غلامحسین دوانی تولید ناخالص داخلی و تولید سرانه ناخالص داخلی از مهم‌ترین شاخصه‌های اقتصاد کلان هر کشور به شمار می‌روند. اگرچه تولید ناخالص داخلی مشخصه توزیع عادلانه ثروت نیست اما توانمندی اقتصادی را نمایش می‌دهد. بدون شک در مقایسه تولید ناخالص داخلی کشورها باید به منبع این تولید هم توجه خاص داشت به طوری که در مقایسه کشورهای فروشنده مواد‌خام (اعم از منابع نفتی و معدنی) با کشورهای تولیدکننده کالا یا صادرکننده خدمات باید ارقام آنها را از طریق حذف ارقام خام‌فروشی خارج کرد تا بتوان به یک مقایسه منطقی دست یافت. اطلاعات مندرج در تارنمای konaema یکی از معتبرترین پایگاه‌های اقتصادی جهانی شده بیانگر آن است که تولید سرانه ناخالص داخلی به قیمت ثابت دلار در کشورهای عمده نفتی جهان در فاصله سال‌های ۱۹۷۶ تا ۲۰۱۳ عملا پسرفت داشته و بالعکس چین و کره‌جنوبی با رشدی معادل ۴/۱۹ برابر و ۰۸/۶ برابر بالاترین رشد تولید ناخالص داخلی طی این دوره ۳۷ ساله را دارا بوده‌اند. به این معنی که نقش نیروی انسانی در تولید ناخالص داخلی کشورهای نفتخیز ناچیز و عمده تولید ناخالص داخلی ناشی از استخراج منابع انرژی (نفت و گاز) و بالعکس در کشورهایی نظیر چین، کره جنوبی، اندونزی، مالزی و هندوستان که با جهش‌های چندبرابری مواجه هستیم نیروی انسانی (ثروت انسانی) تبدیل به ثروت ملی شده مضاف بر آنکه مدیریت منابع انسانی به دلیل ناتوانی در تبدیل ثروت انسانی به ثروت ملی، عملا ثروت ملی را از دست داده‌اند به طوری که ثروت بین‌النسلی (منابع انرژی) را مولد تولید ناخالص داخلی کرده‌اند.