محمد‌حسین بابالو: در روزهای گذشته بخشی از مصاحبه ‌صورت گرفته با یکی از تجار برتر محصولات پتروشیمی به رشته تحریر درآمد که ادامه آن به تفصیل ذکر شده است. توجه به بازارهای جهانی با محوریت بازار اروپا، جذابیت‌های سرمایه‌گذاری، بازارهای مصرف داخلی و بین‌المللی و همچنین شرایط و ملزومات تولید مواردی است که به آنها اشاره شده بود ولی در ادامه با دقت بیشتری به ادامه این موارد پرداخته شده است. البته موارد مطرح شده در این مصاحبه در شرایطی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که بخشی از واقعیت‌های بسیار مهم صنایع نفت، گاز و پتروشیمی در بیستمین نمایشگاه این صنعت در روزهای اخیر خودنمایی کرد که می‌توان دید کامل‌تری نسبت به برخی واقعیت‌های مغفول این صنعت داشت.

در روزهای اخیر خبرها و گفت و شنودهای بسیاری حول موضوع سرمایه‌گذاری خارجی صورت گرفته است. این کارشناس بازار پتروشیمی به خبرنگار «دنیای اقتصاد» گفت: خارجی‌ها خیلی مشتاق هستند ولی ورود آنها زمان‌بر است مخصوصا درخصوص اروپایی‌ها. به گفته وی باید برای ورود اروپایی‌ها صبر کنیم و با مصاحبه‌ها و جوسازی‌های رسانه‌ای مشکلی حل نمی‌شود شاید مشکلات عمیق‌تر هم بشود چون آنها نیز هنوز محدودیت‌های سیاسی و دولتی دارند. من به شرقی‌ها بیشتر امیدوارم مثلا همین الان هندی‌ها در ایران هستند و سفارت هند در حال رایزنی‌های گسترده‌ای است و اغلب آنها می‌خواهند به مکران بروند.

وی در پاسخ به این سوال که چرا مکران، گفت: خط لوله صلح برای انتقال گاز طبیعی به هند هنوز اجرایی نشده و معلوم نیست که چه زمانی به بهره‌برداری برسد ولی آنها منتظر نمانده‌اند و برای کاهش نیاز خود به گاز انتقالی از پاکستان، خودشان پیش قدم شده‌اند. البته وجود امکاناتی همچون راه‌آهن یا گاز طبیعی مورد نیاز نیز مزید بر علت است. البته هندی‌ها همیشه نیم نگاهی به زغال‌سنگ هم دارند و می‌توانند بر تولیدات و حتی بازارهای آسیای میانه نیز توجه داشته باشند. مثلا محصولات پتروشیمی پیشرفته، پلی‌پروپیلن‌ها یا سود کاستیک می‌تواند بسیار جذاب باشد. البته این موارد نزدیک به ۲۰۰ مگاوات برق یا یک میلیون تن نمک نیاز دارد که باز هم یا باید سرمایه‌گذاری کنند یا از داخل خریداری کنند یا حتی وارد کنند که تمامی این موارد برای کشور یک موقعیت مهم به شمار می‌رود.

بحث مهم دیگری که در ادامه به آن پرداخته شد انتقال تکنولوژی بود که وی در این خصوص گفت: انتقال تکنولوژی را باید بسیار پراهمیت دانست. نزدیک به ۱۵ سال پیش‌ساخت تانکرهای دوجداره LPG در کشور آغاز شد و سپس به خارک، پارس جنوبی و حوزه‌های مهم دیگری انتقال یافت و هم‌اکنون خروجی آن را ملاحظه می‌کنیم. باید بگویم که انتقال تکنولوژی ساده است به شرطی که یک شریک درست و قدرتمند داشته باشیم. باید توجه داشته باشیم که همه ایران را معتبر می‌دانند ولی برای ورود به کشور دلهره دارند. در گذشته امضای شخص آقای نعمت‌زاده برای سرمایه‌گذاران کافی بود ولی هم‌اکنون معلوم نیست و باید از چند جا موافقت اخذ شود، وزارت اقتصاد و دارایی، بانک مرکزی، وزارت صنعت، معدن و تجارت، اتاق بازرگانی و بسیاری نهاد و ارگان دیگر همگی می‌توانند در این فرآیند مهم باشند.

نکته دیگر برای ایجاد جذابیت برای ورود سرمایه‌گذاران خارجی را باید قیمت خوراک دانست زیرا هم‌اکنون تعیین قیمت ۱۰ ساله درخواست شده که قطعا دست یافتن به این امر می‌تواند بسیار مهم باشد. البته این را هم باید بگویم که در جهان امروز یک کارخانه پتروشیمی پس از ۷ سال تولید فرسوده محسوب می‌شود و دیگر به آن توجه نمی‌کنند. البته همین مطلب ساده باعث شده تا کارخانه‌های دست دوم بسیار جذابی در دنیا وجود داشته باشد که باز هم یک پتانسیل مهم برای ما به شمار می‌رود. باز هم می‌گویم خارجی‌ها دست دوم خوب بسیار دارند.

به عقیده وی موارد ذکر شده نشان می‌دهد که بازار ایران برای سرمایه‌گذاری باید بسیار جذاب باشد .در این خصوص افزود: هم‌اکنون ایران هدف دوم برای سرمایه‌گذاران جهانی در صنایع نفت و گاز و مخصوصا پتروشیمی به شمار می‌آید و هدف اول ابوظبی است. البته در ابوظبی و کشورهای منطقه بازار مصرف قدرتمند و صنایع پایین دستی گسترده همچون ایران وجود ندارد. من فقط یک مثال می‌زنم؛ شرکت‌هایی مثل ایران‌خودرو و سایپا و مصرف سالانه کالاهای گسترده‌ای همچون کامپاندها را نباید نادیده گرفت چون هم‌اکنون این شرکت‌ها واردکننده هستند. پلیمرها، کامپاندینگ، محصولات شیمیایی، اوره، میعانات گازی MEG و متانول می‌تواند به صنایع بسیار جذابی تبدیل شوند ولی باید گفت که بررسی بازار را باید بیشتر از قبل در دستور کار قرار داد. مثلا در مورد متانول، کارخانه‌های کوچک‌تر جمع‌آوری شده‌اند و به طرح‌های توسعه مگامتانول تبدیل شده‌اند.

وی ادامه داد: البته این مطلب را هم باید گفت که متاسفانه آفریقا هم تبدیل به یکی از بسترهای مهم سرمایه‌گذاری شده ولی شرکت‌های بزرگ چندان هم به آفریقا امیدوار نیستند. در این قاره زیرساخت‌های کافی وجود ندارد، کارگر ماهر کم است، مهندس نیست و از همه مهم‌تر امنیت کافی وجود ندارد. البته این مطلب را هم باید گفت که سرمایه‌گذاری کشورهای عربی در شرکت‌های بزرگ در بازارهای سهام اروپا و آمریکا باعث شده شرکت‌های بزرگ به دلایل مدیریتی هم برای ورود به ایران محدودیت‌هایی دست ساخته داشته باشند. البته شنیده‌ام که مثلا در مورد شرکت هلم Helm که بخش بزرگی از سهام آن در اختیار اعراب است، اعضای هیات مدیره در برابر سهامداران عرب موضع‌گیری کرده‌اند و فقط یک گشایش بین‌المللی برای ورود آنها به ایران باقی مانده است. تاکید می‌کنم که شرکت‌های بزرگ در سرمایه‌گذاری‌های خود به سادگی می‌توانند ریسک کنند، کاری که شرکت‌های کوچکتر جرأت و توان آن را ندارند.

مثلا هم‌اکنون یکی از جذاب‌ترین پروژه‌ها برای احداث، تبدیل گازهای همراه با نفت به LNG است که در مقیاس مینی پروژه و حتی ماکرو پروژه قابل تعریف است. اگر بپذیریم که در سال در کشور ما بیش از ۳میلیارد دلار گاز آتش زده می‌شود، بنابراین این پروژه‌ها بسیار جذاب خواهند بود؛ هم برای فروشنده و مخصوصا برای خریدار داخلی.

هم‌اکنون روند کلی در حال مثبت شدن است. کنفرانس‌ها را باید بیش از پیش برگزار کنند. دعوت کنند تا سرمایه‌گذاران به ایران بیایند. در نهایت باید گفت که دورنمای روشنی پیش روی بازار و صنعت نفت، گاز و پتروشیمی ایران قرار دارد.

در ادامه بحث صادرات محصولات پتروشیمی باز هم به میان آمد و این کارشناس خبره بازارهای پتروشیمی جهانی به خبرنگار «دنیای اقتصاد» گفت: درخصوص صادرات باید بیشتر به میعانات گازی، متانول و کود اوره توجه کرد، چون هم پتانسیل‌های قدرتمندی در داخل وجود دارد و هم بازارهای جهانی پتانسیل جذب دارند ولی این بازارها هم‌اکنون به سرعت در حال تغییر شکل هستند، بنابراین باید به آن توجه بسیاری کرد. به‌عنوان مثال چین در ماه پیش ۲۱۰ هزار تن کود اوره به اروپا صادر کرد در حالی‌که اوره ایرانی درجه یک است. به‌صورت روزشمار در اروپا واحدهای تولیدی بسیاری در حال توقف فعالیت و حتی Shut Down هستند، بنابراین این وضعیت را باید به چشم یک موقعیت مهم تجاری نگاه کرد. می‌توانیم با ورود خارجی‌ها بسیاری از پتروشیمی‌های نیمه تمام را تامین مالی کرده و احداث آنها را به پایان برسانیم.

باز هم تاکید می‌کنم امیدوارم در کشور روزی خام فروشی به اتمام برسد. یک مثال ساده و مشخص را ذکر می‌کنم؛ سابیک را همه می‌شناسند. این شرکت هم‌اکنون به سرعت در حال حرکت در جهت زنجیره ارزش است مثلا واحدهای تولید پلی پروپیلن و آمونیاک را به سمت تولید آکریلونیتریل سوق داده‌اند تا کالاهایی با قیمت ۱۰۰۰ دلار را در نهایت به کالاهایی به قیمت ۴۰۰۰ دلار برسانند. متانول یا اسید استیک هم چنین وضعیتی دارند. این اتفاق هم باید در کشور رخ دهد.

بحث مهم دیگر بحث بسته بندی است. همه در موردبسته بندی و اهمیت آن صحبت می‌کنند ولی کسی به بارگیری در بشکه (Tank Farm) توجه ندارد و توجه‌ها همه به سمت بارگیری به‌صورت فله یا حداکثر در تانکرهای بزرگ است. بسته بندی در بشکه‌های کوچک هم سود دارد و هم نیروی کار گسترده‌ای می‌طلبد. مونو‌اتیلن گلایکول (MEG )نمونه مشخص آن است، زیرا هم‌اکنون خریداران از ما این کالا را در بشکه می‌خواهند نه به‌صورت فله. این صنعت بسیار ساده ولی بسیار سودآور است. یکی از شرکت‌های مهم در این خصوص در ۲۰ سال گذشته از صفر به ارزشی نزدیک به ۸/ ۱ میلیارد دلار رسیده است.

ایران یکی از مهم‌ترین بسترهای سرمایه‌گذاری در صنایع پتروشیمی است اما متاسفانه هم‌اکنون به جای ایران، کنیا، سومالی و پاکستان تبدیل به اهداف سرمایه‌گذاری شده‌اند و باید این شرایط تغییر کند زیرا همه می‌خواهند با ایران همکاری داشته باشند.

در مورد اروپا هم باید گفت که در این قاره هر روز واحدهای بسیاری هستند که برای همیشه خاموش می‌شوندکه اغلب آنها در شرایط فنی مطلوبی قرار دارند. چون واحدهای صنعتی در این حوزه مهم اقتصادی در حال تبدیل شدن به مگاپروژه هستند که البته اغلب آنها با تکیه و با فرض شیل گازهای آمریکایی در حال احداث بود. بنابراین می‌توان واحدهای دست دوم بسیار خوبی را با قیمتی بسیار نازل به ایران وارد کرد. شرکت‌های بزرگ اروپایی نیز از این مطلب استقبال خواهند کرد. شرکت‌هایی همچون بازل، مورالیس، BASF، توتال، ساسول و بسیاری از شرکت‌ها به ایران وارد خواهند شد که ورود مورالیس را شاید بتوان تضمین کرد زیرا مقدمه‌های ورود آنها هم‌اکنون در ایران وجود دارد. ورود کاتالیست‌ها، ادیتیوهای پتروشیمی، تکنولوژی و لیسانس‌های تولیدی یکی از خروجی‌های کوچک این ورود شرکت‌ها به ایران خواهد بود، البته باید بگویم که برخی از آنها به‌صورت چراغ خاموش و به قول معروف یواشکی وارد ایران شده‌اند و در نمایشگاه‌های مختلف در حال رصد بازار و پتانسیل‌های سرمایه‌گذاری کشورمان هستند.

به‌عنوان یک مورد مشخص نیز باید از وضعیت تولید کود اوره صحبت کرد. هم‌اکنون اغلب تولیدکنندگان این کالا در اروپا در حال ورود به مرحله Shut Down هستند و این احتمال وجود دارد که در آینده اروپا تبدیل به یک واردکننده محض کود اوره شود، البته نباید فراموش کنیم که مثلا شرکت BASF تا قبل از تحریم‌ها در هشتگرد سالانه ۴۰ هزار تن محصول تولید می‌کرد.

البته باید گفت که در هفته های گذشته یک تیم اقتصادی از اتریش و یک تیم اقتصادی دیگر از سوئیس به ایران آمدند تا در زمینه‌های مختلف و پتانسیل‌های سرمایه‌گذاری در کشور به بحث بنشینند. البته اتاق بازرگانی ایران و آلمان هم جلساتی را برگزار کرده که یکی از خروجی‌های مهم آن انتقال تکنولوژی در صنعت نفت و گاز خواهد بود.

در ادامه بحث صنایع پایین دستی و زنجیره ارزش نیز در میان خواهد بود که وی افزود: درخصوص صنایع پایین دستی بحث‌ها بسیار مفصل است. ما در کشور بیکاری داریم، چندین میلیون ظرفیت موجود، نصب شده ولی خالی داریم، در آینده با بازار مصرف مشکل خواهیم داشت، نیروی کار کافی و کارآزموده داریم و تمامی این مشکلات با توجه به صنایع پایین دستی مرتفع خواهد شد. به‌عنوان مثال همین الان در عربستان ۶۰۰ دستگاه تزریق پلاستیک نصب شده آن هم با کارگرهایی از بنگلادش که همگی آنها فقط درب کوچک پلاستیکی برای اسپری تولید می‌کنند. در آینده تمامی درب‌های اسپری جهان ممکن است در عربستان تولید شود. این قبیل صنایع سرمایه‌گذاری کمی می‌خواهد و حتی در صورت برخی گشایش‌ها می‌توان دستگاه‌های تزریق را به‌صورت اعتباری خرید و از سود تولید محصولات، اقساط آن را پرداخت. کدام صنعت در داخل کشور است که با وجود مواد اولیه وسیع، نیروی کار ماهر موجود و بازارهای منطقه‌ای و جهانی تا این حد جذابیت سرمایه‌گذاری در ایران داشته باشد؟

مثلا شرکتی در جاده کرج یکی از واحدهای مهم صنایع پایین دستی به شمار می‌رود که نزدیک به ۷۰ درصد از تولیدات آن هم‌اکنون در حال صادرات به کشورهای مختلف و حتی بازارهای اروپایی است که از ۴هزار نیروی کار آن، ۳۵۰۰ نفر آن خانم هستند و همه آنها آموزش دیده و دوره دیده‌اند. اگر به این شرکت وارد شوید انگار وارد سوئیس شده‌اید. مدیر آن نیز از آلمان این شرکت را اداره می‌کند آن هم با دقتی مثال زدنی. این شرکت هم‌اکنون فقط دستگاه می‌خرد و آن هم از بهترین تولیدکنندگان اروپایی و اغلب آلمان همچون مرسدس بنز. من به شخصه روزی یکی از سرمایه‌گذاران آلمانی را به آنجا بردم. آنها با ذهنیت بسیار بد تفکیک جنسیتی در ایران و بسیاری مطلب منفی درخصوص صنایع کشورمان، وارد ایران شدند ولی به جرأت می‌توان گفت که همگی شوکه شدند و پس از بازگشت، تمامی آنها تبدیل به اشخاصی شیفته سرمایه‌گذاری در ایران شده‌اند که در حال سرمایه‌گذاری هم هستند.

وی در ادامه گفت: باید به صراحت گفت که تبدیل پلاستیک صنعتی سودآور است و باید به آن توجه کرد و مستربچ، کامپاند و بسیاری کالای دیگر را باید به چشم این مزیت بسیار مهم دید و نه چیز دیگری. ما نیاز به افزایش راندمان تولید و بهبود گریدها داریم. من یک صادرکننده هستم ولی باید در صنایع پایین دستی سرمایه‌گذاری کرد زیرا برای کل کشور خام‌فروشی یک مشکل است نه یک مزیت نسبی. به‌عنوان مثال در روزهای قبل یک محموله از نایلون بسته‌بندی (پلی اتیلن سبک فیلم) به آلمان صادر شد و قیمت پایین و کیفیت مطلوب آن شاید آلمانی‌ها را به تعجب وا داشته زیرا این تجارت به‌صورت واقعی آغاز شده و امیدواریم ادامه پیدا کند.

وی در پاسخ به این سوال که چرا شگفت‌زده می‌شوند، گفت: باید مثالی بزنم. در اروپا پرتغال و لهستان مرکزیت تولید این کالاها را در اختیار دارند ولی توجه کنید که کارگر لهستانی ۳ برابر کارگر ایرانی دستمزد می‌گیرد و راندمان کار آن تفاوت چندانی با کارگر ایرانی ندارد. حالا چرا نباید آنها از اجناس ایرانی شگفت‌زده شوند چون نمی‌دانند در ایران ماشین‌آلات بسیار خوبی وجود دارد، مواد اولیه فراوان است و دستمزدها هم پایین هستند ولی این همه ماجرا نیست.

هم‌اکنون برای بسته‌بندی بسیاری از کالاها تولیدات گونی‌بافی عربستان را وارد می‌کنیم به این دلیل که از چند لایه آن، تنها مواد اولیه یک لایه در ایران تولید نمی‌شود و در نهایت این کالا به‌صورت تولید شده به کشور وارد می‌شود و همیشه بهانه مواد اولیه مطرح می‌شود. آن هم مواد اولیه‌ای که به سهولت امکان واردات آن وجود دارد. باز هم تاکید می‌کنم باید مرکزی برای مدیریت تولید در کشور به‌وجود بیاید.

البته درخصوص افزایش کارآیی و راندمان تولید باید گفت که ما یکی از مشکلات اصلی‌مان کاتالیست است. ۵ طرح کاتالیست اجرا شد ولی باید بگویم که نتیجه مورد نظر را من به چشم ندیدم. باید بپذیریم که این تولیدات، فناوری پیچیده‌ای دارد و اگر بتوانیم از خارجی‌ها در این زمینه استفاده کنیم، خیلی جلو می‌افتیم.