پرسپولیس و خون خشکیدهای که تازه شد
تاوان مظلومکشی
در این گروه التعاون عربستان شش امتیازی است و الدحیل هم به لطف پیروزی روز اول بر پرسپولیس، سه امتیاز دارد. نگاهی گذرا به جدول و نتایج بازیها به وضوح نشان میدهد کار صعود از این مرحله برای پرسپولیس سخت شده است. به این ترتیب تیمی بهشدت پرستاره که برخی عقیده داشتند با «چوب خشک» هم شانس قهرمانی آسیا دارد، پس از تنها دو بازی در خطر حذف قرار گرفته است. بنابراین چندان عجیب نیست که ظرف ۴۸ ساعت گذشته انتقادات زیادی از عملکرد یحیی روی نیمکت پرسپولیس مطرح شده باشد.
بازی با الشارجه سومین مسابقه متوالی پرسپولیس بود که بدون برد پشت سر گذاشته میشد. سرخپوشان در این سه بازی شش گل خوردهاند؛ آن هم در حالی که قبل از تعطیلات، طی ۱۹ بازی لیگی و حذفی فقط ۷ گل دریافت کرده بودند. پرسپولیس اواخر دوران حضور گابریل کالدرون به چنان هارمونی تاکتیکی چشمگیری دست یافته بود که حتی بهندرت موقعیت گل به رقبا میداد، اما حالا سرخپوشان غیر از گلهای زیادی که میخورند، موقعیتهای پرشماری هم در اختیار تیمهای حریف میگذارند. در فاز هجومی هم اوضاع زیاد چنگی به دل نمیزند. پرسپولیس در سه بازی اخیر سه نیمه دوم کاملا مشابه داشته است. استقلال، الدحیل و الشارجه در نیمه دوم از نتیجه ثبتشده راضی بودهاند و بنابراین توپ و میدان را در اختیار سرخپوشان گذاشتهاند، اما از پرسپولیس غیر از پاسکاریهای متعدد و بیفایده عرضی، تغییر متناوب منطقه بازی و البته سانترهای پرشمار و بیکیفیت چیز دیگری دیده نشده. این در حالی است که یحیی گلمحمدی با وعده ارائه فوتبال مالکانه و شناور به پرسپولیس آمد، اما فعلا در این حوزه چیزی از او دیده نشده است. صد البته قبول داریم که دو ماه، فرصت کمی برای رساندن تیم به استراتژیهای تاکتیکی مورد نظر است، اما مساله ما با یحیی چیز دیگری است؛ اینکه او اگر هنوز چیزی نساخته، لااقل نباید داراییهای قبلی تیم را ویران میکرد. ساختار دفاعی مستحکم و نفوذناپذیر، شکل تیمی منظم، ضدحملههای برقآسا و البته درخشش خارج از تصور بازیکنانی همچون ترابی، بشار و رادو، بخشی از میراث گابریل کالدرون برای یحیی گلمحمدی بود که فعلا به دست او فروپاشیده است. اگر چیزی نساختی، کاش لااقل داشتههای تیم را از بین نمیبردی.
بیگمان هنوز برای قضاوت در مورد عملکرد یحیی گلمحمدی خیلی زود است. پرسپولیس به لطف امتیازات مهمی که نیمفصل اول جمع کرد، هنوز شانس اول قهرمانی لیگ است و در جام حذفی هم به جمع چهار تیم برتر رسیده. حتی در آسیا هم هنوز شانس صعود از مرحله گروهی منتفی نیست، با این حال فضای چند روز گذشته دستکم یک مساله را به وضوح روشن میکند؛ اینکه ماهعسل برای یحیی گلمحمدی تمام شده. واقعیت آن است که باشگاه پرسپولیس نهتنها برای حفظ گابریل کالدرون تلاش نکرد، بلکه حتی متهم بود به اینکه قصد عبور از مربی آرژانتینی را دارد. بنابراین هیچیک از خواستههای او محقق نشد تا رکورددار امتیازگیری در تاریخ لیگ برتر، به غریبانهترین شکل ممکن از تیمش رانده شود. در آن زمان باشگاه پرسپولیس توانست با استفاده از اسم جذاب یحیی گلمحمدی، برای مدتی تب و تاب حذف کالدرون را فرو بنشاند، اما طبیعی بود که با اولین ناکامیها، مردم دوباره یاد پیرمرد آرژانتینی خواهند افتاد و از خودشان خواهند پرسید کسی که با سختکوشی تمام یک تیم خوب و موفق ساخت، چرا باید جدا میشد؟ میگویند هزینه دریافت رضایتنامه یحیی بین پنج تا شش میلیارد تومان بوده و او فقط برای نیمفصل جاری دو میلیارد و دویست میلیون تومان دستمزد خواهد گرفت. مجموع این پول، شاید حتی از کل طلب کالدرون و دستیارانش بیشتر بود، اما پرسپولیسیها ترجیح دادند به جای حفظ مربی موفقشان، دست به یک ماجراجویی کاذب و عبث بزنند.
تیتر مطلب را دوباره بخوانید؛ تاوان مظلومکشی. تنها مظلوم این داستان اما گابریل کالدرون نیست، چراکه در این ماجرا به شهرخودرو هم ظلم شد. حتی اگر ادعای باشگاه مشهدی در مورد اعمال فشارهای جانبی برای صدور رضایتنامه گلمحمدی را نپذیریم، باز فرم جدایی او از شهرخودرو و مخصوصا قهر و بهانهجوییهای چند هفته آخرش جای توجیه نداشت. یحیی با کمترین تمرکز ممکن، از شش بازی آخرش به عنوان سرمربی شهرخودرو فقط یکی را برد و بعد هم این تیم را رها کرد تا در آسیا دو گل و سه گل بخورد. متاسفیم، اما بعضی چیزها حتی اگر قانونی باشد، باز اخلاقی نیست.