تاثیر وارونه حذف

این نخستین بار نیست که چنین اتفاقی در تلویزیون رخ می‌دهد. پیش‌تر پیمان یوسفی هم در حاشیه پخش بازی ایران و سوریه با اشاره به حضور زنان سوری در ورزشگاه آزادی ابراز امیدواری کرده بود که همین امکان برای بانوان ایرانی هم فراهم شود. بعد از این اتفاق یوسفی به مدت چند هفته از صفحه تلویزیون محو شد و شایعاتی در مورد ممنوع‌التصویری وی بر سر زبان‌ها افتاد. حتی امیر حاج‌رضایی هم بعد از جملاتی که در یک برنامه تلویزیونی در باب حضور زنان در ورزشگاه به زبان آورد تا همین اواخر رنگ استودیوهای تلویزیون را ندید. جالب اینجا است که پخش خبر ممنوع‌التصویری هر دو نفر موجب بازپخش و بازنشر وسیع اظهارات آنها شد. سایت‌های مختلف تا مدت‌ها از کاربران‌شان می‌خواستند ویدیوی «عامل ممنوع‌التصویری پیمان یوسفی» را تماشا کنند و به همین دلیل به شکلی مستمر چنین خبرهایی جزو مطالب پربازدید بود. خب آیا این همان چیزی بوده که تلویزیون می‌خواسته؟ بعید است.

اینجا با دو مساله مواجهیم؛ مساله نخست حساسیت شگفت‌انگیز صداوسیما به طرح موضوع حضور زنان در ورزشگاه‌هاست که در جای خودش می‌تواند قابل بحث باشد. نکته دوم و سوژه اصلی مطلب جاری اما تاثیر وارونه سانسور در دنیای امروز است؛ آنچه هنوز صداوسیما متوجه اهمیتش نشده است. به نظر می‌رسد مسوولان تلویزیون ایران تصور می‌کنند همچنان مثل بیست یا سی سال پیش به راحتی می‌توانند پیام را انحصارا و به شکلی که خودشان صلاح می‌بینند به سمع و نظر مخاطب برسانند، درحالی‌که در دنیای امروز با انبوهی از وسایل ارتباط جمعی دیگر چنین چیزی مقدور نیست. امروز هر شهروند عادی چند رسانه دارد و رسانه‌های فردی ستاره‌های سرشناس را گاهی تا چند صدهزار و حتی چند میلیون مخاطب دنبال می‌کنند.

امروز صاحبان آثار به راحتی می‌توانند خبر سانسور اثرشان را با مردم در میان بگذارند و به این ترتیب اتفاقا محتوای حذف شده با شدت بسیار بیشتری دیده خواهد شد. به‌عنوان مثال ممکن است بعضی از ایرانی‌ها امسال سریال پایتخت را ندیده باشند، اما قطعا خیلی از آنها بخش شبیه‌سازی شده از «کشتی تایتانیک» را دیده‌اند، چون این قسمت پس از حذف در تلویزیون توسط خود سازندگان سریال پخش شد و در ابعاد وسیعی مورد توجه قرار گرفت. شبیه همین داستان را در مورد مجموعه کلاه‌قرمزی هم شاهد بودیم؛ آنچه نشان می‌دهد صداوسیما دیگر مثل گذشته بدون رقیب نیست و نمی‌تواند برای رساندن پیام دلخواه خودش، اتاق را تاریک کند.

مساله عدم اشراف برخی از مدیران تلویزیون روی اقتضائات رسانه‌ای عصر امروز، اواخر هفته گذشته در داستان سانسور لوگوی باشگاه رم هم تکرار شد. در شرایطی که شاید حتی تیفوسی‌ترین هواداران فوتبال در ایران هم تا به حال با این دقت به نشان باشگاه رم نگاه نکرده بودند، محو شدن بخشی از بدن گرگ در این لوگو باعث توجه میلیون‌ها نفر به آن شد و به علاوه یک آبروریزی تمام عیار بین‌المللی هم راه انداخت. وضع طوری شد که تصویر رضا جاودانی –مجری برنامه گزارش ورزشی- در کنار این لوگوی سانسور شده روی جلد روزنامه بسیار معتبر گاتزتا دلواسپورت هم رفت؛ نشریه‌ای که همیشه تصاویر امثال دیبالا و بوفون را روی جلدش دارد، اما این بار خالقان شاهکار مزبور در تلویزیون ایران را جایگزین فوق ستاره‌های فوتبال ایتالیا کرد!

خلاصه اینکه در دوران ریزش مخاطبان تلویزیون، اتفاقا نسخه بیشتر دیده شدن هر خبر، صدا یا تصویر این است که ابتدا تلویزیون آن را سانسور کند و سپس محتوای حذف شده در کنار کلیدواژه «سانسور» در فضای مجازی به انتشار برسد. این دقیقا شبیه اتفاقی بود که آخرین بار برای عادل فردوسی‌پور در برنامه دورهمی رخ داد. حالا عادل که معمولا متهم می‌شد در برنامه‌اش زیاد به موضوع ورود زنان به ورزشگاه‌ها نمی‌پردازد کاملا تبرئه شده و تازه حرفش هم به گوش عالم و آدم رسیده است. این ماجرا فقط یک بازنده داشت که طبق معمول صداوسیما بود؛ مجموعه‌ای که انگار نمی‌خواهد واقعیت‌های ارتباطی جامعه امروز را درک کند و هنوز با فرمول پخش سریال اوشین پیش می‌رود!