در گفتوگوی «دنیای اقتصاد» با مهندس علی دانش منفرد مطرح شد
دوره آزمون و خطا در نفت گذشته است
گروه نفت و پتروشیمی - حمزه بهادیوند چگینی: نفت به عنوان یکی از مهمترین صنایع کشور و یکی از حساسترین وزارتخانههای دولتی نیازمند تدبیر واقعی است؛ تدبیر در عرصههای داخلی و بینالمللی و تدبیر در عرصههای اقتصادی و سیاسی. وزیر نفت باید صنعت را بشناسد و مقبول باشد؛ وزیر نفت باید شناخته شده باشد، باید حرفش را بخوانند و احترام بینالمللی داشته باشد. باید دیگران را بشناسد و دیگران بشناسندش؛ هم وزرای نفت منطقه، هم جهان، هم سازمانهای نفتی و هم مدیران بالادستی و پایین دستی. وزیر نفت باید نگرش توسعهای داشته باشد، باید فکر اقتصادی داشته باشد، باید هزینهها را کم کند و به درآمدها بیفزاید.
گروه نفت و پتروشیمی - حمزه بهادیوند چگینی: نفت به عنوان یکی از مهمترین صنایع کشور و یکی از حساسترین وزارتخانههای دولتی نیازمند تدبیر واقعی است؛ تدبیر در عرصههای داخلی و بینالمللی و تدبیر در عرصههای اقتصادی و سیاسی. وزیر نفت باید صنعت را بشناسد و مقبول باشد؛ وزیر نفت باید شناخته شده باشد، باید حرفش را بخوانند و احترام بینالمللی داشته باشد. باید دیگران را بشناسد و دیگران بشناسندش؛ هم وزرای نفت منطقه، هم جهان، هم سازمانهای نفتی و هم مدیران بالادستی و پایین دستی. وزیر نفت باید نگرش توسعهای داشته باشد، باید فکر اقتصادی داشته باشد، باید هزینهها را کم کند و به درآمدها بیفزاید. وزیر نفت باید «تمام عیار» باشد. اینها نظرات اکثر کارشناسان درباره نفت و وزیر آن است. در ادامه با مهندس علی دانش منفرد درباره مشکلات نفت و ویژگیهای وزیر آن گفتوگو کردهایم. وی ۸ سال نماینده مجلس بوده و در این مدت عضو هیاترییسه کمیسیون انرژی بود. در وزارتخانههای نیرو و صنایع نیز معاون وزیر بوده و سالها استاندار استانهای فارس، همدان و مرکزی بوده است.
آقای مهندس! در آستانه تشکیل دولت جدید و با توجه به اینکه وزرای پیشنهادی رییس جمهور مشخص شدهاند و با توجه به نقش ویژه وزارت نفت در دولت، سوال اول این است که اصلا نقطه الف در صنعت نفت کشور ما در حال حاضر چه خصوصیاتی دارد؟
به عقیده من در سالهای اخیر اقتصاد کشور تحت تاثیر عوامل متعددی لطمه دیده است که در این میان آثار ویژهای نیز در صنعت نفت قابل بررسی و آسیب شناسی است. حقیقت آن است که متاسفانه یا خوشبختانه ارکان اقتصادی کشور از تولید و صادرات تا بازارهای داخلی بر پاشنه درآمدهای نفتی میچرخد و آسیب این صنعت میتواند و توانسته مشکلات فراوانی را در این صنعت رقم بزند، اما اینکه چه عواملی باعث بروز این مشکلات و چالشها در صنعت نفت کشور شده را میتوان در ۳ قالب کلی بررسی کرد. اولین عامل موثر در این مورد تحریمهای غرب و آمریکا علیه کشورمان به خصوص در بخش نفت است که به نظر من دلیل آن نیز قطع ارتباط کشور با دنیا طی سالهای اخیر بوده است. اینکه چرا این قطع ارتباط نیز به سیاستهای دولت و اقدامات وزرا به تبع سیاستهای دولت بر می گردد که همین اقدامات علاوه بر آن که باعث شده در صحنه جهانی روز به روز مشتریان خود را از دست بدهیم، موجب شده است در داخل نیز فشارهای بالایی را از بعد درآمدی و هزینهای متحمل شویم.
مساله دیگر آن است که از همان مقدار درآمدها و ورودی که کشور در اختیار داشته استفادهای نشده و به جای آنکه این مبالغ به مصرف توسعه و تحکیم زیرساختهای سرمایهگذاری چه در بخش صنعت نفت و چه سایر صنایع برسد این درآمدها از مسیر اصلی منحرف شده است. به خصوص صنعت نفت و پالایشگاهها و منابع گازی - چه آنها که استخراج شدهاند و چه آنها که ذخایر کشور محسوب میشوند - به این دلیل که از نقدینگی و درآمد محروم بودهاند لطمات زیادی در این سالها دیدهاند و مشکلات این صنایع نیز همچنان پابرجا مانده است.
در حال حاضر حتی تعمیرات اساسی در پالایشگاهها، توسعه چاههای نفتی، تولید و استخراج نفت و به روز رسانی صنعت همچنان با مشکل مواجهاند و باید توسعه نیافتگی منابع پارس جنوبی را نیز به این موضوعات بیفزاییم که واقعا پس از گذشت این همه سال کارنامه قابل دفاعی از آن در دست نیست و دلیل آن است که بهرغم درآمدهای بالا تزریق مناسبی به این صنعت صورت نگرفته است. در نتیجه هم تامین درآمد کشور از بعد کاهش درآمدها در اثر کاهش سطح تولید را شاهدیم و هم باید به این موضوع عدم النفعهایی را نیز بیفزاییم که در اثر عدم بهرهبرداری به موقع منابع جدید از دست دادهایم.
مطلب سوم، معضل مدیریت در صنعت نفت است که متاسفانه مدیریت کارآیی را در این سالها در این وزارتخانه شاهد نبوده ایم، در حالی که ظرفیت علمی و کارشناسی این صنعت و وزارتخانه بالا بوده که از آن غفلت شده است. طبعا در این شرایط لطمات فراوانی نیز از بعد عدم مدیریت مناسب در صنعت نفت بروز کرده که این لطمات کل مجموعه اقتصاد کشور را در بر گرفته است.
این سه محور به عقیده من مهمترین موضوعاتیاند که در این سالها بر صنعت نفت اثر منفی گذاشتهاند و به نظر میرسد این سه محور موضوعات اساسیاند که همت وزیر آینده را میطلبد تا بتوان از مشکلات موجود عبور موفقی داشت. البته موضوع دیگری که باید به آن اشاره کرد آن است که با آنکه تحریم موضوع مهمی است، اما اگر دولت و وزیر نفت در حوزههای داخلی خود با قدرت بیشتری ورود میکرد میتوانست زیانهای موجود را به حداقل برساند؛ چراکه سرمایه کافی در اختیار ما بود و در عین حال مدیریت خوبی صورت نگرفت.
به نظر میرسد مشکل اساسی دیگر به جز تضعیف داخلی نفت، تضعیف پایگاه جهانی نفت ایران است. آیا وزیر جدید ابزارهای کافی برای کنترل این وضع را در اختیار دارد؟
به عقیده من با توجه به نگرش دولت جدید و خصوصیاتی که وزیر معرفی شده رییس جمهور برای تصدیگری وزارت نفت دارد میتوان امیدوار بود که کشور به سرعت - نه به کندی - جایگاه خود را در جهان از بعد نفت پیدا کند؛ چراکه ظرفیتهای کشور ما برای آنکه بتوانیم در عرصه جهانی نفت جایگاه خود را بیابیم زیاد است، به شرطی که برخورد و سلوک خوبی با دنیا و اوپک داشته باشیم که این سلوک در رفتار دولت و وزیر نفت معرفی شده وجود دارد. بر این اساس لازم است گفتوگوی ما در دنیا بر اساس روشهای دیپلماتیک و بر اساس منافع ملی و بینالمللی باشد تا جایگاه کشور دوباره به موقعیت ممتاز خود بازگردد.
چرا ایران از ظرفیتهای اوپک برای کاهش مشکلات نفتی در عرصه بینالمللی استفاده نکرد؟ آیا این موضوع قابل ترمیم است؟
مهمترین عامل تضعیف ما در اوپک چه از نظر تولید، چه از نظر موقعیت و چه از بعد مقبولیت عامل مدیریت بود. عدم مدیریت مناسب دولت و وزیر نفت و تغییرات پیاپی در این صنعت به اضافه ناپختگی مدیرانی که در قامت وزیر یا مدیران میانی این صنعت ظاهر شدهاند همگی عواملیاند که باعث این مشکلات شده است.
شما به وزیر دولت یازدهم در وزارت نفت اشاره کردید. آیا مهندس زنگنه توانایی پیشبرد اهداف کشور را در عرصههای داخلی و بینالمللی دارد؟
کلا مدیری که مسوولیت یک وزارتخانه را به عهده میگیرد باید اولا تخصص نسبی روی وزارتخانه خود داشته باشد و بر این اساس باید تحصیلات و پیشینه کافی برای سکانداری وزارتخانه را داشته باشد. به علاوه باید شناخت کافی داشته باشد و این شناخت میتواند از ابعاد شناخت وزارتخانه، شناخت سایر کشورها و بازارها و توانایی تبدیل مجموعه شناختهای خود به برنامه را داشته باشد. به دنبال این شناخت داشتن تجربه کافی ضروری است. همین جا باید به مهندس زنگنه اشاره کنم. ایشان چندین سال وزیر نفت کشور ما بودهاند و هم شناخت کافی دارند و با شناختی که هم از صنعت و هم مدیران داخلی دارد و وجهه خوبی که در بین مدیران صنعت نفت برای ایشان وجود دارد، انتخاب وی اهمیت دارد. شاخص دیگر آن است که وزیر باید انگیزه و روحیه استفاده از تمام ظرفیتهای مدیریتی یک مجموعه را داشته باشد. بهعنوان مثال، شناخت و ارتباط با وزرای نفت سایر کشورها است که از اهمیت بالایی برخوردار است. مهندس زنگنه شناخت کافی روی اعضای اوپک، وزرای نفت سایر کشورها و دولتها دارد و برخوردهای این وزرا را میشناسد و از این ظرفیت نیز برخوردار است.
ایشان نیرویی است که در مدیریت چند وزارتخانه با سمت وزیر حضور داشتهاند. وی در وزارت نیرو که وزارتخانهای مرتبط است فعالیت کردهاند. وزارت نفت و جهاد سازندگی نیز جزو سایر فعالیتهای کلان ایشان است. تحصیلات مهندس زنگنه مرتبط با صنعت در بهترین دانشگاههای کشور است. وی نیرویی انقلابی است که همکاری نزدیکی با نهادهای انقلابی داشته و آگاهیهای بالایی را در اختیار دارد.
باید گفت الان دیگر زمان آزمون و خطا نیست و نمیتوان یک مدیر «صفر کیلومتر» را برای وزارت نفت گماشت؛ هرچند باید به مدیران جوان میدان داد اما نمیتوان یک مدیر جوان را در پستی مهم مانند وزیر روی کار آورد؛ چراکه شرایط حساس است و اتفاقا به دلیل حساسیت بالایی که شرایط کنونی صنعت نفت کشور دارد لازم است وزیری کارکشته مانند مهندس زنگنه اداره این وزارتخانه را به عهده بگیرد و به عقیده من، ایشان یک امتیاز برای ایفای تعهد وزارت نفت محسوب میشوند.
اینکه از اصطلاح شرایط حساس استفاده میکنم به آن دلیل است که تحریمها به خصوص تحریمهای اخیر که غرب قصد دارد علیه صنعت نفت اجرا کند حساسیت تصمیمات دولت و وزارتخانه را در زمینه نفت افزایش میدهد؛ بنابراین باید مدیری قاطع تر و آشناتر در این عرصه انتخاب شود که بتواند صنعت را زنده نگه دارد. به هر حال گفتار و رفتار دولت جدید متفاوت است و ادبیات جدید خواهد توانست مشکلات را برطرف کند و من امیدوارم تحریمها به زودی با همت همین دولت و وزرای معرفی شده برطرف شود.
ارسال نظر