پاتک نفتی چین به لابی‏‏‌ ضدایرانی آمریکا

مسوولان دوره ریاست‌‌جمهوری دونالد ترامپ به‌عنوان فردی که تحریم‌‌‌های نفتی و بانکی علیه ایران را بازگرداند، اکنون در سمت‌‌‌های متفاوت و عمدتا غیردولتی اقدام به فشار به دولت و کنگره این کشور برای افزایش تحریم‌ها می‌کنند و هدف خود را دشوارتر شدن فروش نفت ایران به‌عنوان منبع درآمدی کشور اعلام می‌کنند. در تازه‌ترین مورد، نیکی هیلی که در دولت ترامپ سفیر آمریکا در سازمان ملل بود و اکنون مشاور ارشد سازمان «اتحاد علیه ایران هسته‌‌‌ای» است، دیروز در مقاله‌‌‌ای در واشنگتن‌پست به تفصیل سیاست‌های دولت بایدن در قبال ایران را هدف حمله خود قرار داد و از کنگره خواست اگر بایدن نمی‌‌‌تواند با واردات نفت چین از ایران مبارزه کند، آنها این کار را بکنند. هیلی همچنین به جزئیات تجارت نفتی ایران اشاره می‌کند و پیشنهاد داده که طی چند گام راه‌های فروش نفت ایران محدود‌‌‌تر از قبل شود. به گفته او، ابتدا باید بانک خلق چین و دیگر بانک‌‌‌‌‌‌هایی که با بانک مرکزی ایران داد و ستد می‌کنند، تحریم شوند، سپس کنگره و وزارت خزانه‌‌‌داری این راه را ادامه دهند.

او از قول بانک فدرال‌‌رزرو سن‌لوئیس گفته صادرات روزانه نفت ایران ۵۵۸ هزار بشکه است که در سال آینده (۲۰۲۲) به ۶۰۸ هزار بشکه افزایش خواهد یافت. همزمان بلومبرگ خبر داده که چین احتمالا در ماه‌های آینده واردات نفت خود از روسیه و ایران را افزایش دهد، چراکه پالایشگاه‌های خصوصی این کشور به‌‌‌دنبال استفاده از تمام سهمیه واردات خود پیش از منقضی‌شدن مهلت آن هستند که با توجه به شناور بودن میلیون‌ها بشکه نفت در دریا شامل نفت ایران، شاید بهترین گزینه خرید این محموله‌ها به‌‌‌جای انتظار برای رسیدن محموله‌ها از کشورهای تولیدکننده باشد. این اقدام می‌تواند کاملا برخلاف درخواست لابی ضدایرانی در آمریکا، به رشد صادرات نفت ایران منجر شود.

  هدف‌‌‌گیری نفت ایران

بزرگ‌ترین درآمد ایران در شرایط عادی فروش نفت است که هدف تحریم‌‌‌های سنگین آمریکا قرار گرفت، با این حال چگونگی اجرای تحریم توسط آمریکا تعیین می‌کند چقدر مانع برای فروش نفت ایران وجود داشته باشد. از سوی دیگر، ابتکارات طرف ایرانی در رساندن نفت به مقاصد مورد نظر و دریافت پول یا طلا از طرق خاصی در کنار متقاعد‌کردن مشتری‌‌‌ها که عمدتا از متحدان ایران هستند هم تاثیر زیادی در حجم صادرات دارد.

نیکی هیلی که در دولت دونالد ترامپ در سال‌های ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ سفیر این کشور در سازمان ملل بود و اکنون یکی از مشاوران ارشد سازمان غیردولتی «اتحاد علیه ایران هسته‌‌‌ای» است در مقاله‌‌‌ای در واشنگتن‌پست به این موضوع پرداخته و خواستار سختگیری بیشتر علیه صادرات نفت ایران شده است. او در این مقاله که با عنوان «اگر بایدن با واردات نفت چین از ایران مبارزه نکند، کنگره باید این کار را بکند» به‌‌‌شدت به سیاست‌های دولت آمریکا تاخته و ابتدا از کنگره و سپس از وزارت خزانه‌‌‌داری این کشور می‌خواهد تحریم‌ها علیه افراد و نهاد‌‌‌هایی که در فروش نفت ایران به چین دخیل هستند، افزایش یابد.  او مقاله خود را این‌‌‌چنین آغاز می‌کند که ایران به سیستم‌‌‌های بانکی بین‌‌‌المللی دسترسی ندارد. نمی‌‌‌تواند با شرکت‌‌هایی که مایل به‌‌دسترسی به بازارهای ایالات‌‌متحده هستند تجارت کند. بیشتر دارایی‌های آن مسدود شده است؛ پس چگونه ایران به گروه‌های نیابتی در سراسر خاورمیانه کمک می‌‌‌کند؟

هیلی پاسخ را بیش از پیش چین می‌‌‌داند و بایدن را به چشم‌‌‌پوشی از خرید میلیون‌ها بشکه نفت ایران توسط چین متهم می‌کند.

او ادامه می‌دهد: «اواخر ‌‌ماه گذشته یک مسوول آمریکایی ناشناس به رویترز گفت که دولت به این موضوع از طریق دیپلماتیک رسیدگی کرده، زیرا این کار راه موثرتری به جلو است.

واقعا؟ پیگیری فروش نفت ایران به چین دشوار است زیرا بیشتر این تجارت پنهان است، اما ناظران صنعت گزارش می‌دهند که چین در سال۲۰۲۱ روزانه صدها هزار بشکه نفت‌‌خام از ایران وارد ‌کرده‌است.

هر بشکه نفت ایران که در بنادر چین تخلیه می‌شود نقض تحریم‌‌‌‌‌‌هایی است که ایالات‌‌متحده برای خشکاندن سرچشمه درآمد ایران برای تحرکات منطقه‌‌‌ای و برنامه هسته‌‌‌ای آن وضع کرده است، با این حال دولت بایدن شرکت‌های چینی را به دلیل تجارت با آنها مجازات نمی‌‌‌کند.

چرا بایدن اجازه می‌دهد این سرکشی گستاخانه ادامه یابد؟ دو دلیل وجود دارد. وی در مورد ایران گفته است که گفت‌‌‌و‌‌‌گو و دیپلماسی کلید پیشرفت هستند، به‌‌ویژه در مورد احیای مذاکرات برنامه جامع اقدام مشترک در مورد برنامه هسته‌‌ای ایران. دولت قبلی در سال ۲۰۱۸ از این توافق خارج شد.

در مورد چین، سیاست بایدن غیرمنسجم است. به‌‌نظر می‌رسد او اغلب در برداشتن اقداماتی که ممکن است توانایی وی در مذاکره درباره یک توافق اقلیمی را مختل کند، مردد است. حزب کمونیست چین و شی‌جین‌پینگ رئیس‌‌جمهور این کشور می‌‌‌دانند که حمایت از ایران برای پکن مفید است و برای آمریکا بد است. ایران بخش مهمی از ابتکار کمربند و جاده حزب کمونیست چین (Belt and Road Initiative) است که از طریق آن چین در ازای تامین بودجه زیرساخت به تجارت دسترسی پیدا می‌کند. در هیچ دنیایی، دخالت چین در خاورمیانه باعث امن‌‌‌تر شدن ایالات‌‌متحده نمی‌شود.

تقویت مشارکت با ایران همچنین برای منافع انرژی چین بسیار مهم است. ایران از طریق ناوگان نفتکش‌‌‌های معروف به «ناوگان ارواح» می‌تواند به دلخواه تحریم‌ها را نقض کند. فدرال‌‌رزرو سن‌لوئیس صادرات نفت‌‌خام ایران را روزانه ۵۵۸هزار بشکه تخمین می‌زند که در سال آینده به ۶۰۸هزار بشکه افزایش می‌‌‌یابد. ایران بر روی برخی از بزرگ‌ترین ذخایر نفت و گاز طبیعی جهان قرار دارد. چین خواهان دسترسی به این منابع انرژی است و اگر پکن بتواند در حالی که دشمن ایالات‌‌متحده را پشتیبانی می‌کند، آن را به‌‌‌دست آورد، چه بهتر.» هیلی همچنین به توافق ۲۵‌ساله ایران و سرمایه‌‌‌‌‌‌گذاری ۴۰۰ میلیارد دلاری پکن در ایران اشاره می‌کند و می‌گوید این کشور به‌‌‌واسطه این قرارداد به عرضه نفت با تخفیف ایران دسترسی پیدا می‌کند و حضور خود را در بنادر، خطوط ریلی، مخابرات و دیگر بخش‌های ایران عمیق‌‌‌تر می‌کند.

  پیشنهاد تحریم‌‌‌های بیشتر

نیکی هیلی به این بسنده نمی‌کند و پیشنهادهایی برای تحریم بیشتر نهادهای ایرانی، چینی و در مجموع همه کسانی که در فروش نفت ایران درگیر هستند به کنگره و وزارت خزانه‌‌‌داری می‌دهد. هیلی می‌‌‌نویسد: «برای شروع، کنگره می‌تواند بانک خلق چین و دیگر بانک‌‌‌های چینی را که با بانک مرکزی ایران معامله می‌کنند، تحریم کند. آنها باید هرگونه تنفس را با رعایت تحریم‌‌‌های آمریکا علیه ایران مرتبط کنند. قانونگذاران همچنین می‌توانند شرکت‌های چینی را تحریم کنند که نفت ایران را ذخیره می‌کنند یا به اجرا، نگهداری، ثبت یا بیمه کشتی‌‌‌‌‌‌هایی که آن را حمل می‌کنند کمک می‌کنند. ایالات‌‌متحده تحریم‌‌‌های مشابهی را علیه کره‌شمالی وضع کرد که موفقیت بزرگی را به‌همراه داشت.

اما کنگره فقط می‌تواند تا این حد اقداماتی انجام دهد. دولت بایدن به‌جای اعتماد احمقانه به دیپلماسی، باید ارسال نفت ایران به چین را دشوارتر کند؛ این بدان معناست که به وزارت خزانه‌‌‌داری دستور داده شود تا کشتی‌‌‌های حامل نفت ایران و متخصصان بی‌شمار ذخیره‌‌‌سازی، مقامات بندری، عوامل وارد‌‌کننده و سایر افرادی که در حمل و نقل کمک می‌کنند را تحریم کند. ما می‌‌‌دانیم که تحریم‌ها علیه حمل و نقل دریایی جواب می‌دهد. در نوامبر ۲۰۱۸، ایالات‌‌متحده ۹۰نفتکش ایرانی را تحریم کرد. صادرات نفت ایران به میزان قابل‌‌‌توجهی کاهش یافت. قبل از تحریم‌‌‌ها، نفتکش‌‌‌های با پرچم ایران تقریبا ۱۸۸ میلیون بشکه نفت حمل می‌کردند. سال بعد، این تعداد به نصف کاهش یافت و تا سال ۲۰۲۰، صادرات دوسوم کاهش پیدا کرد. تنها از زمان روی کار آمدن بایدن و آغاز مجدد مذاکرات با ایران، صادرات نفت این کشور افزایش یافته است. امروز، ایران از نفتکش‌‌‌های با پرچم طرف ثالث برای دور زدن تحریم‌ها استفاده می‌‌کند، حفره‌‌‌ای که باید بسته شود.»

  چشم چین به نفت ایرانی؟

چین چه در حالت عادی و چه در شرایط تحریم بزرگ‌ترین خریدار نفت ایران بوده و هنوز به واردات خود از ایران البته به‌‌‌صورت نامحسوس ادامه می‌دهد. بلومبرگ در گزارشی عنوان کرده که پالایشگاه‌های مستقل چین آماده ورود به دوره خرید بالای نفت هستند که تا قبل از اتمام مهلت استفاده از سهمیه واردات خود در کمتر از سه‌‌ماه آینده، نیازهای خود را تامین کنند.

در این میان، این موضوع احتمالا تقاضا برای نفتی که قابلیت تحویل سریع‌‌‌تری دارد مانند ESPO روسیه که از شرق دور به‌‌‌طور معمول کمتر از یک هفته برای ارسال آن وقت نیاز است، بیشتر می‌کند. این پالایشگاه‌ها که به teapot معروف هستند معمولا همه سهمیه واردات نفت خود را استفاده می‌کنند تا بتوانند برای سال بعد از دولت سهمیه قابل‌مقایسه‌‌‌ای درخواست کنند.

تی‌پات‌‌‌ها اگر نفت ESPO بخواهند، باید هزینه آن را تسویه کنند. درحالی که معاملات اخیر محموله‌های نقدی‌‌اندکی از اوجی که در تراکنش‌‌‌های قبلی شاهد بودیم، پایین‌تر بوده اما همچنان در نزدیکی بالاترین پریمیوم قیمتی در ۲۱‌‌ماه اخیر قرار دارد. به گفته معامله‌‌‌گران، این امر احتمالا پالایشگران را تشویق کند خرید دیگر گریدها از خاورمیانه یا حتی نفت تحریمی ایران که در نفتکش‌‌‌های شرق آسیا ذخیره است را مورد بررسی قرار دهند.

معامله‌‌‌گرانی‌ که نخواستند نامشان فاش شود مدعی شده‌اند که میلیون‌ها بشکه نفت‌‌خام در خارج از چین و اطراف سنگاپور و مالزی شناور است که نفت ایران را شامل می‌شود و همچنین حجمی از گریدهای مختلف در انبار‌‌‌هایی وجود دارد که پالایشگاه‌ها می‌توانند به آنها دسترسی پیدا کنند.

معامله‌‌‌گران گفتند که متناوبا برخی از تیپات‌‌‌ها می‌توانند واردات گریدهای خلیج‌‌فارس مانند عمان و زکوم را بررسی کنند، با این حال یک کشتی مملو از نفت از این منطقه معمولا حدود سه هفته طول می‌‌‌کشد تا به چین برسد که به نااطمینانی در مورد اینکه آیا می‌توان آنها را تا پایان سال تحویل گرفت اضافه می‌‌‌کند.

تیپات‌‌‌ها تقریبا یک‌چهارم ظرفیت کل فرآوری نفت چین را به خود اختصاص می‌دهند و افزایش خریدشان می‌تواند تقاضای کوتاه‌‌‌مدت را برای بازاری که به دلیل بحران انرژی دچار مشکل شده است، به‌‌‌طور مضاعفی بهبود بخشد.