گفتوگوی «دنیای اقتصاد» با دکتر مهدی کرباسیان، عضو هیات رییسه صندوق بازنشستگی صنعت نفت
ماه نفت پشت ابر سوء مدیریتها نمیماند!
گروه نفت و پتروشیمی - حمزه بهادیوند چگینی: شاید اگر تحریم را به عنوان فصل مشترک تمام صنایع کشور و تمام دورههای ۳۰ ساله گذشته از مدلهای بررسی خود کنار بگذاریم، شیوه مدیریت مدیران در دولتهای گذشته در دورههای مختلف و توان آنها در هدایت صنایع گوناگون از جمله نفت و اقتصاد کشور مهمترین فاکتوری خواهد بود که حجت را تمام میکند. این روزها صداهایی بلند است که قصد دارد تحریمها را عامل عقب افتادگی صنعت نفت نشان دهد و مدیران شایستهای را که مدیریت بلدند و مدبرانه عمل کردهاند به ناکارآمدی متهم کند، اما واقعیت آن است که ماه نفت پشت ابر سوءمدیریتها نمیماند.
گروه نفت و پتروشیمی - حمزه بهادیوند چگینی: شاید اگر تحریم را به عنوان فصل مشترک تمام صنایع کشور و تمام دورههای ۳۰ ساله گذشته از مدلهای بررسی خود کنار بگذاریم، شیوه مدیریت مدیران در دولتهای گذشته در دورههای مختلف و توان آنها در هدایت صنایع گوناگون از جمله نفت و اقتصاد کشور مهمترین فاکتوری خواهد بود که حجت را تمام میکند. این روزها صداهایی بلند است که قصد دارد تحریمها را عامل عقب افتادگی صنعت نفت نشان دهد و مدیران شایستهای را که مدیریت بلدند و مدبرانه عمل کردهاند به ناکارآمدی متهم کند، اما واقعیت آن است که ماه نفت پشت ابر سوءمدیریتها نمیماند. حالا مشکلات فراوانند و هرگونه سهل انگاری عواقبی به همراه دارد که جبران آنها امروز آسانتر از فرداست، هرچند امروز هم دیر است. احساس مسوولیت رییس جمهور در معرفی یک وزیر کاردان اولین بخش این مسوولیتپذیری بود و حالا احساس مسوولیت نمایندگان مجلس در انجام وظیفه خطیر خود بخش دیگر. پایان این زنجیره نیز احساس مسوولیت وزیر پیشنهادی است که حلقه خروج از بحران در صنعت نفت را تکمیل خواهد کرد. در گفتوگویی که با دکتر مهدی کرباسیان داشتیم به بررسی ابعاد این موضوع اعم از مشکلات صنعت نفت و توانمندیهای وزیر پیشنهادی پرداختهایم. وی در سالهای ۶۸ تا ۷۰ و در زمان بازسازی صنعت نفت، معاون بازرگانی وزیر بود و در سالهای ۷۹ تا ۸۱ ضمن آنکه قائم مقام وزیر اقتصاد بود، تاسیس صندوق بازنشستگی صنعت نفت را با نظر وزیر وقت نفت (مهندس زنگنه) به عهده گرفت. در سالهای ۸۳ و ۸۴ مدیر منطقه ویژه پارس شد و از ۸۴ تا ۸۸ رییس هیات رییسه صندوق بازنشستگی نفت و عضو هیات مدیره شرکت نفت بود. در سال ۸۸ بازنشسته پیش از موعد شد، اما بازنشستگان این صنعت با رأی قاطع او را به عنوان نماینده خود در صندوق بازنشستگی صنعت نفت انتخاب کرده و دوباره روانه این صنعت کردند. وی اکنون عضو هیات رییسه صندوق مذکور است؛ هرچند باید وی را «مرد نفت» نامید. آقای دکتر! به طور کلی شما چه تفاوتهایی بین صنعت نفت دولتهای هفتم و هشتم و دولتهای نهم و دهم مشاهده میکنید و مشخصههای این صنعت در دولت جدید چیست؟ جایگاه صنعت نفت به طور عام و خود نفت به طور خاص در اقتصاد کشور جایگاه بسیار ویژهای است، به طوریکه درآمد و توسعه کشور متصل به نفت است و این موضوع که دولت در این سالها نتوانسته از نفت به عنوان تنها منبع درآمدی فاصله بگیرد موید همین مطلب است. حتی بهرغم اقداماتی همچون ایجاد حساب ذخیره ارزی و سپس صندوق توسعه ملی، اما باز هم اهداف محقق نشد، چراکه دست اندازیهای دولت برای تامین هزینههای جاری کشور نگذاشت منابعی در این صندوق باقی بماند. مساله دیگر که این صنعت را از بقیه صنایع ممتاز میکند، نیروی متخصص صنعت - در تمام تخصصها اعم از فنی، مالی و پژوهشی - است و به عبارتی صنعت خوداتکای کشور است. تجارب گذشته این صنعت نیز باعث شده است جایگزینیهای علمی و فنی هم در این سالها در صنعت اتفاق افتاده و نیروهای داخلی جای خارجیها را گرفتهاند. در دهه ۶۰ اما جنگ اثرات نامطلوبی بر صنعت گذاشت، چراکه نیت دشمن توقف روند توسعه و درآمد کشور بود که افت تولید اولین اثر این موضوع بود. در دولت آقای هاشمی، دولت پروژه افزایش تولید را کلید زد و بهرغم مشکلات ارزی کشور که حتی قادر به تامین نیازهای ابتدایی صنعت نبود، اما سیاستهای وزارت نفت و دولت در کنار همت کارکنان و مدیران صنعت نفت توانست این تصمیم را محقق سازد. دولت و وزارت نفت باید بازسازی صنعت نفت را انجام میداد ضمن اینکه تحریم نیز ادامه داشت و برای تامین قطعات و تجهیزات مشکل داشت، اما مدیریت مجموعه نفت منفعل نبود و مشکلات برطرف شدند. در دوران دولتهای هفتم و هشتم تعاملات بینالمللی و همت وزیر نفت باعث شد سرمایهگذاریهای خارجی هم وارد مجموعه نفت شود و در نتیجه پروژه عسلویه به عنوان یک پروژه ملی و اساسی کشور فعال شد و ادامه پیدا کرد. طی سالهای ۸۳ و ۸۴ من مدیر منطقه ویژه عسلویه بودم و از نزدیک از ریز این موضوع اطلاع داشتم. اما آنچه در آن دوره میتوان به عنوان نقاط قوت وزارت نفت به آنها اشاره کرد توجه ویژه شخص وزیر وقت (مهندس زنگنه) به پروژههای توسعه نفت و گاز کشور بود. این موضوع با اتکا بر توانمندیهای داخلی و بینالمللی صنعت نفت و تامین به موقع تکنولوژی و سرمایه مورد نیاز صنعت بود که از طریق رایزینی با بانکهای بینالمللی و سرمایهگذاران و سایر دولتها صورت گرفت. مجموع این اقدامات باعث شد در سالهای ۸۰ تا ۸۴ کشور بتواند از بعد رشد اقتصادی رکورد ۳۰ ساله را با رقم ۷/۶ درصد از آن خود کند و حتی امید به دستیابی به رشد ۸ درصد و قدرت برتر منطقه با آن سیاستها اصلا بعید نبود. اما با تحویل دولت به رییسجمهور بعدی و تغییراتی که در تیم مدیریت نفت اتفاق افتاد نه تنها از اهداف سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری برای دستیابی به جایگاه برتر در منطقه دور ماندیم که حتی از اهداف خود صنعت نفت نیز جا ماندیم که در این رابطه باید اشاره کنم دولت حتی به سیاستهای کلی نظام ابلاغی رهبر انقلاب نیز عمل نکرد. اما الان دیگر ابزارها ضعیف شده و مانند گذشته نمیتوان پیش بینی کرد که دولت طیف وسیعی از تواناییهای ملی و بینالمللی را در اختیار دارد. اولا باید بگویم ظرفیتهای مردم و کشور بالا است. عامل نیروی انسانی در مجموعه کشور در همه سطوح در کشور ما از قدرت بالایی برخوردار است و این مساله که آیا از این نیروی عظیم استفاده شده یا خیر تعیین کننده روند توسعه اقتصادی است. از طرفی تجربه ۳ دهه تحریم و اتکا به تجربیات داخلی نیز ضمیمه این موضوع شده است. از طرفی، عزت کشور میطلبد که قدرت برتر منطقه باشیم و این باورها لزوم اهتمام به دستیابی به شاخصهای برتر را گوشزد میکند، اما در ۸ سال گذشته رشد اقتصادی ما منفی شد و این اقتصاد در شأن ما نیست. تدبیر دولت جدید، اما در سیاستهای بینالمللی و استفاده از فرصتهای داخلی میتواند علاوه بر تامین کمبودهای مالی پیشرفت صنعت نفت و مجموعه اقتصاد کشور را تسریع کند. یکی از موضوعاتی که در این زمینه میتواند کمک موثری برای کشور باشد استفاده از ظرفیتهای ایرانیان خارج از کشور است که نباید از آن غافل بود. به خصوص حضور این افراد در موسسات مهم و مناصب تاثیرگذار میتواند ظرفیت کشور را برای سرمایهگذاری و نفوذهای سیاسی آنها افزایش دهد. چه تفاوتی در استفاده از نیروهای با تجربه در ۱۶ سال گذشته مشاهده میکنید؟ یکی از نقاط قوت کابینه یازدهم و شخص دکتر روحانی آن است که از عامل تجربه در مدیریت استفاده کرده است؛ خصوصیتی که دولت نهم و دهم اصرار داشت از آن به اسم استفاده از نیروهای جوان بهره نبرد. نتیجه سیاست دولت آقای احمدینژاد حذف نیروهای مجرب نظام بود که در همین نظام و انقلاب رشد کرده بودند و سرمایهگذاریهای قابل توجهی برای آنها شده بود. این اتفاق در جاهای مختلف و افراد مختلف - از جمله خود بنده که بازنشسته پیش از موعد شدم - افتاد و این به معنای سلایق مدیریتی برای تغییر شیوه مدیریت نبود، بلکه کج سلیقگی مسوولان وقت را در نصب افراد در مناصب مختلف نشان میداد که نتیجه آن حذف تجربه از مدیریت بود. مهندس زنگنه جدا از هوش ذاتی و دانایی که نسبت به کار دارد در حقیقت از توانمندیهای صنعت استفاده بجایی کرد و اگر در حوزه کشور نیروهای مجربی شناسایی میکرد از آنها به صورت موردی استفاده میکرد و سالانه روشهای کاملتری را در بحث مدیریت از خود نشان دادند. امید داریم که داشتن عقبه ۸ ساله وزارت ایشان در نفت و تجاربی که دارند موفقیتهای قابل ملاحظهای را به منصه ظهور برسانند. این نکته را هم باید بگویم توانمندی یک مدیر منجر به ارتقای توانمندی همکاران وی میشود و در حال حاضر مطمئنا تیمی که آقای زنگنه در اختیار دارد از ظرفیتهای بالایی برای رفع مشکلات صنعت نفت بهره مند است؛ همانطور که هیات مدیره شرکت ملی نفت در گذشته مجموعهای از نیروهای قدرتمند در صنعت نفت بودند. مگر مدیران نفتی دولتهای قبلی از این فرصتها بیاطلاع بودند؟ یکی از تفاوتهایی که دولت نهم و دهم با هم داشتند این بود که در دولت نهم وزرایی برای نفت انتخاب شدند که عقبه نفتی داشتند؛ اتفاقی که در دولت دهم نیفتاد و کسانی مسوولیت این وزارتخانه را بر عهده گرفتند که سوابق فعالیت در این حوزه را نداشتند. آنها که سابقه نفتی داشتند مانند مهندس وزیری هامانه یا مهندس نوذری، سعی میکردند مشکلات نفت را با اتکا به ظرفیتهای خود صنعت برطرف کنند و با شدت گرفتن تحریمها و مشکلات خرید تجهیزات صنعت نفت، بهرغم فشارهایی که وارد میشد، اما انسجام موجود در داخل صنعت تا حدی بر مشکلات غلبه میکرد، اما در دولت دهم غیرتخصصی بودن وزرا باعث شد مشکلات تحریم تشدید شد. با این توضیح باید گفت الان باید مدتی زمان بگذرد و نابسامانیهایی که از دوره قبل بر جای مانده برطرف شوند؛ مشکلات جدی تولید، فروش، تامین منابع مالی، تامین تجهیزات، گرفتاریهای پروژهها و رابطه با پیمانکاران و دهها مورد دیگر همگی نیازمند گذشت زمان و اتخاذ تدابیر لازم است و بر این اساس معتقدم اگر در انتخاب وزیر نفت تجربه و توانمندی وزیر لحاظ نمیشد، حل مشکلات مذکور به راحتی امکانپذیر نبود و معتقدم این توانایی در وزیر پیشنهادی نفت دولت یازدهم وجود دارد. نیروی انسانی نفت بازوی توسعه صنعت است. مهندس زنگنه در گذشته توجه ویژهای به نیروی انسانی این صنعت داشت و امیدوارم این توجه در دوره جدید بیشتر هم شود. بنده از آنجا که نماینده بازنشستگان نفت هستم از نزدیک با مشکلات این قشر آشنا هستم و به عنوان یک دوست به وزیر جدید پیشنهاد میکنم توجهات بیش از گذشته نیز باشد. با توجه به شیوه هدایت پروژه پارس جنوبی و مشکلاتی که در حال حاضر در عسلویه داریم، به عقیده شما پارس جنوبی آیا برای دولت جدید یک دردسر بزرگ خواهد بود یا یک فرصت طلایی؟ میادین نفت و گازی مشترک بین ایران و سایر کشورها یکی از مشکلات بزرگ کشور است. با بهرهبرداری از فازهای ۶ و ۷و ۸، میزان بهرهبرداری ما و قطر با هم برابر شد، در حالیکه میزان قابل توجهی از منابع این میدان در سالهایی که قطر زودتر بهرهبرداری از این میدان را آغاز کرده بود از دست رفته است. پس از آن هم دوباره عقبماندگی در استفاده از سایر فازها وجود داشت و دارد، چراکه قطر باز هم از ما جلوتر افتاد. همینجا به یک نکته اشاره کنم و آن اینکه یکی از مشکلات در این حوزه در سالهای گذشته ورق پاره خواندن تحریمها توسط دولت بود. همین موضوع و رفتارهایی که انجام شد در کنار ضعف جدی وزارت خارجه در این ۸ سال که دیپلماسی را با سفر خارجی اشتباه گرفته بود باعث شد که مسیرهای نظام گم شود و بنابراین پارس جنوبی نتوانست از ظرفیتهای بینالمللی خود استفاده کند. در سال ۸۴ که بنده مسوولیت منطقه پارس جنوبی را به عهده داشتم، ۸۴ هزار نفر در پروژهها و بیش از صدهزارنفر در کشور به عنوان پشتیبان این حرکت اقتصادی عظیم فعالیت داشتند، اما این رقم در این ۸ سال به شدت کاهش یافت و به عبارتی استفاده از توان داخلی هم افت کرده است. منابع مالی هم مشکل دیگری بود که راهکارهای جدی برای آن در ۸ سال گذشته وجود نداشت. اتکا بر منابع داخلی برای تحقق این اهداف کافی نیست، اما اقدامی هم برای آن صورت نگرفت. معتقدم دولت جدید برای این بخش باید وقت و انرژی ویژهای بگذارد. با توجه به بازارهایی که از دست دادهایم و تولیدی که کاهش یافته است، آیا میتوان دوباره روزهای طلایی جایگاه ایران را در اوپک به دست آورد؟ از دست دادن بازارها تنها ویژه کشور ما نیست و هر کشوری در هر موقعیتی ممکن است در اثر سوءتدبیرها در دنیای رقابتی کنونی از مسیر بازبماند. به عنوان نمونه در حال حاضر یکی از موضوعاتی که در سهمیه بندی اوپک پیش آمده و سهمیه ایران را تهدید میکند تولید نفت عراق و اتکای این کشور بر تواناییهای جدید، منابع جدید و جذب سرمایههای جدید در آینده نزدیک است. این کشور با بهرهبرداری از منابع خود میتواند عربستان را نیز تهدید کند و تعاملات سخت ایران در این سالها در موضوعاتی چون فروش نفت و جابهجایی پول باعث بروز چالشهایی شده که معتقدم مهندس زنگنه در این موارد برنامههای قابل قبولی دارد و به علاوه باید وزارت خارجه نیز به وظایف خود به خوبی عمل کند؛ هرچند استفاده از تجربههای خود وزارت نفت نیز بسیار مهم است. نکته دیگر اینکه بعد از سالها که در دهه ۵۰ اجلاس اوپک در رامسر برگزار شده بود، این اجلاس در سال ۸۳ و زمان وزارت آقای زنگنه برای بار دوم در ایران برگزار شد و در آن زمان بنده مجری برگزاری این اجلاس بودم که در اصفهان به شایستگی و در شان جمهوری اسلامی ایران برگزار شد. در آن زمان اصفهان پایگاه اخبار نفتی جهان شد و جایگاه ایران را در اوپک به شدت تقویت کرد که همزمان بحث دبیرکلی ایران در آن مقطع مطرح شد؛ اما به تدریج نهتنها این موقعیتها و فرصتها از دست رفت که حتی جایگاه کشور ضعیف شد. به عقیده من بازیابی نقش و جایگاه ایران در اوپک و حتی سایر سازمانها موضوع مهمی است که باید به آن توجه کرد. البته باید گفت در آن زمان بیش از ۴ میلیون بشکه در روز تولید داشتیم و این موضوع نقش مهمی در تعیین جایگاه کشورمان در این سازمان داشت. من امیدوارم بتوانیم یک بار دیگر هم سطوح تولید گذشته را به دست آوریم و هم با تکیه بر این امر، موقعیت خود را در راستای دستیابی به اهداف کشور و افق ۱۴۰۴ دوباره به دست آوریم.
ارسال نظر