مسیرهای متفاوت، مقصدهای مشابه
ما همیشه محکومیم
این یک عدد بسیار بزرگ برای باشگاه ایرانی است. تبریزیها دو روز پیش طبق روال خواهان دریافت ریز حکم صادره از سوی فیفا شدند، اما در هر صورت طبق معمول امید چندانی به برگشتن رای وجود ندارد. فورچونه ابتدای فصل با قراردادی سه ساله به تراکتور پیوست و رسانهها از او بهعنوان «گرانترین بازیکن تاریخ لیگ برتر» نام بردند، اما این بازیکن بعد از چند نمایش ضعیف برای تراکتور، در تعطیلات سال نو میلادی راهی کشورش شد و دیگر به ایران برنگشت. صورت این ماجرا طوری است که قاعدتا باشگاه تراکتور باید طلبکار باشد و از بازیکن بیانضباطش غرامت بگیرد، اما میبینیم که تیم کشورمان به پرداخت یک جریمه هنگفت محکوم شده؛ آنچه البته چندان عجیب نیست. شاید اگر همه جریمههای بینالمللی این سالیان تراکتور را جمع بزنیم، به عددی نزدیک به غرامت ویلموتس نزدیک شویم.
صد البته بقیه باشگاهها هم دست کمی از تراکتور ندارند. آخرین پرده از این داستانها، ماجرای آنتونی استوکس است. یک روز محمدحسن انصاریفرد در برنامه علی ضیا موبایلش را برداشت و روی آنتن زنده، فاتحانه به کسی که آن طرف خط بود گفت: «اوکی کنید؛ مشکلی نیست.» منظورش جذب استوکس بود؛ یک فوتبالیست به شدت بینظم و پرحاشیه ایرلندی که به دفعات از سوی کارشناسان و دلسوزان توصیههایی مبنی بر عدم همکاری با او انجام شد، اما مدیرعامل وقت باشگاه پرسپولیس بیاعتنا به همه سفارشها، استوکس را جذب کرد. مهاجم ایرلندی بهمنماه سال گذشته به پرسپولیس پیوست، اما یک ماه بعد در شرایطی که کمتر از نود دقیقه برای سرخپوشان بازی کرده بود، دیگر حاضر نشد به ایران برگردد. حالا خبر رسیده او با قراردادی یک ساله به تیم لوینگستون اسکاتلند پیوسته؛ پرسپولیسیها هم هاج و واج ماندهاند که چطور چنین اتفاقی رخ داده است.
گفته میشود آنتونی استوکس پیش از عقد قرارداد با پرسپولیس، ۱۵۰ هزار دلار از مدیران این باشگاه پول گرفته است. او اما کوچکترین اعتنایی به تعهداتش نکرد و ضمن ترک ایران، حالا آزادانه به یک باشگاه دیگر پیوسته است. پرسپولیسیها در این چند ماه زیاد در مورد شکایت از استوکس حرف میزدند، اما لااقل تا عصر دیروز واکنشی به این انتقال نشان ندادهاند. بنابراین بعید نیست این بار هم طرف خارجی برنده کارزار حقوقی باشد. جالب است؛ ما از این طرف استوکس یا حتی خود ویلموتس را داریم که دو میلیون یورو نقدا گرفت و قراردادش را زیر پا گذاشت، بعد در هر دو پرونده محکوم میشویم، از طرف دیگر هم امثال برانکو و کالدرون و استراماچونی را داریم که بهخاطر عدم پرداخت منظم حقوقشان ما را در محاکم بینالمللی شکست میدهند. این یعنی شاید مسیرها متفاوت باشد، اما مقصدها مشابه است؛ جایی که کمسوادی، عدمتخصص و ناشیگری (شاید هم سوءاستفاده) مدیران فوتبال ایران باعث میشود آنها در هر نوع قراردادی با هر نوع اجرا شکست بخورند. چقدر این قصه تلخ است.