«دنیای اقتصاد» بررسی میکند
سفتهبازی وارونه در بازار نفت
دنیای اقتصاد: روز گذشته در شرایطی بهای نفت در بازارهای جهانی باز هم کاهش یافت که همچنان مازاد عرضه مهمترین تغییر بنیادی اخیر در این بازار است. با این حال، بهزعم کارشناسان میزان بالای افت قیمت نفت طی ۶ ماه (بیش از ۵۰ درصد)، صرفا با تغییر بنیادی مزبور قابل توجیه نیست. در این بین بررسی «دنیای اقتصاد» نشان میدهد نسبت معاملات بلندمدت (انتظار افزایش قیمت) به کوتاهمدت در بازار آتی، ۸۰درصد کاهش یافته که بیانگر غلبه نگاه «خرسی» (انتظار کاهش قیمت) در بازار نفت است. به این ترتیب، در بازار آتی اثرگذاری عوامل مستقیم بر قیمت نفت محمولهای، موجب تشدید سفتهبازی، این بار در جهت معکوس شده است. بهزاد بهمننژاد: این روزهای بازار نفت به گونهای است که به اصطلاح معاملهگران «کسی تلاشی برای گرفتن چاقوی در حال سقوط نمیکند». به عبارت دیگر، شرایط بازی در این بازار کاملا تغییر کرده و وضعیت «خرسی» (انتظار افت قیمت) به نوعی همه گیر شده است؛ بهطوری که حتی در قیمتهای کمتر از ۵۰ دلاری نفت خام آمریکا (اگر قیمتها را نسبت به ۲۰ سال پیش تعدیل کنیم، نفت معادل ۳۰ دلار بر بشکه معامله میشود)، هنوز پیشبینیهای کاهشی به چشم میخورد. بهرغم آنکه عمده کارشناسان به بازگشت قیمت نفت امیدوارند، اجماعی درخصوص زمان یا کف قیمتی که نفت پس از رسیدن به آنجا مسیر خود را تغییر میدهد، وجود ندارد. این موضوع تا حدی سبب فراواکنشی (overreaction) در این بازار شده و به نحوی سفته بازان (speculators)، این بار در جهت کاهش قیمتها، سیر نزولی قیمت نفت را تسهیل کردهاند. در این گزارش، «دنیای اقتصاد» عوامل اثرگذار بر قیمت نفت در طول تاریخ، وضعیت فعلی بازار نفت، اثر سفتهبازی در معاملات آتی و سناریوهای آینده طلای سیاه را بررسی میکند.
تعیینکنندگان قیمت نفت؛ سفتهبازی، اوپک و آمریکا
از دیدگاه تئوریهای اقتصادی سه عامل کلی عرضه، تقاضا و انتظار بازار، تعیینکننده قیمت نفت هستند. در اقتصاد کلاسیک اعتقاد بر این است که در یک بازار آزاد، جایی که عرضه و تقاضا با یکدیگر برابر میشوند (در اصطلاح به تعادل میرسند) تعیینکننده قیمت تعادلی هر کالایی است. با این حال، در بازار نفت شرایط متفاوتی حاکم است و نقش انتظارات بازار بسیار پررنگ میشود. نفت کالایی است با کشش عرضه و تقاضای (به ویژه تقاضا) بسیار پایین؛ به عبارت دقیقتر، این کالا واکنش کُندی به تغییرات قیمتی دارد و در نتیجه نمیتواند با کاهش یا افزایش قیمتها به سرعت شاهد تغییرات عرضه و تقاضا باشیم. در واقع، نبود جایگزین مناسب برای نفت موجب میشود که افزایش قیمتها نتواند تقاضا را به سرعت کاهش دهد و عرضه نیز نمیتواند در کوتاهمدت رشد چشمگیری پیدا کند. از سوی دیگر، کاهش قیمتها با توجه به نبود زیرساختها نمیتواند به سرعت تقاضای بیشتری ایجاد کند؛ البته در این شرایط کاهش سریعتر عرضه عمل راحتتری است. کمکشش یا بیکشش بودن تقاضای نفت سبب میشود تا انتظارات معاملهگران تاثیر بسزایی در تعیین قیمت نفت داشته باشد. از آنجا که متعادل شدن عرضه و تقاضای نفت بسیار آهسته انجام میشود، انتظارات بازار میتواند نوسانات قابل توجهی را در این بازار ایجاد کند.
تا کنون تحقیقات بسیاری درخصوص عوامل اثرگذار بر بازار نفت و نحوه تعیین قیمت تعادلی آن انجام شده است. در این میان، صندوق بینالمللی پول (IMF) در یکی از پژوهشهای خود در سال ۲۰۱۲ به بررسی این عوامل پرداخته است. در این پژوهش، عواملی که در هر روز موجب نوسان قیمت نفت میشدند از سال ۱۹۸۴ تا ۲۰۰۷ مورد بررسی قرار گرفتهاند (در مجموع حدود ۶ هزار روز معاملاتی). همانطور که در جدول مربوطه مشاهده میشود، معاملات سفتهبازی، اعلام برنامههای اوپک و موجودی نفت آمریکا بیشترین اثرگذاری را بر معاملات و تعیین قیمتها داشتهاند. در واقع، عوامل مزبور در روزهای مورد بررسی این پژوهش بیشترین تکرار را داشتهاند. اختلالات در تولید، تحولات سیاسی در خاورمیانه و تغییرات آب و هوایی آمریکا از دیگر عواملی بودند که از آنها بسیار در دوره مطالعه پژوهش، بهعنوان عامل اثرگذار بر قیمت نفت یاد شده بود.
شرایط متفاوت بازار نفت
همانطور که اشاره شد، غیر از بحثهای تکنیکال و سفتهبازی، رویدادهای مرتبط با اوپک و آمریکا بیشترین اثرگذاری را بر روند قیمت نفت در گذشته داشتهاند. به عبارت دقیقتر، کشورهای عضو اوپک بهعنوان بزرگترین صادرکنندگان نفت خام و آمریکا بهعنوان بزرگترین واردکننده طلای سیاه اثرگذاری بسیار زیادی در طول تاریخ بر قیمت نفت داشتهاند. در گذشته، اوپک همواره با کاهش صادرات خود سعی میکرد قیمت نفت را بالا نگه دارد؛ همچنین در آمریکا نیز رشدهای اقتصادی یا کاهش تولیدات داخلی موجب کاهش موجودی نفت خام این کشور و رشد قیمت نفت میشد. این در حالی است که اکنون شرایط بازار نفت تغییر کرده است؛ بهطوری که افزایش تولیدات نفتهای غیرمتعارف (نظیر نفت شیل و ماسهای) به ویژه در آمریکای شمالی سبب کاهش قدرت بازار اوپک شده است. در این رابطه، پیشتر «دنیای اقتصاد» نحوه تغییرات سهم بازار آمریکا و اوپک در سالهای اخیر را بررسی کرده بود که نتایج آن نشان از افزایش قابل توجه سهم آمریکا از بازار نفت و متقابلا کاهش سهم بازار اوپک داشت.
در این شرایط، اوپک و در راس آن عربستان، برخلاف رفتار سنتی خود (کاهش عرضه به منظور افزایش قیمتها)، این بار در تلاش است تا سهم بازار خود را حفظ کند. در واقع، انقلاب شیل و همچنین سایر منابع غیرمتعارف نفتی به یکی از نگرانیهای اصلی اوپک تبدیل شده است؛ بر این اساس، ترس از دست دادن سهم بازار به علت ظهور منابع نفتی جدید، مهمترین دلیلی است که اوپک را از کاهش عرضه منصرف ساخت. البته در این رابطه گمانههایی مبنی بر توطئههای سیاسی نیز وجود دارد که بحث بیشتر در این خصوص، از حوصله این مطلب خارج است.
از سوی دیگر نباید نقش پیشرفتهای تکنولوژیک خارج از حوزه نفت را نادیده گرفت. تحولات فناوری به ویژه در حوزه خودرو و سیستمهای گرمایش یا سرمایشی یکی از مهمترین مواردی است که تقاضای نفت را بهطور کلی کاهش داده است. در واقع، بهرغم بزرگتر شدن اقتصاد جهانی نسبت به گذشته، اکنون جهان به سمت مصرف کمتر انرژی حرکت میکند که تهدیدی برای کاهش تقاضای نفت محسوب میشود. همچنین، مثل گذشته نفت دیگر یک کالای بدون جانشین نیست و پیشرفتهای فناوری در حوزه انرژیهای نو نیز تا حدودی (هرچند اندک) جایگزین نفت شدهاند. تمام موارد مزبور موجب کاهش قدرت بازار اوپک و بهطور کلی تغییر شرایط بازی در بازار نفت شدهاند.
سفتهبازی در بازار «خرسی»
متهم کردن سفته بازان بهعنوان یکی از دلایل تغییرات قیمت عموما در شرایط رشد قیمت انجام میشود. این در حالی است که سفتهبازی میتواند در هر دو مسیر افزایش و کاهش قیمت انجام شود. در واقع، همواره تعادلی میان موقعیتهای بلندمدت (long positions) و کوتاهمدت (short positions) وجود دارد. موقعیتهای بلندمدت در بازار آتی نفت انجام میشوند و معاملهگران انتظار افزایش قیمت را دارند. مثلا فرض کنید که قیمت فعلی نفت ۴۰ دلار است و یک معاملهگر موقعیت بلندمدت را خریداری میکند با این امید که قیمتها در آینده (زمان قرارداد آتی) افزایش مییابند و به این ترتیب، اگر قیمتها افزایش پیدا کنند این معاملهگر سود میبرد. درخصوص موقعیت کوتاهمدت، وضعیت معکوس است و معاملهگر انتظار افت قیمت را دارد. در این شرایط اگر مشابه مثال قبل، قیمت فعلی نفت ۴۰ دلار باشد و در ماه آینده قیمت نفت به ۳۰ دلار برسد، معاملهگر در موقعیت کوتاهمدت سود کرده است. بنابراین، موقعیتهای بلندمدت و کوتاهمدت میتواند سیگنال مهمی درخصوص نوع نگاه معاملهگران در بازار نفت نشان دهد.
بهطور کلی در بازار آتی نفت، دو گروه فعالیت میکنند؛ نخست صندوقهای پوشش ریسک (hedge funds) و دوم سفته بازان. صندوقهای پوشش ریسک مربوط به شرکتهای نفتی هستند که به منظور جلوگیری از تغییرات شدید قیمتی (ریسکهای بازار نفت) در بازار آتی فعالیت میکنند. در واقع، آنها با خرید نفت در قراردادهای آتی، از داشتن نفت به قیمت مناسب در آینده اطمینان حاصل میکنند. اما دسته دوم گروهی هستند که صرفا برای کسب سود در این بازار فعالیت دارند. آنها با خرید موقعیتهای بلندمدت و کوتاهمدت از نوسانات قیمتی در بازار آتی سود میبرند. با این حال، بازار آتی عموما گواهی بر عملکرد سفتهبازان است. در این رابطه، برآیند موقعیتهای بلندمدت و کوتاهمدت مورد توجه قرار میگیرد. به عبارت دقیقتر، اگر خالص موقعیتهای بلندمدت (موقعیتهای بلندمدت منهای کوتاه مدت) عدد مثبتی باشد نشان میدهد در آینده انتظار افزایش قیمت وجود دارد، در غیر این صورت، انتظارات کاهشی است.
براساس پژوهشی که در مرکز تحقیقات انرژی دانشگاه امآیتی آمریکا (سال ۲۰۱۳) در بازار نفت انجام شده است، عملیات سفتهبازی که به ویژه از اوایل سالهای ۲۰۰۰ تشدید شده است میتواند موجب تغییرات شدید قیمتی شود. در واقع، زمانی که انتظاری در بازار نفت شکل میگیرد (مثلا افزایش قیمت) قراردادهای آتی با رشد قیمت همراه میشوند. در این میان، قیمت روز بازار نفت نیز خود را با بازار آتی تطبیق میدهد و این رفتار موجب تشدید رشد قیمت بازار تک محمولهای (spot price) نفت نیز میشود. این روند تا زمان ابطال قرارداد آتی ادامه مییابد؛ این زمانی است که اگر انتظارات موجود برآورده نشوند، قراردادهای آتی به سرعت ابطال شده و تصحیح قیمتی با سرعت بیشتری انجام میشود. مثلا در سال ۲۰۱۲، معاملهگران بازار نفت نگران تحریمهای بینالمللی علیه ایران بودند (نگرانی از کاهش عرضه)؛ بر این اساس، سفتهبازان با افزایش موقعیتهای بلندمدت به رشد شدید قیمتها در بازار آتی کمک کردند. این در حالی بود که در ادامه جبران شدن عرضه نفت ایران توسط سایر کشورهای تولیدکننده نفت باعث کاهش مجدد قیمتها، اما با شتاب بیشتر شد.
عکس این مساله در شرایط افت قیمتها نیز مشاهده میشود؛ یعنی زمانی که خالص موقعیتها این بار به نفع موقعیتهای کوتاه مدت است به این معنا که انتظار بازار، کاهش قیمتهای نفت است. مشابه این موضوع را میتوان در سپتامبر سال ۲۰۰۳ مشاهده کرد که قیمت نفت حدود ۲۳ دلار بر بشکه بود و همچنان انتظار کاهش وجود داشت. در این شرایط، آنچه در پایان یک سال اتفاق افتاد رسیدن قیمت نفت به ۴۰ دلار بود. در آن شرایط نیز کاهش قیمتها بیش از اندازه انجام شد و بازگشت قیمتی را به سرعت شاهد بودیم.
سقوط نفت؛ تا کجا؟
مهمترین عاملی که بازار نفت را وارد وضعیت «خرسی» کرده مازاد عرضه است. به عبارت دقیقتر، عدم کاهش عرضه نفت از سوی اوپک، رکوردزنی تولیدات نفت در آمریکا و روسیه و همچنین عدم اثرگذاری جدی ناآرامیهای منطقهای در عراق و لیبی روی تولیدات نفت آنها مهمترین عوامل افزایش عرضه در بازار نفت هستند. از سوی دیگر، کاهش قابل توجه رشد اقتصادی چین، ورود ژاپن به رکود اقتصادی و ضعف شدید اقتصادی در اروپا نشانههای مهمی مبنی بر کاهش تقاضا هستند. برآیند این عوامل موجب ایجاد مازاد عرضه زیادی در بازار نفت شده و قیمتها را بهشدت کاهش داده است. همچنین ضعف اقتصادی سایر اقتصادها به جز آمریکا سبب رشد ارزش دلار این کشور شده است که به شدت روی کالاها از جمله نفت فشار وارد میکند.
بنابراین کاملا طبیعی است که انتظار در بازار نفت کاهش قیمتها است. همانطور که اشاره شد این مساله با تشدید سفتهبازیها در بازار آتی نفت، کاهش هرچه بیشتر قیمتها را سبب شده است. جان کمپ، تحلیلگر بازارها در «رویترز» آمارهای مربوط به موقعیتهای بلندمدت و کوتاه مدت را بررسی کرده است. براساس این گزارش مشاهده میشود نسبت موقعیتهای بلندمدت به کوتاه مدت پیش از ماه ژوئن ۲۰۱۴ (اوج قیمتهای نفت) حدود سیزده به یک است. این در حالی است که نسبت مزبور در ماه نوامبر به کمتر از سه به یک رسیده است. این موضوع به خوبی حاکی از آن است که انتظار در بازار نفت کاملا کاهشی است و معاملات در جهت منفی است. عدهای این روند کاهشی را با سال ۲۰۰۸ (بحران اقتصاد جهانی) مقایسه میکنند و میگویند در آن زمان نیز قیمت نفت برنت از ۱۴۸ دلار به حدود ۴۰ دلار کاهش پیدا کرد و سپس تغییر مسیر داد. با این حال، چند تفاوت عمده میان بازار نفت فعلی و بازار نفت در سال ۲۰۱۴ وجود دارد. مهمترین مساله، فراگیر شدن نگاه خرسی در میان معاملهگران است؛ بهطوری که بررسی «دنیای اقتصاد» از معاملات بازار آتی نشان میدهد اختلاف میان قیمت فعلی نفت خام با قیمت نفت در بازار آتی برای ماههای آینده تفاوت زیادی ندارد و شاید حدود چند دلار بازار آتی گرانتر باشد. این در شرایطی است که در سال ۲۰۰۸، نگاه موجود در بازار آتی نفت «گاوی» (انتظار افزایش قیمت) بود و همین مساله سبب شده بود که قراردادهای این بازار برای مثلا ۶ ماه آینده در قیمتهایی به مراتب بالاتر از قیمت فعلی معامله شوند.
از سوی دیگر، برخی به احتمال تشدید سیاستهای انبساطی در کشورهای چین، ژاپن و اتحادیه اروپا اشاره میکنند که میتواند قیمت کالاها را افزایش دهد؛ مشابه آنچه در سال ۲۰۰۸ به افزایش قیمت نفت کمک کرد. اما تفاوت اینجا است که در سال ۲۰۰۸، آمریکا سیاستهای انبساطی وسیعی را اعمال کرد؛ این در حالی است که اکنون آمریکا در حال متوقف کردن این نوع سیاستها است (مثلا توقف سیاست تسهیل کمی (QE) در اواخر سال ۲۰۱۴). بنابراین، اعمال سیاستهای انبساطی در سایر اقتصادها به جز آمریکا سبب رشد شاخص دلار آمریکا میشود که بر قیمت نفت فشار زیادی وارد میکند.
با این حال، آنچه بهطور واضح به چشم میخورد کاهش سرمایهگذاریها در حوزه نفت شیل است که نمونه آشکار آن افت تعداد مجوزهای حفاری جدید در آمریکا است. به گزارش «رویترز»، میزان دکلهای حفاری در آمریکا از اوایل ماه اکتبر حدود ۱۱۰ مورد (معادل ۷ درصد) کاهش یافته است. به گفته کمپ، تحلیلگر این خبرگزاری، تعداد کاهش دکلها تا نیمه سال جاری به حدود ۵۵۰ مورد خواهد رسید. این در شرایطی است که دکلهایی که پیش از ماه اکتبر حفاری آنها آغاز شده است، طی چند ماه آینده به اوج فرآوری خود میرسند و شوک دیگری در جهت افزایش عرضه ایجاد میکنند. گرچه این موضوع نشان میدهد کاهش قیمتها همچنان ادامه دارد، اما پس از گذار از اوج عرضه، احتمال بازگشت قیمتها از نظر عمده کارشناسان بسیار بالا است. در این شرایط، جان کمپ معتقد است قیمتها برای تولیدکنندگان نفت شیل آمریکا به کمتر از ۳۵ دلار بر بشکه رسیده است و در شرایطی که دولت آمریکا هنوز ممنوعیت صادراتی را بهطور کامل لغو نکرده است، احتمال بازگشت قیمتها در ۲ تا ۳ ماه آینده وجود دارد. در این رابطه، افزایش اندک نسبت قراردادهای بلندمدت به کوتاهمدت در بازار آتی به حدود چهار به یک که نشان میدهد انتظار افت قیمتها اندکی کاهش یافته، گواهی بر این ادعا است.
در این میان، PIRA Energy، یکی از شرکتهای بزرگ تخصصی و مشاورهای در زمینه انرژی، در یک بررسی جامع با استفاده از نمودارهای تکنیکال و تحلیلهای بنیادی، قیمت ۳۵ دلاری برای نفت خام آمریکا و ۴۰ دلاری برای نفت برنت را بهعنوان کفهای احتمالی قیمت نفت ارزیابی کرده است. این در حالی است که نفت خام در شرایط فعلی، فاصلهای حدودا ۱۵ دلاری با این کف دارد که قرار گرفتن در موقعیت بلندمدت را غیرمنطقی نشان میدهد.
هفتمین هفته منفی نفت
نفت خام روند نزولی خود را در هفته گذشته نیز ادامه داد و برای هفتمین هفته متوالی با کاهش قیمت مواجه شد. نگرانیها درخصوص اوضاع اقتصادی، به ویژه در اروپا (انتظار درخصوص انتخابات یونان و گمانهزنیها مبنی بر خروج این کشور از اتحادیه اروپا) سیگنالی دیگر درخصوص تضعیف تقاضا بود. همچنین، تولیدات کشورها همچنان روند افزایشی خود را ادامه میدهند که مازاد عرضه را تشدید میکند. از سوی دیگر، رشد قابل توجه شاخص دلار آمریکا همچنان بر قیمت نفت فشار وارد کرد و باعث افت قیمتها به زیر ۵۰ دلار بر بشکه شد. با این حال روز چهارشنبه، گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA) نشان از کاهش سه میلیون و یکصد هزار بشکهای موجودی نفت آمریکا داشت که اندکی با افت قیمت نفت مقابله کرد. دیروز و در لحظه تنظیم این گزارش هر بشکه نفت خام آمریکا به قیمت ۷/۴۸ دلار بر بشکه و نفت برنت به قیمت ۶/۵۰ دلار بر بشکه معامله میشدند.
ارسال نظر