نگاهی به رفتار طرفداران پرسپولیس و استقلال، قبل و بعد از دربی
هوادارم آرزوست!
دنیای اقتصاد: دربی روز جمعه تهران با نتیجه مساوی بدون گل به پایان رسید تا سرخابیها بدون ریزش و تلفات روی ادامه مسابقات تمرکز کنند. مسلما این مسابقه هم مثل هر بازی بزرگ دیگری حاشیههای فراوانی داشته که تا مدتها در موردش بحث خواهد شد. با این همه، یکی از آزاردهندهترین جنبههای دربی۸۳، رفتارهایی بود که از سوی برخی هواداران دو تیم رخ داد. کاری به پرتاب بطری و ترقه و این قبیل مسائل نداریم؛ چه اینکه این دردها در فوتبال ایران درمانناپذیر به نظر میرسد. آنچه در حاشیه شهرآورد اخیر مایه تاسف از کار درآمد، کم و کاستی آشکار شده در فلسفه هواداری دو تیم بود؛ جایی که خیلی از پرسپولیسیها و استقلالیها نشان دادند هنوز معنای عمیق و واقعی طرفداری از یک تیم فوتبال را درک نکردهاند و صرفا بنا بر احساسات فوری و سطحی به مسائل واکنش نشان میدهند.
دنیای اقتصاد: دربی روز جمعه تهران با نتیجه مساوی بدون گل به پایان رسید تا سرخابیها بدون ریزش و تلفات روی ادامه مسابقات تمرکز کنند. مسلما این مسابقه هم مثل هر بازی بزرگ دیگری حاشیههای فراوانی داشته که تا مدتها در موردش بحث خواهد شد. با این همه، یکی از آزاردهندهترین جنبههای دربی۸۳، رفتارهایی بود که از سوی برخی هواداران دو تیم رخ داد. کاری به پرتاب بطری و ترقه و این قبیل مسائل نداریم؛ چه اینکه این دردها در فوتبال ایران درمانناپذیر به نظر میرسد. آنچه در حاشیه شهرآورد اخیر مایه تاسف از کار درآمد، کم و کاستی آشکار شده در فلسفه هواداری دو تیم بود؛ جایی که خیلی از پرسپولیسیها و استقلالیها نشان دادند هنوز معنای عمیق و واقعی طرفداری از یک تیم فوتبال را درک نکردهاند و صرفا بنا بر احساسات فوری و سطحی به مسائل واکنش نشان میدهند.
استقلالیها کجا بودند؟
بیگمان شگفتانگیزترین قاب دربی۸۳، خالی ماندن بخش بسیار زیادی از صندلیهای مربوط به هواداران استقلال بود. پیش از این گاهی اتفاق افتاده بود که قسمتی از ظرفیت استادیوم آزادی در دربی پر نشود، اما این مساله به هر دلیلی که رخ میداد، برای هر دو تیم بود. این بار اما استقلالیها نیامدند و صحنهای بینظیر و شوکهکننده پیش روی شاگردان منصوریان خلق کردند. بعد از بازی البته استقلالیها اعتراض گستردهای را نسبت به مکانیزم بلیتفروشی آغاز کردهاند و سعی دارند گناه خالی ماندن سکوها را پای سیستم بنویسند، اما واقعیت آن است که آنها رغبت چندانی هم برای تماشای این بازی نداشتند. وقتی ۳۰هزار بلیت اول به فروش رسید، آمار تفکیکی خبرگزاریها نشان میداد تنها ۵هزار بلیت را استقلالیها خریدهاند و باقی سهم قرمزها بوده است! حتی تصاویر منتشر شده از استادیوم آزادی در فاصله چند ساعت تا آغاز بازی هم نشان میداد جایگاه پرسپولیسیها پر شده، اما سمت استقلالیها صندلیهای خالی بسیار زیادی وجود دارد. اگر قرار بود هواداری بیاید و این ظرفیت را پر کند، همین چند ساعت هم برای او کافی بود. با این حال استقلالیها نیامدند، درست به همان دلیلی که فقط ۱۰هزار نفرشان برای تماشای مسابقه قبلی با ماشینسازی راهی ورزشگاه آزادی شدند.
این مساله نشان میدهد فضای هواداری فوتبال ایران یا حداقل باشگاه استقلال، بیش از اندازه تحت تاثیر روند نتیجهگیری تیم قرار دارد. علی منصوریان که ابتدای فصل روی دست هواداران وارد کمپ حجازی شد و سر تمریناتش جا برای سوزن انداختن نبود، حالا غریبانهترین روزهای یک مربی در تاریخ باشگاه را پشت سر میگذارد. راجعبه فوتبالی که فاصله عرش و فرش در آن اینقدر ناچیز است، چه میتوان گفت؟ آیا میتوان چنین هواداری را با هواداران آرسنال و لیورپول مقایسه کرد که سالها است نتیجه نمیگیرند، اما همچنان همه صندلیها را پر میکنند؟ ابهام اساسی در نگاهی است که ما به فلسفه هواداری داریم؛ در اروپا طرفدار یک باشگاه، حامی واقعی مجموعه است و تحت هیچ شرایطی آن را تنها نمیگذارد، اما اینجا انگار هوادار فقط دوست دارد شریک پیروزیها و شادیها باشد. موقع شکست کسی نیست؛ حتی شانهای که بشود سر بر رویش گذاشت و گریست.
خشم پرسپولیسیها بهخاطر چیست؟
بعد از پایان دربی اما اتفاقات عجیبی در اردوگاه پرسپولیسیها رخ داد. برخی از هواداران این تیم که گویا چشمانتظار کسب یک پیروزی ساده و پرگل بودند، از نتیجه بهدست آمده برآشفتند و در فضای مجازی علیه برانکو موضع گرفتند. اگرچه انتقاد به کار هر کسی وارد است و قطعا مربی کروات قرمزها هم در کارش کموکاستیهایی داشته، اما برخی از اعتراضهای اخیر از مرز انصاف و عقلانیت عبور کرد و واقعا آزاردهنده بود. یادمان باشد پرسپولیسیها در حال اعتراض به سیستمی هستند که در دو سال گذشته حدنصاب خیرهکنندهای را در سرعت پیشرفت به جا گذاشته و از یک ویرانه محض، بنایی قابل اعتنا ساخته است. گویا این عده از یاد بردهاند که پیش از حضور برانکو در پرسپولیس، این تیم تحت هدایت مربیانی مثل درخشان یا استیلی چه روزگاری داشت. تیمی که اواخر لیگ چهاردهم کاپیتانش بهخاطر قطعی شدن بقای آن در لیگ برتر وسط زمین چمن ورزشگاه آزادی «سجده شکر» به جا آورد، در لیگ پانزدهم فقط بهخاطر تفاضل گل کمتر جام قهرمانی را از دست داد.
قرمزها در حال حاضر همراه با تراکتورسازی در صدر جدول قرار گرفتهاند و مشخص نیست علت به چالش کشیده شدن کادرفنی چنین تیمی چه میتواند باشد؟ این مسائل در حالی رخ میدهد که در هیچ کجای جهان پیروزی قاطعانه یک تیم برابر رقیب سنتیاش را نمیتوان از قبل قطعی دانست. همین پرسپولیس برانکو در هفته پایانی لیگ چهاردهم در بدترین وضع خودش دربی را از استقلال قلعهنویی برد و اتفاق مشابه این، بارها و بارها رخ داده است. نیازی به تکرار نیست که دربی یک بازی خاص است با حساسیتهای ویژه خودش؛ مسابقهای که استقلال با کسب پیروزی در آن میتوانست همه ناکامیهای ابتدای فصل را به یکباره به دست فراموشی بدهد. بخش زیادی از اعتراض قرمزها هم البته مربوط به بازی نکردن رامین رضاییان است؛ ستارهای که فعلا دوران تنبیه خود را میگذراند و البته که یکی از پیش پا افتادهترین اصول فوتبال حرفهای این است که در چنین مواردی باید حق را به مربی داد و با تصمیمات او مدارا کرد.
ارسال نظر