ستاره‌کاذب با دستمزد کلان

گروه ورزش: در دنیا هر باشگاه با توجه به ورودی و خروجی اقتصادی، تعداد تماشاگران، فروش محصولات، حق پخشی که دریافت می‌کند و اسپانسرهایی که دارد رقم قرارداد بازیکنانش را تعیین می‌کند. این‌گونه است که باشگاه‌های متمول قدرت خرید ستاره‌های بزرگ‌تری دارند و مثلا میانگین دستمزدهای ماهانه یک بازیکن در تیمی ۱۰۰ هزار دلار است، اما در تیمی دیگر این رقم به مراتب کمتر. تفاوت‌های موجود میان چرخه اقتصادی در باشگاه‌ها است که چنین شرایطی را رقم می‌زند، اما در فوتبال ایران که باشگاه‌ها هیچ‌یک از این منابع را ندارند طبیعتا هیچ ملاک و معیاری هم برای قیمت‌گذاری‌ها و برآورد عدد حقیقی قابل پرداخت به بازیکنان وجود ندارد. اقتصاد در فوتبال ایران به دلیل متکی بودن باشگاه‌ها به دولت و نداشتن استقلال مالی و کمبود دانش مدیریت در سطحی پایین قرار دارد. در نتیجه رقم‌ها و قراردادهایی که در فوتبال ما بسته می‌شود با واقعیت‌های موجود در اقتصاد ایران همخوانی ندارد. هر سال در فصل نقل‌وانتقالات برخی از مدیران دولتی فوتبال، بی‌محابا فقط به فکر خرید‌های گزاف هستند تا بتوانند جایگاه خود را حفظ کنند. بسیاری از کارشناسان معتقد هستند گرانی و ارزانی بازیکنان را باید نسبت به عملکرد و خروجی فوتبال یک کشور سنجید. اما با توجه به بالا رفتن هزینه نقل‌وانتقال برخی از بازیکنان تا مرز۲میلیارد تومان آیا فوتبال ایران که از جیب دولت ارتزاق می‌کند به اندازه هزینه‌کردش خروجی دارد؟

برند‌سازی نکته مغفول فوتبال ایران

پرداخت دستمزد‌های نجومی به برخی از فوتبالیست‌ها را با امیررضا واعظ‌آشتیانی که یک مدیراقتصادی - ورزشی است و سابقه مدیرعاملی باشگاه استقلال را هم درکارنامه دارد به گفت‌وگو نشستیم. وی معتقد است نظام پرداخت‌ها در کشورما با اقتصاد کلان همخوانی ندارد: «پرداخت دستمزد در فوتبال مدرن وحرفه‌ای متر و معیاردارد. آنها موسساتی دارند که بازیکنان را در رشته‌های مختلف ارزیابی می‌کنند. نکته مهمی که کشورهای دیگر را از لحاظ جذب بازیکن با ایران متمایز می‌کند این است که آن فوتبالیست چقدر قابلیت درآمدزایی برای باشگاه دارد بر این اساس بخشی از رقمی که پرداخت می‌شود از این راه جبران خواهد شد. مثلا مسی و رونالدو و خیلی از فوتبالیست‌های سرشناس دیگر تنها بازی کردن فوتبال آنها برای باشگاه ملاک نیست. این بازیکنان در باشگاه‌های خود تبدیل به «برند» شده‌اند و باشگاه از فروش لباس‌های آنها گرفته تا قرارداد با شرکت‌های مختلف و... از آنها درآمدزایی می‌کند. درایران اما برند‌سازی برای باشگاه‌ها معنا و مفهومی ندارد و معیاری برای پرداخت‌های کلان به برخی از بازیکنان وجود ندارد. ولی اگر تک بازیکنانی هم برند می‌شوند برنامه‌ای برای استفاده کردن از آنها نداریم. مثلا از برند آقای دایی چطور و چقدر توانستیم استفاده کنیم؟ ما در ایران برند‌سازی را بلد نیستیم پس بنابراین کاذب‌سازی می‌کنیم. خروجی هم این می‌شود ستاره‌های کاذبی به‌وجود می‌آیند که درخواست دستمزد‌های کلان بی‌پایه و اساس می‌کنند.»

اقتصاد در ورزش ما سهمی ندارد

وی نقش مدیران ورزشی در کشور ما را هم به چالش می‌کشد و معتقد است آنها نگاه سودآوری ندارند: «مدیران ورزشی در کشورما بیشتر به فکر نتیجه‌گرایی هستند و نگاه سودآوری ندارند. فقط به فکر قهرمانی‌های احتمالی هستند و برای درآمدزایی‌های مختلف برنامه مدونی ندارند. نتیجه این می‌شود که اقتصاد در ورزش هم سهم بسیار کوچکی خواهد داشت. هرچند که اقتصاد ورزشی نیز نشات گرفته از اقتصاد کلان یک کشوراست و در حال حاضر نیز اقتصاد کلی کشور ما با مشکلاتی دست به گریبان است. بنابراین ما تعریفی از سهم اقتصاد در ورزش نداریم. برزیل مثال خوبی برای این ماجرا است. فوتبالیست‌های برزیلی که در کشور خود دریافت‌های مناسبی ندارند به‌صورت بی‌شمار به باشگاه‌های اروپایی می‌روند و در آنجا بعضا مبالغ گزافی دریافت می‌کنند. این موضوع بدون شک به اقتصاد برزیل کمک قابل‌توجهی خواهد کرد و تولید ناخالص آنها را بالا خواهد برد و مهم‌تر اینکه سهم اقتصاد در فوتبال برزیل را پررنگ خواهد کرد.»

اتحاد مدیران برای پایین آوردن قیمت‌ها

واعظ آشتیانی با تقبیح ستاره‌سازی در فوتبال ایران تاکید می‌کند این کار فقط به جیب تک‌ستاره‌ها کمک خواهد کرد نه اقتصاد ورزشی ایران: «قبل از انقلاب با اینکه ورزش ما آماتوری بود باشگاه‌ها و مخصوصا پرسپولیس و استقلال در چند رشته فعالیت می‌کردند، اما حالا که داعیه حرفه‌ای شدن داریم در اداره فوتبال هم واداده‌اند. این نشان از این دارد که یک لجام گسیختگی و بی‌برنامگی در میان مدیران ورزشی ما وجود دارد. حاصلش هم این می‌شود که مدیران برای بقای بیشتر خود به صرف هزینه‌های گزاف برای برخی از ستاره‌ها رو می‌آورند. درعین حال اگر همه مدیران باشگاه‌ها با هم متحد شوند که قیمت بازیکنان از حدی بالاتر نرود می‌توانند این معضل را کنترل کنند، اما باشگاه‌های ما اغلب دولتی هستند و از بیت‌المال ارتزاق می‌کنند پس بین مدیران اهتمامی برای این ماجرا به‌وجود نمی‌آید و به فکر مهار قیمت‌های کاذب برخی بازیکنان نیستند. پس خصوصی‌سازی اینجا است که معنی پیدا می‌کند.»

فوتبال عاملی برای افکارسنجی شد

ماجرای رسوایی فیش‌های کلان حقوقی برخی از مدیران دولتی هنوز هم در محافل عمومی داغ است و افکار عمومی جامعه نسبت به این موضوع واکنش‌های منفی داشته است. ولی رابطه فیش‌های حقوقی با دریافت دستمزد‌های نجومی درفوتبال ایران نیز موضوعی بود که واعظ آشتیانی درمورد آن نظر متفاوتی ارائه کرد. وی گفت: «مردم نسبت به دریافت‌ها و فیش‌های حقوقی بالای برخی از مدیران آلرژی پیدا کرده‌اند. در دنیای حرفه‌ای ورزش و سایر شغل‌ها در جای خودش تعریفی دارد. مثلا مدیرعامل بانک در فضای حرفه‌ای باید متناسب با اقتصاد ایران چیزی حدود ۴ تا ۵ میلیون تومان بگیرد ولی به‌دلیل اینکه شایسته‌سالاری نیست و بیشتر افراد از روی باند‌بازی انتخاب می‌شوند به یکباره می‌بینیم فردی به اندازه‌ای می‌گیرد که اندازه دانشش نیست و عده زیادی از مردم را با چالش اقتصادی مواجه می‌کند و این برای مردم جامعه دردآور است. به نظر من پرداخت‌های نجومی درفوتبال عاملی شد برای افکارسنجی مردم که ببینند آنها چقدربه این ماجرا واکنش نشان می‌دهند. به هر جهت هیچ فرقی نمی‌کند پرداخت‌های نجومی در فوتبال باشد یا در دستگاه‌های دولتی. دستگاه‌های نظارتی باید جلوی این ریخت وپاش‌ها از بیت‌المال را بگیرند. الان و دراین فصل بیشترین هزینه‌ها را دو تیم سرخابی پایتخت داشته‌اند. بایدرسیدگی شود که چرا اینقدر ریخت و پاش در این دو تیم وجود دارد. این دو تیم همیشه هیات‌مدیره داشته‌اند ولی دستگاه‌های نظارتی هیچ‌وقت مجامع این هیات‌مدیره‌ها و صورتجلسه‌های آنها را ندیده و چک نکرده‌اند و این یک تخلف آشکار است. مدیران عامل سابق باشگاه‌های بزرگ هم هیچ‌گاه توضیح ندادند که بدهی‌های انباشته آنها برای چه چیزی بوده است. در واقع با این دو باشگاه مثل «دکان بقالی» رفتار شده است. چون فضای اقتصادی در این باشگاه‌ها حاکم نیست وزارت ورزش نیز که متولی اداره این باشگاه‌ها است برای پیدا کردن اسپانسر مناسب برای آنها دائم التماس کرده است.»