یکی پشت میلهها، یکی در معرض نفرینها
بیچاره پرسپولیس با این خریدارانش!
دنیای اقتصاد - رسول بهروش: علی دایی بعد از باخت به پرسپولیس توفان به پا کرد. سرمربی نفت تهران در نشست خبری مدعی شد چون پشت سر این تیم «نفرین» وجود دارد، مدام دچار بدبیاری میشود. این اولین بار نیست که چنین مسائلی در مورد تیم قدیمی پایتخت مطرح میشود. طلبکاران سرشناس نفت تهران مدتها است که پاشنه در این باشگاه را از جا کندهاند و البته به نتیجه هم نمیرسند. فکرش را بکنید؛ کار به جایی رسیده که چهره موجهی همچون جلال حسینی تهدید میکند شیشههای ساختمان این باشگاه را خواهد شکست! وضع بازیکنان جدید هم کموبیش از همین قرار است.
دنیای اقتصاد - رسول بهروش: علی دایی بعد از باخت به پرسپولیس توفان به پا کرد. سرمربی نفت تهران در نشست خبری مدعی شد چون پشت سر این تیم «نفرین» وجود دارد، مدام دچار بدبیاری میشود. این اولین بار نیست که چنین مسائلی در مورد تیم قدیمی پایتخت مطرح میشود. طلبکاران سرشناس نفت تهران مدتها است که پاشنه در این باشگاه را از جا کندهاند و البته به نتیجه هم نمیرسند. فکرش را بکنید؛ کار به جایی رسیده که چهره موجهی همچون جلال حسینی تهدید میکند شیشههای ساختمان این باشگاه را خواهد شکست! وضع بازیکنان جدید هم کموبیش از همین قرار است. اعتصاب پشت اعتصاب و مصاحبه پشت مصاحبه. تمرینات این تیم قبل از بازی با پرسپولیس به مدت یک هفته خوابیده بود و البته روز سهشنبه هم در اولین جلسه تمرینی بعد از مسابقه با پرسپولیس، این تیم را بهدلیل بدهی فراوان به محل تمرینات راه ندادند. نفت تهران را میتوان قابی تمام عیار و کاملا گویا از وضع فلاکتبار باشگاهداری خصوصی در ایران تلقی کرد. همه چیز اما همین نیست و نفتیها شرایط پیچیدهتری دارند. دایی لابهلای مصاحبه پرغیظ و غضبش از روزنامهنگاران خواست تحقیق کنند و ببینند مالکان این باشگاه چه کسانی هستند و اصلا به چه منظور سر از فوتبال در آوردهاند؟! برآوردن خواسته شهریار اما اصلا کار سادهای نیست. وقتی سرمربی تیم، آن هم کاراکتری به شهرت و عظمت علی دایی نمیتواند مالک باشگاهش را پیدا کند، از روزنامهنگاران چه کاری برمیآید؟
همه آنچه عموم مردم در مورد مالک نفت میدانند این است که بعد از تصمیم قطعی وزارت نفت به واگذاری این تیم و پس از آنکه با انتقال امتیاز آن به ملوان انزلی موافقت نشد، مجموعه بهنام پیشروی کیش توانست سهام باشگاه را بخرد و آن را تملک کند. جستوجو کردن اسم این شرکت در اینترنت اما سالها است که به جایی نمیرسد. اسم بهنام پیشرو از دو سال پیش بر سر زبانها افتاد؛ زمانی که آنها به نام اسپانسر ۳۰ میلیاردی پرسپولیس قد علم کردند و همه را به حیرت وا داشتند. از همان روز اول اما ابهامات زیادی در موردشان وجود داشت؛ نظیر آنکه اسم این شرکت، تازه چند روز بعد از پذیرفتن اسپانسری پرسپولیس بهطور رسمی به ثبت رسیده است! اطلاعات در مورد این مجموعه اندک بود و از طرف دیگر هم مسوولان باشگاه حاضر به شفافسازی نبودند. حمید استیلی که در آن زمان عضو هیاتمدیره پرسپولیس بود، در اظهارنظری تاریخی و حیرتانگیز گفته بود: «اسپانسر ما اسم ندارد و تنها هزینه میکند!»
هر چه میگذشت ابهامات در مورد بهنام پیشرو بیشتر میشد؛ تا جایی که یک روز عوامل باشگاه پرسپولیس به دستور حمیدرضا سیاسی (که خودش یکی از بزرگترین علامت سوالهای تاریخ فوتبال ایران است!) چهارپایه گذاشتند و بنرهای این شرکت را از محل تمرینات پرسپولیس پایین کشیدند! از آن روز به بعد همکاری قرمزها با بهنام پیشرو قطع شد. شرکت مزبور بلافاصله برای استیفای حقوقش با ادعای غرامت میلیاردی به محاکم قضایی شکایت کرد و پروندهای تشکیل داد که ظاهرا هنوز هم در جریان است.
زمان گذشت و گذشت تا رسیدیم به ابتدای فصل جاری که بهنام پیشرو با خرید باشگاه نفت تهران دوباره اسمش را در فوتبال ایران مطرح کرد. آنها پذیرفتند نام نفت را روی این باشگاه قدیمی نگه دارند و آن را از استان خارج نکنند. همان روزها هم اما از مالکان جدید باشگاه جزئیات خاصی به انتشار نرسید. شاید تنها سند، عکسی بود که نادر گلرخسار در حاشیه بازی دوستانه نفت با تیمملی نوجوانان کنار علی دایی، مهدی تاج و کارلوس کیروش گرفت. همه چیز خوب شروع شد؛ جذب دایی، استخدام بازیکنان نامی و کسب نتایج مطلوب. با این حال رفته رفته مشکلات سر باز کرد و وضع هر روز وخیمتر شد تا به امروز رسیدیم؛ به جایی که بیپولی و عدم پاسخگویی کادر مالکیتی و مدیریتی باشگاه، امان از بازیکنان قدیمی و جدید تیم بریده و وضعیت غریبی را بر نفت حاکم کرده است.
در مورد بهنام پیشروی کیش اما نکته ناگفتهای وجود دارد که از همه این مسائل به شدت مهمتر است. آنها در کنار دو دوره فعالیتشان بهعنوان اسپانسر پرسپولیس و مالک نفت تهران، خیز بسیار جدی و بلندی برای تصاحب باشگاه پرسپولیس برداشتند. اواخر سال۹۳ و اوایل سال۹۴ چند دور مزایده برای واگذاری سرخابیها برگزار شد. برای استقلال اساسا مشتری پیدا نشد، اما پرسپولیس دو خریدار پرو پا قرص داشت که در رقابت تنگاتنگ با هم، ناچار بودند قیمت پیشنهادی را بالا و بالاتر ببرند. یکی همین بهنام پیشرو بود که یک بار مزایده را برد و بهدلیل نقص مدارکش نتوانست پرسپولیس را تصاحب کند و دیگری شرکت استیلآذین ایرانیان با حسین هدایتی که برنده نهایی مزایدهها بود، اما بهدلیل آنچه عدم احراز اهلیت خوانده شد، این مجموعه نیز مالک نهایی پرهوادارترین تیم ایران شناخته نشد. امروز اما دو سال بعد از آن شور و شر، دو مشتری جدی پرسپولیس کجا هستند و چه میکنند؟
بهنام پیشرو که امتحانش را در اشلی بسیار کوچکتر پس داده و بحرانی عمیق و کمسابقه را در نفت تهران ساخته است. به راستی اگر این مجموعه مالکیت پرسپولیس را بر عهده میگرفت و چنین وضعی را در آن باشگاه میلیونی و پرمخاطب بهوجود میآورد، چه اتفاقی رخ میداد؟ داستان حسین هدایتی حتی از این هم جالبتر است. نامبرده چندی پیش بازداشت شد و محسنیاژهای، سخنگوی قوه قضائیه همین چند روز پیش در آخرین نشست خبری سال جاریاش در مورد او گفت: «نمیتوانم نوع اتهام را بگویم. پرونده مفتوح است و قرار نهایی صادر نشده. یعنی پرونده باید یا در دادسرا مختومه شود یا با کیفرخواست به دادگاه برود. در نتیجه در این پرونده تحقیقات در دادسرا ادامه دارد.»
لغو واگذاری پرسپولیس و استقلال با تصویب هیاتدولت و صرفا به این بهانه که آنها موسسات «فرهنگی» هستند، اگرچه اقدامی غیرحرفهای بود، اما لااقل سرخابیها را از یک دام بسیار بزرگ رهاند وگرنه ظرف کمتر از دو سال بعد از آن ماجرا شاید امروز میلیونها هوادار دو تیم در سراسر کشور شوکه و غمگین بودند. کاش اما گذشته چراغ راه آینده باشد و اگر قرار است بعد از این در قبال پرسپولیس و استقلال خصوصیسازی انجام بگیرد (که باید بگیرد) از واگذاری آنها صرفا به یک فرد یا مجموعه خاص پرهیز شود یا حداقل این اتفاق با اخذ تضمینهای بسیار محکم رخ بدهد.
ارسال نظر