فصلنامه «مجلس و راهبرد» بررسی کرد؛ آبهای فرامرزی - مناقشه و صلح
دفاع آخر در جنگهای آبی
آب مهمترین عنصر حیاتی در زندگی انسان از عوامل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، زیستمحیطی و... تاثیرگذار و تاثیرپذیر است. از یکسو کمبود منابع آب شیرین و از سوی دیگر توزیع ناهمگون مکانی و زمانی آن از نظر مقدار و مرزهای جغرافیایی موجب شده تا آب و تقسیم آن به یکی از موضوعات مهم در سطوح ملی و به ویژه فراملی در حوضههای آبریز فرامرزی تبدیل شود. در پژوهش حاضر به این مهم پرداخته شده که چگونه میتوان از آب به عنوان سرچشمه حیات و عامل جنگ و خشونتورزی به عنوان فرصتی برای نیل به صلح پایدار استفاده کرد؟ در پژوهش به جنگهای آبی در مقیاسهای مختلف ابعادی، عاملیتی و مکانی پرداخته شده است. در روند این پژوهش ۹۲۶ درگیری و جنگ شناسایی شد که در آن «آب» سه نقش «عامل»، «سلاح» و »تلفات» را ایفا کرده است. نکته بسیار مهم آنکه عامل و محرک بیش از ۳۰ درصد این جنگها آب بوده است. همچنین به واژهشناسی «صلح» پرداخته و در نهایت تعریف جامعی از «صلح پایدار آبی» با توجه به عوامل تاثیرگذار ارائه شد؛ چرا که با توجه به پژوهشها و بررسیهای انجام شده رسیدن به یک تعامل مثبت به ویژه در زمینه تخصیص آبهای فرامرزی یکی از مهمترین دغدغههای طرفین مذاکرات آبی است. ۲۸۶ حوضه آبریز مشترک بین ۱۵۱ کشور جهان وجود دارد و بیش از ۴۲ درصد جمعیت زمین در این مناطق زندگی میکنند که تقریبا نیمی از سطح کره زمین را تشکیل میدهند. رودخانههای فرامرزی نیز ۶۰ درصد از جریانهای آب شیرین جهان را تشکیل میدهند. این حوضههای مشترک بسترساز توسعه اقتصادی، اجتماعی و رفاه بشری را فراهم کرده و دارای مقیاس وسیعی از تنوع زیستی جهان است. مرز این حوضههای مشترک از مرزهای سیاسی بین کشورها فراتر رفته و از این طریق، کشورهای مشترکالمنافع مختلفی را در زمینههای زیستمحیطی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی به همدیگر پیوند داده است. یکی از چالشهای اصلی پیشرو، مدیریت منابع آبهای مشترک مرزی است که نیازمند هماهنگی مجموعهای از قوانین حقوقی و سیاسی کشورهای مختلف است. منابع آبهای مرزی با چالشهای بزرگ ناشی از افزایش مداوم جمعیت، صنعتی شدن، شهرنشینی، تخریب محیط زیست و همچنین تغییر اقلیم و تغییرات هیدرولوژیکی روبهرو هستند، به طوری که حتی در حوضههایی که دارای موافقتنامه هستند، اجرای توافقات با مشکل روبهرو شده است در نتیجه مناقشه بر سر آبهای مرزی در حال افزایش بوده و طیف وسیعی از موضوعات کمی و کیفی و فراتر از آن را شامل میشود.
آبهای فرامرزی - مناقشه و صلح
مناقشات روی آبهای مرزی بینالمللی، امنیت و صلح بینالمللی را تهدید میکند. به دلیل افزایش جمعیت، صنعتی شدن جوامع و گسترش شهرنشینی؛ بسیاری از حوضههای بینالمللی با افزایش تقاضا روبهرو هستند. با توجه به سوءمدیریت و تغییرات اقلیمی در بسیاری از موارد عرضه کاهش مییابد.
در زمینه تعاملات آبی، سازمانهایی با همکاری نهادینه بسیار کم هستند. از مجموع ۲۷۶ حوضه مرزی، فقط ۱۱۶ حوضه دارای سازمان حوضه آبریز هستند. به صرف وجود معاهدات و سازمان حوضه آبریزها، پیشگیری از تعارضات و مناقشات آبهای مرزی انجام نمیشود، چرا که اغلب آنها تاکنون سازوکار مدیریتی مهمی نداشتهاند. تاکنون «جنگ آب» به طور واضح رؤیت نشده است. با این حال ارتباطاتی قوی میان سوءمدیریت و خطرات بیثباتی اجتماعی و سیاسی وجود دارد که ممکن است تاثیر تغییرات اقلیمی را نیز افزایش دهند. نمونههای برجسته برای چنین خطراتی مانند وقایع پیش از جنگ داخلی سوریه، عواقب سیل و خشکسالی در پاکستان و وضعیت بیثبات در آسیای مرکزی است. چنین بیثباتیهای بالقوهای به درگیریهای بین ایالتی و همچنین درگیریهای داخلی میانجامد که به نوبه خود ممکن است بینالمللی شود. در مواردی که آب بهشدت سیاسی است(هرچند به ندرت) ممکن است مشارکت شخص ثالث ضروری باشد.
آب منبعی موثر است، همکاری در مدیریت آب میتواند به ایجاد فضای سیاسی لازم برای رسیدگی به سایر مسائل مربوط به مناقشات و مشاجرات کمک کند. همچنین میتواند به عنوان ابزاری برای دستیابی به پیشرفتهای مثبت از نظر صلح و همکاریهای منطقهای باشد. این راهحل صلحآمیز میتواند بر پایه همکاری ناشی از آب موثر باشد. همکاری آب توانایی تبدیل شدن به یک مدل متقابل را دارد. همچنین میتواند راه را برای تعاملات بیشتر، وابستگی متقابل و ارتباطات اجتماعی هموار کند. انتشار به مناطق دیگر همکاری دوجانبه در زمینه منابع آب پدیده غیرمعمولی نیست. با این حال همکاری آب به آسانی رخ نمیدهد و به طور خودکار اثرات صلح افزایش نخواهد یافت.
برای ایجاد صلح از منابع آبی دو راه وجود دارد: راه اول شامل تبدیل مشکلات فوری با ناآرامی، عدم اطمینان، سوءظن، منافع متقابل و افقهای کوتاهمدت است که معمولا با شرایط ایجاد مناقشات همراه است. راه دوم با درک وسیعتر صلح به عنوان «درگیریهای خشونتآمیز غیرقابل تصور» که بر پویایی روابط بین جوامع تمرکز میکند. به عنوان مثال از مزایای استفاده از آب آشامیدنی در بخشهای مختلف جهان میتوان به همکاری بین هند و بنگلادش اشاره کرد. تغییرات و نااطمینانی ایجاد شده در حوضههای آبریز ناشی از تغییر اقلیم؛ میتواند فرصتهای جدیدی برای همکاری ایجاد کند. تاثیر تغییر اقلیم از طریق چرخه آب به وضوح احساس و باعث تقویت روند نگرانکننده درباره کمبود آب، شور شدن آب و خطر سیل یا خشکسالی میشود. با این حال تلاشهای انطباق با تغییرات اقلیمی نیز فرصتها را نشان میدهد. ابزارهای مالی برای گفتوگوهای سازگاری و انطباق که بر نیاز به رفع زودگذر شدن در عرضه و کیفیت آبهای شیرین تاکید میکنند نیز ممکن است به حل سوءمدیریت موجود در منابع آب کمک کند. فشارهای ناشی از انطباق تغییرات اقلیمی میتواند به رشد مثبت منجر شود و به عنوان نقطه ورود برای ایجاد اعتماد و مشارکت در مناطق سیاسی دشوار موثر باشد. به طور خلاصه آسیبپذیری به آب و تغییرات اقلیم ممکن است نه تنها تهدیدکننده، بلکه افزایشدهنده فرصتها نیز باشد.
جنگهای آبی
سیستمهای آبی شامل شبکههای به هم پیوستهای هستند که در چند حوزه(طبیعی، سیاسی و اجتماعی) در مقیاسهای مختلف(مکانی، زمانی و نهادی) و در چند سطح محلی، ملی و بینالمللی فعالیت میکنند. آب همچنین بهطور مستقیم و غیرمستقیم با انرژی، غذا و امنیت ملی در ارتباط است. این ویژگیها سیستمهای منابع آب را بسیار پیچیده میکند و از آنجا که سیستمهای انسانی و طبیعی هستند، فقط با روشهای علمی یا رویکردهای مدلسازی و دخالت منطقی انسان میتوان آنها را مدیریت کرد. اگر این پیچیدگیها نادیده گرفته شود؛ برنامهها و اقدامات ممکن است موجب ایجاد یا افزایش تنش و درگیری در حوضه آبی شود. هنگامی که منابع آب در بین کشورهای مختلف یا کشورهای ساحلی مشترک است، این پیچیدگی را به میزان قابل توجهی افزایش میدهد، زیرا جنبههای امنیتی، سیاسی و ملی ممکن است درگیر باشند. بنابراین درباره منابع آب مشترک، یک زیرسیستم دیگر، علاوهبر سیستمهای فرعی طبیعی، اقتصادی-اجتماعی و زیربنایی درگیر است که آن زیرسیستم ژئوپلیتیک است.
ذینفعان درگیر در مدیریت منابع آب میتوانند گروهی از کشاورزان محلی در یک منطقه روستایی تا یک نهاد بینالمللی مانند سازمان ملل، فائو و سازمانهای بینالمللی متغیر باشند. رقابت در بین این ذینفعان میتواند اختلاف نظر را درباره منابع آب مشترک ایجاد یا افزایش دهد. از نظر عملی پتانسیل درگیری بین کاربران محلی به مراتب بیشتر از ذینفعان ملی و بینالمللی است. با این حال در طول دهههای اخیر بیشترین تاکید بر نحوه برطرف کردن و مدیریت منازعات آب در سطح بینالمللی(برخلاف سطح زیرملی) بوده است.
آب را میتوان به نفت تشبیه کرد. هر دو از منابع طبیعی و کاملا سیاسی هستند، اما تفاوتهای مهمی نیز دارند. اولا، آب یک ماده طبیعی زیستمحیطی است درحالی که اهمیت نفت به عنوان موتور اصلی تولید و مصرف سرمایهداری نقش دارد. ثانیا، برخلاف نفت و با وجود توزیع ناهمگون، هیچ بخشی از جهان وجود ندارد که اصلا آب در آن نباشد. ثالثا، از آنجاکه بیش از ۸۵ درصد از مصرف جهانی آب هنوز در بخش آبیاری (کشاورزی) مورد استفاده قرار میگیرد، ستون فقرات اقتصاد روستایی را تشکیل میدهد و برای تولید مواد غذایی ملی بسیار مهم است، اما بخش روستایی تنها سهم کمی در کل فعالیتهای اقتصادی (حداقل در کشورهای سرمایهداری صنعتی) دارد و نکته آخر اینکه نفت توسط شرکتهای چندملیتی در سطح بینالمللی انحصار یافته است. در حالی که انحصار آب بسیار دشوار است. به عبارت دیگر نفت برخلاف آب کالایی برای عرضه در سطح بینالمللی و نه تقاضای داخلی است. مکتب نئومالتوسیسم، استدلال میکند که رشد جمعیت باعث افزایش مصرف منابع میشود که خود باعث کاهش منابع میشود، کمبود منابع را تشدید میکند، رقابت در منابع را افزایش میدهد و در نهایت به درگیری مسلحانه منجر میشود. برخلاف نئومالتوسیسمها، کونوکوپیانها خوشبین هستند. آنها معتقدند که انرژی و مواد غذایی کافی برای تامین جمعیت جهان رو به رشد وجود دارد. با توجه به دیدگاه آنها، نئومالتوسیسمها پیشرفتهای فناوری را برای برآورده کردن نیازهای انرژی و غذایی یک جمعیت رو به افزایش نمیدانند. آنها خاطرنشان میکنند که نوآوری و فناوری میتواند بر کمبود منابع غلبه کند. از نظر جهانی آنها اظهار میکنند که کمبود منابع نوآوری را تحریک میکند و توسعه فناوری و رقابت منابع باعث ایجاد مشکلات بین کشورها میشود و نه درگیری. همچنین ارتباط میان کمبود منابع و مناقشات در مکتبهای اصلی تفکر از جمله سوسیالیسم، لیبرالیسم، مارکسیسم، سرمایهداری و رئالیسم متفاوت است. به عنوان مثال مارکسیستها بر نقش موثر نابرابریها در سیستم اقتصادی تا کید دارند و استدلال میکنند که کمبود منابع میتواند به نابرابریهای جهانی و داخلی منجر شود و چشماندازهای درگیریهای داخلی و خارجی را افزایش دهد. از طرف دیگر لیبرالها دیدگاه خوشبینانهتری دارند و بر اهمیت بازاریابی و تجارت کارآمد تاکید دارند. آنها ادعا میکنند کشورهایی که از کمبود رنج میبرند به سادگی میتوانند در بازار بینالمللی تجارت کنند. بنابراین نگرشهای مختلف نسبت به منابع و کمبود آن و همچنین اتخاذ سیاستهای لازم به ویژه در شرایط بحرانی، ارتباط مستقیمی با نحوه تفکر و حتی اعتقادات دینی و باورهای مذهبی دارد. این امر به ایجاد تعاملات یا مناقشات در سطوح مختلف، به ویژه در تخصیص و نحوه استفاده از منابع مشترک منجر خواهد شد. برخی از پژوهشها نشاندهنده آن است که از سال ۲۰۲۲ به بعد از منابع آبی حوضههای آبریز مشترک بهطور فزاینده به عنوان اهرم سیاسی استفاده خواهد شد.
رویکردهای مختلف درباره حل منازعات آب
کشورها در برخورد با مساله آب رویکردهای مختلفی مانند امنیتی، اقتصادی، حقوقی، تکنولوژیکی و زیستمحیطی را دنبال میکنند. انتخاب نوع رویکرد میتواند راهبرد برخورد دولتها با منازعات آبی را نیز تعیین کند. راهبردهای حل منازعات در نهایت به پذیرش یا عدم پذیرش مذاکره منتج میشود که مسائل آبی نیز از آن مستثنی نیست. گاهی طرفین، منازعه را به عنوان یک مشکل به رسمیت شناخته و خواهان حل آن از طریق مذاکره میشوند و گاهی یک طرف یا طرفین منازعه بهجای مذاکره در مقابل آن سکوت میکنند. این نوع برخوردها را میتوان در مسائل آبی نیز از سوی کشورهای مختلف مشاهده کرد.
علاوهبر این بعضی از محققان آب معتقدند که آب یک منبع قدرت است و کمبود آن یک معضل راهبردی است که میتواند قدرت سیاسی را تهدید کند. این افراد معتقد به نگاه امنیتی همراه با برخوردهای فیزیکی به مساله آب هستند. بنابراین در برخورد با منازعات آبی کشورها سه راه سکوت، مذاکره یا رویکرد امنیتی (استفاده از قدرت) را میتوانند در پیش گیرند. بدون تردید انتخاب هر یک از این روشها میتواند اثرات مختلفی بر آینده حوضه آبی نیز داشته باشد. همه حکومتها مسائل آبی را جزو مسائل ملی خود میدانند، بنابراین این نوع تصمیمگیریها معمولا در سطح بسیار بالای دیپلماسی و توسط تصمیمگیرندگان ارشد هر کشور انجام میشود.
جمعبندی و نتیجهگیری
با توجه به اهمیت آبهای مرزی و رقابت طرفین به استفاده حداکثری از آن، ذینفعان حوضههای آبریز مشترک تمایل زیادی به استفاده از جنبههای مختلف قدرت نشان میدهند که همین امر به معنای ایجاد تنش و عدم رعایت اصول در تقسیمبندی منصفانه و عادلانه آب است. آب به عنوان «تلفات»، «سلاح» و «عامل» در جنگهایی موسوم به آب نقش داشته است؛ اما آنچه با عنوان «جنگ آبی» در این مقاله شناخته میشود، جنگهایی است که آب (استفاده یا تقسیم آب) عامل جنگ بوده است. ۹۲۶ جنگ مرتبط با آب در طول تاریخ ثبت شده که ۳۱۶ عدد (بیش از ۳۰ درصد) مختص به جنگهای آبی است. اما نکته حائز اهمیت آن است که آب پارامتر کلیدی در این جنگها بوده که نشاندهنده اهمیت این عنصر راهبردی بهویژه در مناقشات است.
مساله دیگری که در روند مذاکرات آبی باید از آن یاد شود مشورت با ساکنان حوضه آبریز به عنوان استفادهکنندگان مستقیم منابع آبی حوضه است؛ چرا که تصمیمهایی که برای حوضه آبی گرفته میشود میتواند مستقیما زندگی آنها را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین بهتر است کارشناسان و تصمیمگیران، پس از مشورت با ساکنان حوضه تصمیم خود را نهایی کنند. مشخص است در صورت توافق (توافق نامطلوب) علاوهبر معضلات احتمالی نارضایتی سا کنان میتوان به ایجاد مشکلاتی همچون افزایش مهاجرت، خالی شدن مرزها از سکنه، کاهش امنیت مرز، افزایش آمار بیکاری، جرم، احتمال وقوع اغتشاشات در پی نارضایتی مردم از وضع موجود و موارد دیگر اشاره کرد.
تعامل به سه سطح مثبت، خنثی و منفی تقسیمبندی میشود. در این پژوهش مفهوم جدیدی از صلح تحت عنوان «صلح پایدار آبی» ارائه شده که تعاملات آبی طرفین از نوع تعاملات مثبت، بدون در نظر گرفتن روابط و مناسبتهای سیاسی داخلی و فرامرزی است. صلح پایدار آبی فارغ از زمان و شرایط اقلیمی است و به این معناست که با گذشت زمان چه از نظر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و چه از نظر تغییرات اقلیمی و شرایط آب و هوایی؛ صلح آبی به صورت پویا و متغیر همچنان باقی خواهد ماند تا تمامی ذینفعان از مایه حیات بهطور منصفانه و عادلانه بهرهمند شوند. روند صلح پایدار آبی با تغییر دولتهای داخلی تغییری نکرده و از سیاستهای کلان خارجی نیز تنها در راستای عملکرد بهتر تاثیر میپذیرد. صلح پایدار آبی در واقع یک سند الزامآور برای تمام دولتهای متعهد و مرتبط است. عامل شکلگیری صلح پایدار آبی، توافق و همکاری طرفین بدون استفاده از نیروهای نظامی یا اعمال نفوذ با استفاده از قوای نظامی، فشار یا قدرت سخت است. برای نیل به چنین هدف والایی باید نگرش صفر و یک به مسائل نداشت و با نگاه مجموع غیر صفر یا برد - برد به مذاکره پرداخت. در این نگرش سود طرفین همانقدر برای یکدیگر مهم خواهد بود که عدم ضرر برای هر یک مهم است. صلح پایدار آبی در نهایت به یکپارچگی و همکاری گسترده طرفین در تمام زمینهها منجر خواهد شد. از آنجا که جنگ و درگیری در هر سطح ملی و فراملی بسیار پرهزینه و آکنده از پیامدهای منفی است، بنابراین دستیابی به صلح پایدار آبی نیازمند تصحیح نگرش ذینفعان است. احترام به حقوق سایر ذینفعان و پذیرش حضور منعطف در مذاکره، نبود نگرش برد-باخت به موضوع مذاکره، شناخت دقیق تهدیدها و فرصتهای مشترک از مهمترین راهکارها و به عبارتی ملزومات رسیدن به صلح پایدار آبی است. اعتقاد و التزام طرفین مذاکره به صلحآفرینی و صلحکوشی امری غیرقابل چشمپوشی در راستای رسیدن به صلح پایدار آبی است.