تلویزیون؛ بزرگ‌ترین بازنده

خیابانی؛ نماد لجبازی

شاید به جرات بتوان گفت جواد خیابانی نماد عدم توجه مدیران تلویزیون به خواست و علاقه مردم است. در حقیقت سال‌هاست که عصر طلایی خیابانی در تلویزیون که از جمله شامل گزارش‌های تاریخی او روی دو بازی تیم‌ملی ایران برابر استرالیا و آمریکا می‌شد به سر آمده و او مخصوصا در سال‌های اخیر با عملکرد ضعیف و بحث‌برانگیزش به سوهان روح بسیاری از مخاطبان تبدیل شده است. خیابانی که در ایام جام‌ملت‌های آسیا به‌عنوان مجری برنامه «فوتبال آسیایی» در شبکه ورزش مشغول به‌کار بود، اینجا هم به سیر نزولی خودش ادامه داد و با بیان مطالب نامربوط، طرح سوالات عجیب از میهمانان برنامه و البته اظهارنظرهای جنجالی بارها به سوژه شبکه‌های اجتماعی تبدیل شد. شاید لازم باشد خلاصه عملکرد خیابانی در این تورنمنت را در سه فراز عجیب از رفتارهای نامتعارف او خلاصه کنیم. فراز اول مربوط به واکنش آقا جواد به مصاحبه تند کارلوس کی‌روش پس از بازی ایران و عراق می‌شد.

سرمربی تیم‌ملی در آن مصاحبه اظهارات تندی علیه وزیر ورزش، برانکو و... به زبان آورده بود که به هر حال انتقادهای زیادی را به دنبال آورد، اما واکنش خصمانه و البته ناشیانه خیابانی به شکل عجیبی به سود کی‌روش تمام شد. جواد در آن لحظات با بغض مصنوعی و جملات اغراق‌شده‌ای که علیه کی‌روش به زبان آورد، دست به یک خلط مبحث بزرگ زد و باعث شد بر خلاف میل او، ورق به سود کی‌روش برگردد. به این ترتیب تمرکز رسانه‌های اجتماعی به جای مصاحبه نامناسب کارلوس، به رفتار احساسی، مبالغه‌آمیز و غیرموجه خیابانی معطوف شد. فراز دوم از شاهکارهای ویژه او اما مربوط به جمله بسیار زشتش در حاشیه بازی ایران و عمان در مرحله یک‌هشتم نهایی می‌شد؛ جایی که خیابانی گفت: «ظاهرا تعداد هواداران عمان در ورزشگاه بیشتر از ایرانی‌هاست، اما شور و شعور ایرانی‌ها بالاتر است.» بلافاصله هجمه‌ها به خیابانی شروع شد و مردم حرف عجیب او را حمل بر نژادپرستی کردند؛ غائله‌ای که با توضیح و عذرخواهی آقا جواد به پایان رسید.

فراز سوم هم مربوط به رفتارهای عجیب آقای مجری در مورد حرف زدن به زبان‌های خارجی می‌شود. چندی پیش خیابانی به‌خاطر مصاحبه انگلیسی دست و پا شکسته‌اش با سرمربی بولیوی سوژه شد. او که انگار هنوز تحت تاثیر همان فضا قرار دارد، لابد به قصد لجبازی با مخاطب تصمیم گرفت یک شب با دعوت از وینفرد شفر، در ابتدای مصاحبه به زبان آلمانی با او خوش و بش کند؛ بنابراین کلماتی را که روی کاغذ نوشته بود قرائت کرد. در این لحظات بهت و تعجب را می‌شد در صورت سرمربی استقلال دید. خیابانی حتی به اعتراض‌ها در این مورد هم اعتنا نکرد و پیش از بازی ایران و ژاپن، پیامی را به زبان ژاپنی باز هم از روی کاغذ رو به دوربین خواند! شاید امروز دیگر مردم توقع خاصی از خیابانی نداشته باشند، اما سوال این است که انعطاف مدیران تلویزیون در برابر این رفتارهای او تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟

میثاقی؛ استعداد هدر رفته

مجری ویژه‌برنامه شبکه سه برای جام‌ملت‌های آسیا اما محمدحسین میثاقی بود؛ دست‌پرورده عادل فردوسی‌پور که خیلی‌ها عقیده دارند مدیران تلویزیون بدشان نمی‌آید با بولد کردن او، به تدریج عادل را به حاشیه ببرند. با وجود این به نظر می‌رسد این سیاست احتمالی شکست خورده باشد؛ چه اینکه حضور پررنگ میثاقی در انواع برنامه‌های تلویزیونی از شبکه‌های مختلف باعث شده چهره، لحن اجرا و حرف زدن او برای بسیاری از مردم تکراری و لوث شود. بدتر اینکه با اجراهای بیشتر، روشن شده میثاقی بر خلاف استادش فردوسی‌پور، از نظر محتوایی چیز خاصی برای ارائه ندارد و عمده هنر او در فن بیان و مکالمه روان و صمیمی با میهمانان و مخاطبان خلاصه می‌شود. البته که این برای مجری هنر است، اما به هیچ‌وجه کافی نیست. مجری باید توانایی ایجاد بحث و جدل عمیق و سودهی به افکار عمومی را داشته باشد؛ یعنی همان کاری که عادل فردوسی‌پور در ۲۰ سال گذشته انجام داده است.

اگر می‌خواهید میزان پسرفت صداوسیما در این زمینه را حس کنید، کافی است برنامه مهجور و شکست‌خورده میثاقی در جام‌ملت‌ها را با ویژه‌برنامه عادل برای جام‌جهانی ۲۰۱۸ مقایسه کنید. فردوسی‌پور توانست با دعوت نوبرانه از چهره‌های افسانه‌ای مثل علی پروین و حشمت مهاجرانی به تلویزیون، فتح باب بسیار بزرگی انجام بدهد و به سمت شکستن برخی تابوهای بیهوده گام بردارد. او همچنین با جذب اسپانسر، ستاره‌های مشهور دنیای فوتبال مثل ساموئل اتوئو و کارلس پویول را به تهران کشاند، هرچند در کمال تعجب مدیران سیما اجازه حضور پویول در استودیو را ندادند و او با دریافت پولش مستقیما از هتل به فرودگاه رفت! گویا رویکرد مسوولان گرامی این بود که با نقره‌داغ کردن عادل، به یکی مثل میثاقی میدان بدهند که شاید برنامه‌اش حتی به اندازه شوی جواد خیابانی در شبکه ورزش هم دیده نشد.

احمدی؛ روی اعصاب

بخش سوم این مطلب هم باید به گزارشگر اعزامی صداوسیما به محل برگزاری مسابقات جام‌ملت‌های آسیا اختصاص بیابد. محمدرضا احمدی گزارشگری بود که هر شش بازی ایران را از امارات گزارش کرد. او که البته انسان بسیار محترم و گزارشگر قابل تحملی است، انگار مرعوب فضای بزرگ مسابقات شده بود. احمدی از همان دقیقه اول بازی با یمن سعی کرد با القای هیجان کاذب، مخاطبان را با خودش همسو کند، اما ظاهرا فراموش کرده بود که هر بازی به اندازه حساسیتش باید مورد توجه قرار بگیرد. بنابراین فریادهای آزاردهنده او روی گل‌های چهارم و پنجم به تیمی مثل یمن نمی‌توانست مردم را همسو کند. وقتی اشکان دژاگه بعد از تعویض در بازی با ژاپن روی نیمکت بغض کرد، خیلی‌ها یاد جمله ناپسند احمدی هنگام پخش چهره گریان بازیکن یمن روی نیمکت ذخیره‌ها افتادند؛ جایی که آقای گزارشگر اعزامی گفت: «ببخشید که اشک‌تان را در آوردیم.» آیا جای این جمله در گزارش یک بازی فوتبال است؟ احمدی که بعد از دفع پنالتی عمانی‌ها خطاب به بیرانوند گفت: «ناز نفست»، به وضوح نشان داد تناسبی با ژانر این قبیل مسابقات بزرگ ندارد. کیفیت بحث‌برانگیز کار او ثابت کرد در همه این سال‌ها دست تلویزیون در زمینه تربیت گزارشگران استاندارد چقدر خالی بوده است.