پر از آب ورزشگاه تختی اهواز برگزار شد. در بقیه شهرها مثل اصفهان و مسجدسلیمان هم از این داستانها داشتهایم.
قابل اصلاح است، اما...
بدترین نمونه از برگزاری یک بازی در زمین باتلاقگونه مربوط به دیدار نیمهنهایی جام باشگاههای آسیا بین استقلال و آنیانگ کرهجنوبی است که سال ۸۱ با برتری تیم کرهای به پایان رسید. وضعیت چمن ورزشگاه آزادی در آن بازی بسیار بد بود و نهایتا طوری باعث سرافکندگی بینالمللی فوتبال ایران شد که ورزشگاه را چندین ماه تعطیل کردند و یک زمین سالم و عمری برایش درست کردند. چه تجربه ورزشگاه آزادی که واقعا زمین بینقصی دارد و چه استادیومهای مدرنتر فعلی مثل شهدای فولاد و امام رضا(ع) به وضوح نشان میدهد ایجاد یک چمن خوب و استاندارد امکانپذیر است، فقط همت کافی برای آن در کشورمان وجود ندارد. چطور ممکن است ورزشگاه یادگار امام و بنیاندیزل تبریز چمن خوب داشته باشند، اما در بقیه شهرها خبری از این موهبت نباشد؟ افسوس که مدیران ما تن به چنین سرمایهگذاریهایی نمیدهند و فقط دنبال رتق و فتق امور جاری و به فردا رساندن امروز هستند.