نگاهی به سرنوشت مربیان خارجی در بازگشت به ایران
چند شکست و یک پیروزی بزرگ
* تا به حال به دفعات پیش آمده که یک مربی خارجی بعد از حضور در یک تیم ایرانی، دوباره به کشورمان برگردد و هدایت همان تیم یا تیمی دیگر را بپذیرد. اگر قرار باشد از آخر شروع کنیم، مصطفی دنیزلی یک نمونه خوب است. او چهار دوره در ایران کار کرد و هر بار بدتر از قبل نتیجه گرفت. اولین حضور افندی در پاس لیگ پنجم بود که تا یکقدمی قهرمانی پیش رفت و در آسیا هم عملکرد خوبی داشت. پس از آن او در لیگ ششم هدایت پرسپولیس را پذیرفت و باز هم کارنامه خوبی به جا گذاشت. دنیزلی در لیگ یازدهم به پرسپولیس برگشت، اما با این تیم نتیجه نگرفت. ابتدای لیگ نوزدهم هم تراکتوریها به دنبال دنیزلی رفتند که این همکاری خیلی زود و با نارضایتی طرفین پایان پذیرفت. در مورد تراکتور باید به سلسله بازگشتهای تونی اولیویرا هم اشاره کنیم؛ مردی که بار اول حضورش در تراکتور، این تیم را روی پله دوم جدول نشاند، مرتبه دوم نخستین قهرمانی تاریخ تراکتور در مسابقات جام حذفی را برای سرخپوشان تبریزی به ارمغان آورد و بار سوم هم این تیم را نایبقهرمان لیگ کرد، هرچند در همین دوره، در میانههای لیگ پانزدهم به دلیل کسب نتایج ضعیف از سمتش اخراج شد. موارد پرشمار دیگری از این قبیل بازگشتها داشتهایم، اما شاید عجیبترین آنها حضور میروسلاو بلاژوویچ در مس کرمان بود. بلاژ که در مقدماتی جامجهانی ۲۰۰۲ هدایت تیم ملی ایران را بر عهده داشت و با کرواسی سوم دنیا شده بود، لیگ یازدهم سر از مس کرمان در آورد و البته به خاطر کسب نتایج ضعیف، بعد از ۲۰ هفته جای خودش را به ابراهیم قاسمپور داد!
* در کارنامه مربیان برگشتی اما یک پیروزی خیلی بزرگ هم به چشم میخورد که مربوط به برانکو ایوانکوویچ است. مربی کروات که تیم ملی را به جامجهانی ۲۰۰۶ برده و در جام ملتهای ۲۰۰۴ به مقام سومی رسانده بود، از اواخر لیگ چهاردهم هدایت پرسپولیس را به دست گرفت و با این تیم موفق بود. او سه دوره قهرمانی در لیگ برتر، یک قهرمانی در جام حذفی، یک صعود به فینال و یک صعود دیگر به نیمهنهایی لیگ قهرمانان آسیا را برای پرسپولیسیها به ارمغان آورد و حالا استقلالیها هم امیدوارند استراماچونی در صورت بازگشت، پروژهای مشابه را روی نیمکت آبیها شروع کند.