این مرد، دشمن «حماسه» است!

دنیای اقتصاد- رسول بهروش: نوروز۹۶ برای فوتبال ملی ایران به بهترین شکل ممکن شروع شد؛ کسب دو پیروزی بسیار حیاتی در مرحله مقدماتی جام‌جهانی روسیه باعث شد تیم کشورمان با ۱۷امتیاز در صدر گروه اول بایستد و ۴امتیاز بالاتر از کره‌جنوبی، به معنای واقعی کلمه در یک قدمی صعود به جام‌جهانی قرار بگیرد. شاگردان کی‌روش ابتدا در دوحه با یک گل قطر را شکست دادند و شانس‌های میزبان جام‌جهانی۲۰۲۲ را برای حضور در روسیه به حداقل رساندند، پس از آن نیز در مسابقه‌ای که قطعا می‌تواند رکورددار یکی از پرتماشاگرترین دیدارهای تاریخ ورزشگاه آزادی باشد، چین را با یک گل شکست دادند. به این ترتیب ترکتازی تیم ایران در قاره کهن همچنان ادامه یافت و فیفا نیز تا چند روز دیگر پاداش این درخشش را با صعود چند پله‌ای تیم کشورمان در تازه‌ترین رنکینگ جهانی می‌دهد؛ جایی که با توجه به معیارهای محاسبه فدراسیون جهانی، بچه‌های کی‌روش احتمالا روی پله۲۸ دنیا خواهند ایستاد.

در فاصله پایان دور رفت و آغاز دور برگشت مسابقات مقدماتی جام‌جهانی، روزهای پرالتهابی بر تیم‌ملی کشورمان گذشت. رویارویی عریان و آشکار کارلوس کی‌روش با برانکو ایوانکوویچ و متعاقب آن داستان دعوت یا عدم دعوت از پرسپولیسی‌ها به تیم‌ملی، باعث شد تیم ایران شرایط عجیبی داشته باشد. در تمام طول آن روزها، به دفعات در مورد جزئیات این مناقشه سخن گفته شد. آنچه مسلم است اینکه این بار نمی‌شد و نمی‌شود همه حق را به مرد پرتغالی داد و کارلوس را کاملا منزه و بی‌عیب و نقص قلمداد کرد. طبعا او هم کج‌خلقی‌ها و بدقلقی‌های خودش را داشته و به‌خصوص با پیش کشیدن تکراری بحث استعفا، برای اولین بار پایگاه اجتماعی‌اش را دور از ثبات و اقبال همیشگی یافت.

حرف‌های تلخ کی‌روش بعد از پیروزی برابر چین نشان داد این دعوا همچنان ادامه دارد و هنوز هیچ چیز تمام نشده. همه اینها را که کنار بگذاریم، اما در اصالت یک موضوع تردید چندانی وجود ندارد؛ اینکه کارلوس کی‌روش از نظر فنی برای فوتبال ایران یک موهبت بسیار بزرگ بود که برکات وجودش در ۶ سال گذشته کاملا روشن بوده است. اینکه ما امروز برای اولین بار در تاریخ فوتبال کشورمان در مرز دومین صعود متوالی به جام‌جهانی ایستاده‌ایم، کمترین ارمغان کار کی‌روش در ایران است. بالاتر از این نعمت، او تیمی ساخته که حداقل ۲۰بازیکن هم‌سطح و فوق‌العاده در آن توپ می‌زنند؛ مهره‌هایی که هر کدام می‌توانند به فراخور اتفاقات با دیگران جایگزین شوند و آسیبی هم به تیم‌ملی نرسد.

در بازی با قطر کریم انصاری‌فرد یکی از بهترین نمایش‌های عمرش را ارائه داد. او که در لیگ یونان روزهای فوق‌العاده‌ای را پشت سر می‌گذارد، در دوحه نیز تک گل تیم کشورمان را به زیبایی برای مهدی طارمی ساخت. با این وجود او بلافاصله در مصاف با چین نیمکت‌نشین شد و هیچ اتفاقی هم رخ نداد. چه کسی در این فوتبال می‌تواند باور کند ستاره‌ای مثل سردار آزمون روی نیمکت بنشیند و طارمی که هرگز هم لژیونر نبوده در ترکیب ثابت به میدان برود؟ این اتفاق اما رخ می‌دهد و آب هم از آب تکان نمی‌خورد. باز خوب است که کریم و سردار در تیم‌ملی هستند و روی نیمکت می‌نشینند؛ اسم و رسم‌دارهایی مثل اشکان دژاگه و آندرانیک تیموریان که حتی به اردو هم فراخوانده نشده‌اند. در پرسپولیس که شاید حالا بهترین روزهای بعد از انقلابش را پشت‌سر می‌گذارد، وقتی برانکو، رامین رضاییان را روی نیمکت می‌نشاند غائله‌ای به پا می‌شود، در تیم‌ملی اما هیچ‌کس ایراد نمی‌گیرد اگر رامین جای خودش را به وریا غفوری بدهد که تازه آخر سال مصدوم هم شده بود. احسان حاج‌صفی یک خط جلو آمده و کنار سعید عزت‌اللهی قرار گرفته، اما وقتی در همین پست تازه هم پشت خط امید ابراهیمی می‌ماند، با طیب خاطر روی نیمکت آرام می‌گیرد!

واقعیت آن است که کارلوس کی‌روش با آمیزه‌ای از درایت فنی و اقتدار و اتوریته توانسته به نفر اول تیم‌ملی تبدیل شود و شش دانگ قدرت را در کف بگیرد. این موضوع به‌ویژه در فضای احساسی و هیجانی فوتبال ایران یک موهبت کم‌نظیر است. اینجا ستاره‌ها کسی را می‌خواهند که هم راه و چاه فنی را نشان‌شان بدهد و هم اگر روزی به هر دلیلی به آنها پشت کرد، یارای تمرد و مقاومت را برابرش نداشته باشند. امروز چنین اتفاقی در پرسپولیس رخ داده و این تیم را به قله رسانده و البته شکل کامل‌ترش در تیم‌ملی به وقوع پیوسته و نتایجش را نشان داده است. روزی کنار گذاشتن علی دایی سی‌وچندساله از تیم‌ملی بک بحران بزرگ بود و امیر قلعه‌نویی تا مدت‌ها حواشی اتخاذ چنین تصمیمی را تحمل کرد، حالا اما بزرگ‌ترین بازیکنان ایران از تیم‌ملی دور می‌مانند، بی‌آنکه مشکلی ایجاد شود. تیم ایران در جام‌جهانی برزیل به شکل واضحی از کمبود نفرات موثر و استاندارد رنج می‌برد و همین مساله در فضای مسابقات فشرده نفس ما را گرفت، حالا اما آنقدر دست‌مان باز است که در هر بازی با چند تغییر به میدان می‌رویم و همچنان بهترین نتایج را می‌گیریم. همین مساله نوید آن را می‌دهد که شاید اگر گروه عجیب و غریبی در روسیه نداشته باشیم، برای اولین بار بتوانیم به جمع ۱۶تیم برتر دنیا برسیم و بزرگ‌ترین موفقیت ملی تاریخ فوتبال ایران را رقم بزنیم.

به خیلی از مردم ایران اگر بگویید چشم‌های‌شان را ببندند و شیرین‌ترین خاطره فوتبالی عمرشان را به یاد بیاورند، لابد یاد ۸آذر۷۶ و صعود معجزه‌آسای تیم‌ملی ایران به جام‌جهانی ۹۸فرانسه خواهند افتاد. آن روز تیم کشورمان در شرایطی که هیچ‌کس در دنیا باورش نمی‌شد، از باخت دو بر صفر تساوی ساخت و به‌عنوان سی‌ودومین تیم دنیا راهی مرحله نهایی جام‌جهانی شد. حالا اما ما می‌توانیم سی پله از آن روز بالاتر باشیم و بعد از برزیل، به دومین تیم حاضر در جام‌جهانی تبدیل شویم. این مرز بین عرف و عقلانیت است؛ جایی که مردی مثل کارلوس کی‌روش فرصت کافی را پیدا کرد و توانست با شکستن کلیشه‌های همیشگی فوتبال ایران، این حوزه را با موفقیت‌های مستمر و مداوم آشنا کند. در چنین شرایطی، مسلما دیگر خبری از حماسه ملبورن یا اتفاقات شبیه آن نیست. این فوتبال دیگر معاف است از آنکه معطل ابر و باد و مه و خورشید و فلک باقی بماند و کامیابی‌های جرقه‌ای را از لابه‌لای انبوه حوادث و اتفاقات بو بکشد. ما دیگر نیازی به آن نداریم که یک دیوانه استرالیایی تور دروازه‌مان را پاره کند و تیم بازنده را به میدان برگرداند. فوتبالی که برای خودش برنامه و حساب و کتاب دارد، راهش را می‌رود و گام به گام پیشروی می‌کند. این اتفاقی یگانه و شاید بی‌نظیر برای فوتبال ایران است. کاش با مدیریت صحیح، فضایی فراهم کنیم که همنشینی با کی‌روش و امثال او، همچنان ادامه داشته باشد. ما را از این خواب زیبا، بیدار نکنید لطفا!