در مورد حضور احتمالی علی دایی روی نیمکت تیم ملی
خروج سیاسی، بازگشت اقتصادی!
این انتخاب از جهات مختلف عجیب بود. دایی تنها چند شب پیش از اعلام نامش بهعنوان سرمربی جدید تیم ملی، در مصاحبه با برنامه نود گفته بود: «هر کسی لابی قویتری داشته باشد انتخاب خواهد شد»، اما در کمال شگفتی خودش به این عنوان دست پیدا کرد؛ آن هم در شرایطی که افشین قطبی گزینه اول فدراسیون به شمار میآمد. در هر صورت اما دایی انتخاب شد؛ گزینشی بدفرجام که هم به ضرر او تمام شد و هم به زیان تیم ملی انجامید. حتما میدانید که دایی تنها ۱۳ ماه بعد از آن انتخاب تاریخی، در پی شکست برابر تیم ملی عربستان در ورزشگاه آزادی، از کار برکنار شد؛ آن هم در روزی که محمود احمدینژاد، رئیس دولت وقت ایران در جایگاه ویژه شاهد این شکست تلخ بود. دایی ساعاتی بعد از بازی از کار برکنار شد و این ماجرا آنقدر برایش تلخ و گران آمد که تا ۹ ماه بعد یک کلمه هم با رسانهها سخن نگفت. دایی بعدها به دفعات در مورد دوران مربیگریاش در تیم ملی سخن گفت که البته شاید چکیده همه آنها، همین یک جمله است: «نه آمدنم دست فدراسیون بود و نه اخراج شدنم.» در حقیقت فدراسیون علی کفاشیان که مرزهای «انفعال» را جا به جا کرده بود، آن زمان تحتتاثیر خواستههای سازمان وقت تربیتبدنی و شاید حتی مراجع بالاتر(!) دایی را در تیم ملی نصب و عزل کرد، اما این سیاست به حذف نامبارک تیم ملی از مسابقات مقدماتی جامجهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی منجر شد؛ تنها جامجهانی در ۱۶ سال اخیر که ما در آن حاضر نبودهایم.
در آستانه بازگشت
۱۲ سال بعد و حالا در زمستانی دیگر دوباره احتمال حضور علی دایی روی نیمکت تیم ملی افزایش پیدا کرده است. این روزها تیم ملی در برزخ پیشمقدماتی جامجهانی گیر افتاده و در آستانه حذف از این مسابقات است. فدراسیون فوتبال با مارک ویلموتس قطع همکاری کرده و سرمربی جدید هنوز معرفی نشده است. همه منتظر حضور برانکو روی این نیمکت داغ بودند، اما اهمال فدراسیون در مذاکره با گزینه معقول کروات، باعث شد او راهی عمان شود. برانکو در توضیح این انتخاب شگفتانگیز گفته است: «فدراسیون فوتبال ایران مرا مسخره کرد.» به این ترتیب او هم از درد بیاحترامی مینالد؛ وجه مشترکش با کالدرون و استراماچونی که به تازگی فوتبال ایران را ترک کردند! حالا فدراسیون در فاصله دو ماه تا از سرگیری دور برگشت مسابقات پیشمقدماتی، به احتمال فراوان چارهای جز انتخاب یک مربی ایرانی ندارد. آنها میدانند مربی خارجی در این شرایط فرصت کمی برای تسلط بر تیم دارد و تازه حتی نمیتوانیم در طول مذاکرات به او توضیح بدهیم که ممکن است در بازی با بحرین و عراق از میزبانی محروم باشیم! به علاوه فدراسیون دیگر آه در بساط ندارد. در حقیقت اگر رفتوآمد ۱۰ سال پیش دایی در تیم ملی بیشتر جنبه سیاسی داشت، حالا بازگشت احتمالی او تحتتاثیر برخی مولفههای اقتصادی و البته شرایط اجتماعی خاص کشور رخ میدهد. تنگناهای پرشمار موجود، چارهای جز این انتخاب باقی نگذاشته است؛ حالا نهایتا دایی نشد، امیر قلعهنویی!
ریسک بزرگ دایی
اگر دایی در شرایط فعلی مسوولیت تیم ملی را بپذیرد، بزرگترین ریسک زندگی حرفهایاش را کرده است. چنانکه گفتیم او در رساندن ایران به جامجهانی ۲۰۱۰ ناموفق بود و حالا هم تیم ملی در شرایط بسیار دشواری برای رسیدن به جامجهانی ۲۰۲۲ به سر میبرد. فقط به یاد داشته باشید که لغزش احتمالی برابر بحرین یا عراق میتواند باعث حذف تیم ملی از همین مرحله پیشمقدماتی شود و فوتبال ملی را برای سه سال تعطیل کند. اگر امضای دایی پای حذف از دومین جامجهانی هم قرار بگیرد، او صاحب یک رکورد منفی بینظیر خواهد شد؛ رکوردی که سایه سنگینش تا پایان دوران مربیگری دایی، او را رها نخواهد کرد.