ضرورت مدیریت تعرفه حاملهای انرژی
نکته بسیار کلیدی که نمیتوان از نظر دور داشت این است که به دلیل دسترسی گسترده، ساده و ارزان مردم به برق، آب و گاز به عنوان حیاتیترین انرژیهای مصرفی، اهمیت و ضرورت وجود آنها گاه نادیده انگاشته شده و حتی فراموش میشود. کالای استراتژیکی که با بهای بسیار اندک، فارغ از کممصرف یا پرمصرف بودن مشترکان در اختیار آنها قرار میگیرد، در روند کار و زندگی روزمره مردم فراموش میشود. درست به همین دلیل است که برق، آب و گاز تا زمان رسیدن به یک مقطع بحرانی کمتر مورد بحث مردم، مجریان و قانونگذاران قرار میگیرد؛ حتی به عنوان موضوعی برای بررسی نیز، تنها در شرایط بحرانی مورد توجه واقع میشود و پس از فروکشکردن این شرایط، به فراموشی سپرده میشود.
نگاهی به آنچه بر صنعت برق کشور گذشته، به خوبی موید همین نکته است؛ تا تابستان سال ۹۷ که خاموشیهای مقطعی دامنگیر مردم شد، کمتر کسی از بحران جاری و مستمر این صنعت مطلع بود. به فاصله اندکی پس از پایان پیک مصرف آن سال باز هم صنعت برق در بسیاری از جهات فراموش شد، چرا که همچنان قادر به تامین برق پایدار و مطمئن برای مردم و مشترکان بود. تابستان ۱۴۰۰ نشان داد، ابعاد بحران این صنعت بسیار گستردهتر از چیزی بود که تصور آن میرفت که هشدار لازم در این باره داده شده بود، ولی توجهی به آن نشد.
این مساله در مورد گاز و آب هم مصداقهای روشنی دارد. پیک مصرف گاز در زمستان که در طول یکی، دو سال اخیر به کاهش سهم نیروگاهها از گاز و قطعیهای زمستانی برق هم منجر شده، فرصت محدودی است که مشکلات و چالشهای عدیده این صنعت دیده و شنیده میشود. در مورد آب و تنشهای گسترده ناشی از بحران کمآبی و خشکسالی کشور هم که سخن بسیار گفته شده و متاسفانه اقدام موثر چندانی صورت نگرفته است.
نکته اینجا است که عمده مشترکان حاملهای انرژی، نگاه نادرستی به این کالاهای استراتژیک دارند. آنها برق، آب و گاز را خدمت عمومی میدانند که قطعی آن نشانه ناکارآمدی دولت است. ترویج این نگاه در میان مصرفکنندگان که «حاملهای انرژی نه کالا، بلکه خدمتی عمومی هستند»، عملا اصلاح ساختارهای اقتصادی این بخش را هم ناممکن کرده است.
البته به نظر میرسد رویکرد نادرست ما در بهینهسازی مصرف حاملهای انرژی هم در افزایش شدت مصرف انرژی و هدررفت قابل توجه آن به ویژه در حوزه مصرف بیتاثیر نبوده است. سوال این است که چرا مصرف بهینه برق، تنظیم درجه کولر و صرفهجویی در مصرف معمولا از خرداد در رسانههای جمعی آغاز میشود و پس از شهریور ماه عملا متوقف میماند. در مورد گاز هم این نوع تبلیغهای ترویجی فقط در زمستان و در زمان اوج مصرف انجام میشود. این درحالی است که برق، آب و گاز در تمام طول سال با همان کیفیت و همان میزان هدر میرود و در حال مصرف است و ما آموزش مصرف درست را فقط به زمان بحران موکول میکنیم. فرهنگسازی برای مصرف بهینه و صرفهجویی، یک کار عمیق، زیرساختی و زمانبر است. با تبلیغات بیهدف، پراکنده و مقطعی، قطعا نمیتوان راه به جایی برد. به علاوه در شرایطی که انرژی با قیمتی بسیار پایینتر از بهای واقعی آن به شگل گسترده و بدون هیچ محدودیت یا مدیریت مصرف در اختیار مشترکان قرار میگیرد، تلاش برای بهینهسازی مصرف، عملا آب در هاون کوبیدن است.
به نظر میرسد اصلاح تعریف خدمت رایگان برای آب و برق و گاز در کشور، اولین و حیاتیترین اقدام برای نجات این صنایع است. ما این کالاهای استراتژیک را تحت پوشش همین شعار خدمات عمومی رایگان به جایی رساندهایم که تولید آنها تحت هیچ شرایطی صرفه اقتصادی ندارد. فاجعه ناشی از این رویکرد همین است که وزیر نفت از کمبود گاز در زمستان میگوید و وزیر نیرو همواره نگران کمبود آب و برق در تابستان است. ما عرضه و تامین پایدار و مطمئن انرژی را با این سیاستها دچار مخاطره کردهایم.
از این رو تغییر نگرش حاکم به حاملهای انرژی و تعریف آنها به عنوان کالاهایی که مصرفکننده ملزم به پرداخت هزینه واقعی آنها است، نه یک انتخاب، بلکه الزامی ضروری و اقدامی ملی برای نجات صنایع برق، آب و گاز است. دولت میتواند یارانه هر یک از این کالاها را به شکلی سازمانیافته به مشترکان شناساییشده پرداخت کند و قاعدتا تامین این یارانه باید از خزانه صورت بگیرد، نه منابع مالی وزارتخانههای نفت و نیرو. البته قطعا رویکردها و تصمیمگیریها در مورد آب با توجه به بحرانهای جدی این حوزه، خشکسالی و کمبارشی رو به تزاید هر سال، باید متفاوتتر و کلانتر هم باشد.
به طور خاص در مورد برق، اعمال تعرفههای متفاوت برای مشترکان پرمصرف اقدام موثر و کارسازی خواهد بود. این سیستم که پیچیدگی جدی هم ندارد، میتواند زمینه را برای بهینهسازی مصرف فراهم کند. این کاری است که در تمام دنیا برای تولید و مصرف برق با کمترین نوسان ممکن انجام شده است، به طوری که در برخی از کشورهای اروپایی در بعضی از روزهای سال، با عرضه برق مجانی، افزایش مصرف تبلیغ میشود.
ما هنوز هم مبنای تعرفهای صحیحی برای مدیریت مصرف و ایجاد توازن بین تولید و مصرف به ویژه در روزهای پرمصرف سال نداریم، در حالی که عملیاتیکردن این اقدام با توجه به ساخت کنتورهای هوشمند در داخل کشور، چندان دشوار نیست و تنها با اراده اجرا و تعویض کنتورها، اعمال تعرفه مناسب در ساعات مختلف روز قابل انجام است.
قطعا چند برابر هزینهای که وزارت نیرو برای تعویض کنتورها صرف خواهد کرد، در مصرف بهینه و صرفهجویی برق بازخواهد گشت. برای حل بحران برق نیازمند همبستگی و عزم ملی در همه بخشها هستیم، اما تا واقعیشدن قیمت برق، مدیریت تعرفهها در حوزه برق و گاز، قطعا اقدامی کارساز و موثر خواهد بود. در هر حال قوانین لازمالاجرا در حوزه صنعت برق کشور بسیار است، اما به نظر میآید مجریان توانمند کم داریم.