مربیان لژیونر فوتبال ایران؛ از دیروز تا امروز
دو روزگار متفاوت
دوره اول؛ روزگار جاه و حشمت
بین اولین مربیان لژیونر فوتبال ایران، میتوان به نام نفراتی همچون جلال طالبی و ابراهیم قاسمپور اشاره کرد که سالها در تیمهای متوسط اماراتی و برخی کشورهای دیگر عربی سرمربیگری کردند. نمونه کلاسیک این عصر اما حشمت مهاجرانی است؛ دانشآموخته مربیگری در ژاپن که در شروع کارش، تیم ملی جوانان ایران را چهار سال پیاپی قهرمان آسیا کرد. او بعدها به عنوان سرمربی تیم ملی، مقام قهرمانی جام ملتهای آسیا در سال ۱۹۷۶ را به دست آورد و همان سال با این تیم به مرحله یکچهارم نهایی المپیک ۱۹۷۶ مونترال رسید. مهاجرانی کمی بعد ایران را برای اولین بار و بدون شکست راهی مرحله نهایی جامجهانی ۱۹۷۸ آرژانتین کرد و این هر سه افتخار، چندین دهه است به رویای محال فوتبال کشورمان تبدیل شده. بعد از جامجهانی، اماراتیها سراغ مهاجرانی رفتند و سالها از او به عنوان مربی تیمهای ملی و باشگاهی استفاده کردند. این مربی ایرانی سابقه هدایت تیم ملی عمان را هم دارد. یک نمونه دیگر در نسل بعد ناصر حجازی است. مرحوم حجازی بعد از قربانی شدن در طرح عجیب بازنشستگی بازیکنان بالای ۲۷ سال، راهی بنگلادش شد، مدتی در تیم محمدان این کشور دروازهبانی کرد و سپس دوران مربیگریاش را از همین باشگاه استارت زد. این اتفاق در سال ۱۳۶۸ رخ داد. بنا به ادعای مرحوم حجازی، او با محمدان سه بار قهرمان لیگ بنگلادش شد و در آن زمان به پول ایران برای سه سال پیاپی به ترتیب یک، دوونیم و سهونیم میلیون تومان دستمزد دریافت کرد. نقطه عطف این دوران، صعود محمدان به مرحله یکچهارم نهایی جام باشگاههای آسیا بود؛ صعودی که با پیروزی دو بر یک برابر پرسپولیس به دست آمد و جشن و پایکوبی عمومی را در بخشی از خیابانهای این کشور به همراه آورد.
دوره دوم؛ عصر مهاجران و کارآموزان
دوره جدید اما دوره دیگری است. در این عصر چنانکه گفتیم، مربیان ایرانی شاغل در خارجه یا از مجموعه مهاجران هستند یا شامل آن دسته از بازیکنان تازه بازنشسته میشوند که در سودای کارآموزی مدرن راه خروج از مرزها را در پیش گرفتهاند. در این سالها بزرگترین اسمی که به عنوان مربی ایرانیالاصل در اروپا مطرح شده، الکساندر نوری بوده است. الکس متولد سال ۱۳۵۸ در آلمان است و با سرمربیگری در وردربرمن به شهرت رسید. او اخیرا در کنار یورگن کلینزمن روی نیمکت هرتابرلین هم نشست. الکس بعد از جدایی یورگی به طور موقت سرمربی این تیم شد، اما نتایج خوبی نگرفت و از کار کنار رفت. نوری که پدری ایرانی و مادری آلمانی دارد، حتی به زبان فارسی مسلط هم نیست. افشین قطبی دیگر مربی از همین گروه است. او که به خاطر قهرمانی با پرسپولیس و هدایت تیم ملی فوتبال ایران در دهه هشتاد بسیار شناختهشده است، از سالها پیش تجارب بینالمللیاش را در شیمیزو اسپالس ژاپن آغاز کرد و در حال حاضر در لیگ برتر چین کار میکند. به این دسته میتوان امید نمازی را هم اضافه کرد؛ عضو پیشین کادر فنی تیم ملی ایران که آخرین تجربه کاری او مربوط به حضور سال گذشتهاش روی نیمکت هیوستون دینامو در لیگ فوتبال MLS میشود. از بین مشهورترین کارآموزان ایرانی نیز باید به اسم وحید هاشمیان اشاره کنیم که برای مدت کوتاهی به طور موقت و مشترک هدایت یک تیم در دسته پنج آلمان را بر عهده گرفت. هاشمیان سابقه یادداشتبرداری از تمرینات پپ گواردیولا در بایرنمونیخ را هم دارد. مهدی مهدویکیا، دیگر ستاره سالهای نزدیک فوتبال ایران نیز در آکادمی هامبورگ مشغول تجربهاندوزی است و البته حضور فریدون زندی به عنوان دستیار دوم در بوندسلیگای سه هم داستان مشابهی دارد. فرهاد مجیدی هم قبل از حضور در تیم ملی امید، مدتی میهمان اسپانیول در تیمهای پایه این باشگاه اسپانیایی بود. امیدواریم از این نسل و ماموریت «دارالفنون»گونهاش، حداقل یک مربی درجه یک نصیب فوتبال ایران شود!
غیرفوتبالیها کولاک میکنند
در برخی رشتههای غیرفوتبالی اما وضعیت صادرات مربی بهتر و جدیتر است. به عنوان مثال رضا مهماندوست سرمربی تیم ملی تکواندوی جمهوری آذربایجان است که موفقیتهای چشمگیری نیز کسب کرده. همچنین هدایت تیم ملی تکواندوی بلژیک را هم یک مربی ایرانی به نام علیرضا نصر آزادانی بر عهده دارد. در همین رشته، یوسف کرمی هدایت یک تیم باشگاهی در کرواسی را بر عهده دارد. در کاراته هم بیش از 20 کشور از دانش مربیان ایرانی استفاده میکنند. به عنوان مثال حسین روحانی، سرمربی تیم ملی کاراته روسیه است که تا پایان المپیک توکیو با این تیم قرارداد دارد. در رشته کشتی که ایران یکی از صاحبان جهانی آن است هم طبیعتا صادرات مربی داشتهایم؛ از جمشید خیرآبادی که تیم ملی جمهوری آذربایجان را در المپیک 2016 ریو بر سکوی سوم نشاند تا حسن رنگرز که سال 2016 در کسوت سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی مراکش برای اولین بار این کشور را صاحب سهمیه المپیک کرد.