از حماسه ما تا دستاورد ژاپن

اما گروه دوم با وجود تقدیر از تلاش تیم‌ملی دستاوردهای فنی ایران در روسیه را نگران‌کننده تلقی کردند. پیروان نظریه اول اکنون به‌شدت به حفظ کی‌روش اصرار دارند تا با توجه به زمان اندک باقی‌مانده تا مسابقات جام ملت‌های آسیا که زمستان در امارات برگزار می‌شود بتواند تیم قدرتمند و یکدستش را قهرمان آسیا کند و بار دیگر و پس از سال‌ها در عرصه ملی هم بتوانیم اقتدار خود را در سطح قاره به رخ بکشیم. اما منتقدان تیم‌ملی کی‌روش این رویا را به‌شدت به چالش می‌کشند و گرچه دراقلیت هستند اما استدلال آنها هم قابل تامل است. اینکه شکل بازی تیم ایران نمی‌تواند تضمین‌کننده موفقیت و کسب قهرمانی حتی در مقیاس قاره خودمان باشد. تیم ایران عقب بازی می‌کند و ابتکار عمل در چرخاندن توپ را به حریف خود می‌دهد و تیزهوشانه منتظر موقعیت ضدحمله می‌نشیند. این استراتژی در بازی با تیم‌های بزرگ مثل پرتغال و اسپانیا هم ممکن است جواب بدهد اما وقتی قرار است خودمان برنده از زمین خارج شویم و تیم دست بالای بازی باشیم چه؟ آن وقت ما قرار است نقش پرتغال و اسپانیا را بازی کنیم و حریفان جای ایران باشند.

در چنین حالتی استراتژی ما برای بازکردن دروازه حریفان چیست؟ عمان، عراق و عربستان نه می‌توانند و نه باید به دروازه ما حمله کنند که ما عقب بنشینیم و منتظر ضدحملات باشیم. مشکل دقیقا از همین‌جا شروع می‌شود. کی‌روش تیمی هماهنگ و منسجم دارد اما این تیم در زمان در اختیار داشتن توپ نمی‌داند با آن چه کند. او حتی با همین سیاست چهار سال پیش کره را در کره شکست داد و روانه جام‌جهانی شد اما آیا این استراتژی همیشه جواب می‌دهد؟ او متخصص کار دفاعی است و هیچ‌کس در آن شکی ندارد. تیم او یکی از بهترین‌ها در فاز دفاعی درمرحله مقدماتی کل جام بود اما قرار است ما در جام ملت‌ها هم دفاع کنیم؟ درست در موقعیتی مشابه ما از جام‌جهانی برزیل به جام ملت‌های استرالیا رفتیم. در آن مقطع اتفاقا کی‌روش زمان بیشتری هم برای ترمیم تیمش و تغییر ساختاری در آن داشت اما عملا تیم ایران همان تیم جام‌جهانی بود. باخت به عراق و حذف از تورنمنت اتفاقی بود که در آن اخراج مهرداد پولادی نقش داشت اما آن تیم هم کار آسانی مقابل غول‌های آسیایی نداشت.

آمار چه می‌گوید

حال که بحث به کیفیت آسیا و امکان قهرمانی در جام ملت‌های آسیا کشیده شد نمی‌توان به راحتی از عملکرد تیم‌ملی کره‌جنوبی و ژاپن در جام‌جهانی گذشت. تیم‌ملی کره بعد از حماسه شکست آلمان قهرمان در کشور خودش با پرتاب تخم‌مرغ پذیرایی شد. این پیغام صریح و شفاف برای بازیکنان کره بود و آن هم اینکه سطح توقع هواداران فوتبال در این کشور به مراتب بالاتر از صرف شکست آلمان است. آنها صعود می‌خواستند. کره حذف شد اما ژاپن به‌عنوان نماینده آسیا و حریف جدی ایران در راه قهرمانی آسیا صعود کرد و مقابل بلژیک قرار گرفت. تیمی که انبوهی از ستاره‌های طراز اول و گران‌قیمت جهان را در اختیار داشت و پیش‌بینی می‌شد به راحتی از سد ژاپن عبور کند. اما سامورایی‌ها با نمایش ویژه خود دنیا را متحیر کردند. آنها در نیمه‌دوم مسابقه و در مقطعی از مسابقه با دوگل از حریف خود پیش افتادند و کیفیت دوگل هم به‌گونه‌ای بود که نمی‌توان آنها را پای اتفاق و حادثه گذاشت.

ژاپن دو گل زد و دوگل هم خورد اما در دقایق پایانی مسابقه به تحسین جهانی برای این تساوی هم اکتفا نکرد و باز هم راه دروازه حریف را در پیش گرفت تا نمایش خارق‌العاده خود را با نتیجه همراه سازد. آنها هرگز به حفظ تساوی فکر نکردند و همین حرکت به سوی جلو بود که فضا را دراختیار حریف قرار داد تا از آن استفاده کرده و گل سوم را هم به ژاپنی‌ها بزنند. اگر ما چنین سرمست از حماسه بزرگ تیممان می‌گوییم و آن را مدعی قهرمانی در آسیا می‌دانیم ژاپنی‌ها چه کرده‌اند؟ شاید نگاهی به آمار بیشتر بتواند فاصله ایران و ژاپن را نشان دهد. ژاپن فقط در بازی با تیم قدرتمند بلژیک ۴ ضربه داخل چارچوب داشت اما ایران درکل تورنمنت این عدد را ثبت کرد. مالکیت توپ در این بازی ۴۴ درصد ژاپن بود مقابل ۵۵ درصد بلژیک. ایران میانگین مالکیت ۳۰ تا ۳۵ درصدی را ازخود به‌جای گذاشت. از این هم جالب‌تر اینکه آنها دو برابر بازی ما مقابل پرتغال به هم پاس دادند. یعنی ۴۵۳ پاس آنها مقابل ۲۲۶ پاس ما. در چنین شرایطی آیا بازهم می‌توان امیدوار بود که فقط با حفظ این تیم، اتکا به تساوی مقابل پرتغال و شکست مراکش با یک گل به خودی و خوابیدن در باد تصوراتی درخصوص عملکرد تیم‌ملی، به قهرمانی در آسیا برسیم. ژاپن، کره و حتی استرالیا تیم‌هایی نیستند که به راحتی به ایران اجازه رسیدن به آرزوهایش را بدهند.