حال چگونه می‌شود که زنان و مردان در کنار هم می‌توانند در سالن کنسرت بنشینند و موسیقی مورد علاقه خود را گوش کنند اما نمی‌توانند از تماشای فوتبال درکنارهم لذت ببرند. حتی بسیاری از جامعه‌شناسان، رفع آلودگی از محیط فوتبال را تنها با نسخه ورود زنان به استادیوم‌ها شفابخش می‌دانند به این معنی که همچون هر جمعی که با حضور زنان در آن به رعایت وسواس در استفاده از لغات منجر می‌شود در استادیوم‌ها هم به یمن حضور آنها آلاینده‌های صوتی پاک شوند و همه در کنار هم از تماشای فوتبال لذت ببرند.

چرا آنها می‌توانند و ما نه

 این بحث و البته تحلیل‌های مربوط به آن اتفاق تازه‌ای نیست. سال‌ها پیش از این و بعد از عبور از دهه ۶۰ و ۷۰ و با باز شدن فضای سیاسی کشور، یکی از مجلات تازه تاسیس با محوریت جوانان بود که جسارت کرد و تیتر زد: «استادیوم صد هزار پسری» و افکار عمومی را با این پرسش روبه‌رو ساخت که چرا از ظرفیت نیمی از تماشاگران پرشور فوتبال به سادگی گذشته‌ایم و از خواست جدی زنان در این مساله گفت. در تمام طول این سال‌ها ماجرا در مقاطعی و به بهانه‌های پررنگ‌تر مطرح شده است. محمود احمدی‌نژاد رئیس دولت نهم داغ‌داغ برای به کرسی نشاندن شعارهای انتخاباتی‌اش نامه‌ای به وزارت ورزش نوشت و حتی طی دستوری خواستار ورود زنان به استادیوم‌ها شد اتفاقی که ناپختگی آن نه تنها کمکی به حل موضوع نکرد که حساسیت‌ها را درخصوص آن بیشتر کرد و مقاومت‌ها پررنگ‌تر شد. پس از آن این فدراسیون والیبال بود که توانست آرام و بی سروصدا گوشه‌ای از استادیومش را به زنان اختصاص دهد و البته هرگاه عکس‌های علاقه‌مندان والیبال و البته زنان خارجی که به بهانه بازی‌های تیم‌ملی کشورشان به آزادی راه پیدا می‌کردند منتشر می‌شد حسرت زنان علاقه‌مند به فوتبال را دوچندان می‌کرد که چرا زنان سوری‌ می‌توانند در آزادی تهران فوتبال ببینند اما ما نه.

به بهایش می‌ارزد؟

گریم مردانه شاید آخرین و عجیب‌ترین راه برای تیفوسی‌های مونث فوتبال برای راه یافتن به قلعه فوتبالی‌ها باشد. روشی که حالا دست‌اندرکاران برگزاری بازی‌ها را با چالشی تازه مواجه کرده است. آیا آنها از این پس باید علاوه برجست‌وجوی بدنی درمورد فیک یا اصل بودن ریش تماشاگر هم اقدام کنند تا بتوانند زن یا مرد بودن او را تشخیص دهند؟ اما شاید سنگین‌تر از در رفتن این زنان مردنما از دست ماموران بهایی باشد که انتشار تصاویر آنها در استادیوم در فضای مجازی به‌دنبال دارد. عکس‌هایی که به‌نظر می‌رسد خود آنها هم دیگر مقاومت و اکراهی برای عدم انتشار آن ندارند و آن را راهی برای اعتراض یا حتی روشی برای اثبات حرف خود در بی‌خطر بودن حضورشان در استادیوم می‌دانند. بازتاب گسترده و تحلیل‌های عجیب و غریب این تصاویر در رسانه‌های خارجی بعضا رنگ و بوی سیاسی هم می‌گیرد و مدام در کنار این خبر قرار می‌گیرد که حتی عربستان هم این ممنوعیت را برداشته است.

در چنین فضایی سود و زیان اصرار به این ممنوعیت کفه ترازو را به کدام سمت سنگین‌تر می‌کند؟ شاید ارائه تصویری صحیح از آنچه در استادیوم‌ها رخ می‌دهد و شرح لطمه‌ای که انتشار عکس زنی که برای دیدن یک بازی ساده فوتبال ریش مردانه گذاشته است در رسانه‌های دنیا بتواند دلمشغولی‌ها و نگرانی‌ها درخصوص این اتفاق را به حداقل برساند. مگر نه اینکه این حساسیت‌ها و البته نگرانی‌هایی که بسیاری از آنها هم توجیهات بحقی داشته است با توضیح مسوولان به مراجع و بزرگان دین و ارائه راه‌حل‌های منطقی برای رفع نگرانی‌ها حل شده است؟ موضوعات مهم سیاسی و اقتصادی که شاید ورود زنان به استادیوم‌ها درمقابل آنها موضوع کوچکی باشد.